صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

یکشنبه ۹ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پندار افکار عمومی را باید جدی گرفت

-

پندار افکار عمومی را باید جدی گرفت

نقش تخریب کارانه و یا سازنده ی خارجی ها در تاریخ سیاسی افغانستان و نیز حضور پُر رنگ نیروهای خارجی و همکاران سیاسی پس از سال 2001 و سقوط امارت طالبانی، به تدریج این ذهنیت را برای همه ی شهروندان افغان به وجود آورده است که تصمیم گیرندگان اصلی در مورد همه ی فرایندها و تحولات سیاسی، خارجی هاست و دولت و شهروندان افغانستان فقط در ظاهر قضیه دیده می شوند.

   در مورد همه ی مسایل کلان ملی همچون دیدگاه های وجود دارد و برخی از شهروندان ابراز می نمایند که ما و نظر ما مهم نیستیم، بلکه باید دید که همکاران خارجی چه نظر و تصمیم را دارند. یکی از فرایندهای سیاسی مهم و تاثیرگذار، برگزاری انتخابات ریاست جمهوری است که در طول ده سال دو باربرگزار گردیده و قرار است برای سومین بار نیز به زودی برگزار گردد. در این فرایند همه ی نامزدان ریاست جمهوری برنامه های در دست داشته و یا اهداف کلی شان را به مردم پیشکش کرده و طالب رای می گردند. درین صورت هرکسی که بتواند اکثریت آراء را کسب کند یعنی بیش از پنجاه فیصد آراء را از خود نماید، به عنوان رییس جمهور از سوی مردم برگزیده شده و به مدت 5 سال سکان دار این پست خواهد بود. پس رییس جمهور به عنوان مسوول عالی ترین مرجع تصمیم گیریدر کشور از سوی مردم بر اساس یک سازوکار انتخابی تعیین می گردد. اما در همین مورد هم، شک و تردیدهای از سوی شهروندان به صورت گسترده مطرح می گردد. برخی ها می پرسند که آیا رییس جمهور آینده را ما بر می گزینیم یا همکاران خارجی؟ تصور خیلی ها بر این است که رفتن مردم در پای صندوق های رای دهی فقط یک نمایش سیاسی است و رییس جمهور بر اساس تصمیم و توافق خارجی برگزیده می شود نه رای مردم. این تصور به سرعت در همه جا پخش می شود و خیلی ها باور می کنند.

  بنابر این پندار افکار عمومی ناکارآمدی و نمایشی بودن انتخابات،نمایشی بودن حضور مردم در پای صندوق های رای دهی و مورد دست بردن قرار گرفتن روند است. بر این اساس، رییس جمهور گزینش نمی گردد بلکه نصب می گردد.

پرسش که مطرح می گردد این خواهد بود که: تصور نمایشی بودن روند انتخابات در افکار عمومی چه تاثیری بر مشارکت سیاسی و مشروعیت نظام سیاسی خواهد گذاشت؟

 به نظر می رسد که این پندار عمومی، هم مشارکت سیاسی شهروندان را نشانه گرفته و آن را به شدت تضعیف می کند و هم مشروعیت سیاسی نظام را با چالش جدی مواجه می کند.

   شهروندان زمان، با شور و شوق خاص در مراکز رای دهی حضور می یابند و حتی تهدیدهای جدی امنیتی از سوی گروه طالبان را به گردن می گیرند که بر این نکته واقف باشند که شرکت و حضور شان در این فرایند سیاسی تاثیرگذار است و می توانند با انداختن یک رای سرنوشت کشور را تغییر دهند. اما اگر بدانند و یا تردید داشته باشند که حضور و شرکت شان هیچ سودی برای آینده و هیچ گونه تاثیرگذاری در سرنوشت سیاسی خود و کشورش ندارد، انگیزه ی مشارکت را از دست خواهد داد. درین صورت مسلم است که اکثریت شهروندان از حق سیاسی خود استفاده نکرده و در روند انتخابات شرکت نمی ورزند. از این رهگذر، میزان مشارکت سیاسی شهروندان پایین خواهد آمد.

  پایین بودن میزان مشارکت سیاسی شهروندان خود مشروعیت نظام را تحت تاثیر قرار داده و کاهش خواهد یافت. پر واضح است که کسانی که مشارکت سیاسی نداشته و در فرایندهای سیاسی سهم نمی گیرند، از نظام و وضعیت موجود سیاسی ناراض بوده و شاکی هستند. نارضایتی از نظام و وضعیت موجود سیاسی خود نشانه ی از تنزل مشروعیت سیاسی است.

  از این نظر ضعف مشروعیت سیاسی نظام در بین شهروندان، دو پیامد بس مهم را خواهد داشت:

 پیامد نخست اینست که ناراضیان از نظام و وضعیت موجود سیاسی در ابتدا به شهروندان منزوی و گوشه گیر تبدیل می شوند. نه در فرایندهای سیاسی سهم می گیرند و نه به دیگران کاری دارند. کاملا مانند مرتاضان هندی در گوشه ی خلوت خود بوده و شاید برای سیر کردن شکم خود و عیال شان کار می نمایند. اما این نارضایتی و ضعف مشروعیت و نیز عزلت نشینی به تدریج تبدیل به اقدام های تخریب کارانه تبدیل خواهد شد. البته ممکن است با دید سیاسی و بر اساس یک هدف مشخص سیاسی این کار را ننمایند، اما دست به ارتکاب جرم ها و جنایت های اجتماعی خواهند زد. زیرا بر این باور هستند که در این کشور، همه چیز تعیین شده از بالاست و نظام موجود سیاسی مستقل نیست.

پیامد دوم اینست که ممکن این افراد به دام گروه طالبان افتاده و شعارهای مذهبی ـ دینی آنان جذب شان کند. زمان که ناراضیان از تعیین کنندگی همکاران خارجی و نمایشی بودن کنش های سیاسی خود شکوه نمایند، شعارهای مبارزه با کفر و اشغالگری گروه طالبان خوب خریدار خواهد یافت. درین صورت طالبان با آنان همنوا شده و آینده و وضعیت آرمانی و ایده آلِ را برای شان رسم و تصویر می نمایند. البته دعوت می کنند که این وضعیت ایده آل زمان میسر می گردد که ما همه دست به دست هم داده و فعلا مبارزات مسلحانه را در پیش بگیریم. بدین ترتیب ناراضیان تبدیل به طالبِ می گردد که تهدید کننده ی امنیت کشور است.

  با توجه به این بحث، مسوولیت همه ی مااعم از دولت، نخبگان و جریان های سیاسی خارج از حکومت، نخبگان اجتماعی، فرهنگیان و به صورت عموم همه ی کسانی که زیر چتر این نظام سیاسی زندگی نموده و باور دارند که ارزش های جدید برای افغانستان مطلوب است و باید حفظ گردد، این است که در برابر این تهدیدها موضع گرفته و پندار افکار عمومی را جدی بگیریم. البته برخی ها نیروهای سیاسی منتقد را متهم می کنند که در پی پخش نمودن همچون شایعات سیاسی و مدیریت اوضاع به نفع خود هستند، در این مورد باید گفت که در گام اول شاید چنین ادعای حقیقت نداشته باشد بلکه شایعه ی سیاسی دیگر و تهمت دیگر از تهمت های باشد که سیاسیون بر همدیگر می زنند، اما اگر حقیقت داشته باشد، حلقات سیاسی که در پی پخش و نشر چنین داستان های هستند، باید بدانند که تنها تیشه به ریشه ی حکومت موجود و رقیب سیاسی خود نمی زنند بلکه ریشه ی خود را نیز قطع می کنند.

دیدگاه شما