صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

سه شنبه ۱۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

عوامل خشونت های روستایی

-

عوامل خشونت های روستایی

خیزش ها و خشونت های برخاسته از روستا باعث ابطال خیلی از تئوری ها و نظریات اندیشمندان توسعه و نوسازی شد. خشونت های روستایی را نمی توان با نظریه های قدیم توسعه و نوسازی توضیح داد. برخی از اندیشمندان توسعه و نوسازی تلاش نموده اند که خشونت های روستایی را توضیح دهند. برای توضیح خشونت به صورت مشخص سه نظریه شکل گرفته است. ما تلاش می کنیم در حد ظرفیت این نوشتار، سه نظریه را توضیح دهیم.

اقتصاد سیاسی بین الملل

این نظریه خشونت روستایی را ناشی از اقتصاد جهانی می دانند. این ها بر این باورند که: رشد سرمایه داری در جهان پیشرفته، نتیجه بهره کشی از اقتصاد کشور های پیرامونی و به ویژه اقتصادی های عقب مانده که مواد خام و کالاهای کشاورزی تولید می کند، است. این بهره کشی از کشاورزان و روستائیان بیشتر از شهریان است. تداوم بهره کشی منجر به خودآگاهی روستائیان می گردد و در نتیجه روستائیان دست به خشونت می زند. آن چه گفته آمد خلاصه نظریه اقتصاد سیاسی بین الملل بود. اما چند مسئله در این نظریه نهفته است برای فهم بیشتر این مسئله نیازمند توضیح آن می باشیم.

این نظریه برخاسته از نظریه امانوئل والراشتاین است. اشتاین به صورت عموم کشور ها را به سه دسته تقسیم می نمود. کشور های مرکز، شبه مرکز و پیرامون. وجه تفکیک وی بیشتر رشد اقتصادی در نظر گرفته می شد. براساس دیدگاه وی کشور های مرکز، کشور های است که اقتصاد سرمایه داری رشد یافته، صنعت در تمام لایه های اقتصادی و اجتماعی جامعه رسوخ کرده، بانک داری رشد نموده است... این کشورها تولید کننده کالا های مورد نیاز کشورهای پیرامون و شبه پیرامون است. کشور های پیرامون اما؛ دارای این خصلت ها نمی باشد بلکه تنها تولید کننده مواد خام با قیمت ارزان برای کشور های مرکز می باشند و در عوض کالا های مورد نیاز خود را قیمت گران از کشور های مرکز خریداری می نمایند. کشور های شبه مرکز برخی از ویژگی های کشور های مرکز و برخی ویژگی های کشور های پیرامون را دارد. بنابر این تقسیم بندی کشور های مرکز کشور پیرامون را استثمار می کند. استثمار کشور های پیرامون به صورت مستقیم توسط کشور های مرکز صورت نمی گیرد بلکه کشور های شبه مرکز نقش برجسته و اساسی در استثمار کشور های پیرامون دارد.

مسئله دوم در این نظریه این است که کشور های می تواند خود از رده کشور های شبه مرکز و پیرامون خارج کند. به طور نمونه کشور های جنوب شرق آسیا توانستند از کشور های پیرامون به کشور های شبه پیرامون گذار نمایند. هند با رشد اقتصادی بالا توانست جزء کشور های شبه پیرامون گردد. جاپان نیز با رشد اقتصادی جزء کشور های مرکز شدند. بنابراین امکان تغییر و امکان گذار از رده بندی مذکور وجود دارد.

این نظریه ریشه مارکسیستی دارد. گرایش مارکسیستی آن باعث می گردد که خشونت روستایی تقلیل یابد. تقلیل همه چیز به اقتصاد و به یک عامل نمی تواند خیلی از مسائل دیگر را توضیح دهد.

اقتصاد سیاسی داخلی

این رویکرد کشمکش  و خشونت های روستایی را در اقتصاد بین الملل جستجو نمی کرد بلکه در صدد آن بود تا عوامل آن را در درون کشور بیابد. این رویکرد بر این باور است که خشونت ناشی از تنازعاتی است که هر از چند گاهی در درون خود فرایند توسعه به وجود می آید، و به ویژه با تلاش هایی که برای مصون نگه داشتن بازتوزیع منابع ازمناطق روستایی به شهری صورت می گیرد، ریشه دارد.

این رویکرد توسعه را رشد تولید ناخالص داخلی می داند. به اعتقاد آن ها شرط ضروری رشد، کاهش نسبت تولید داخلی ناشی از کشاورزی است. از آن جایی که تولید کشاورزی در روستا قرار دارد، کاهش تولید کشاورزی تاثیر زیاد بر زندگی روستائیان می گذارد. در دراز مدت اگر جایگزینی برای تامین زندگی روستائیان پیدا نگردد روستائیان دست به خشونت و شورش می زند.

در هر دوی این نظریه زندگی شهری به نوعی برتر از زندگی روستایی دانسته می شود. برتر دانستن زندگی شهری باعث شده است که همه در فکر عبور از زندگی روستایی باشد. این عبور ممکن است با زور و اجبار و تحمیل صورت گیرد. در حقیقت خشونت روستایی ناشی از توسعه یافتگی و عبور دادن روستائیان از زندگی روستایی به زندگی شهری است.

مطالعات روستایی

سومین رویکرد شکل گرفته را مطالعات روستایی خوانده اند. این رویکرد بر خلاف دو رویکرد قبلی، بیشتر تاکید بر نهاد های اجتماعی و ارزش های فرهنگی دارد. این ها ریشه خشونت و شورش را، مخالفت جوامع روستایی با نیرو های اقتصادی ناشی از رشد سرمایه داری می داند. در جوامع روستایی، برخلاف نظام سرمایه داری اصول و مبنا را با هم متفاوت است. تخصیص منابع در روستا به وسیله عواملی غیر از عرضه و تقاضا و در نتیجه قیمت مشخص می گردد. منابع بیشتر بر اساس ارزش های اجتماعی و مطابق به الگو های معین سازمان اجتماعی توزیع می گردید. علاوه بر آن، ترتیبات نهادی جوامع روستایی قادر به حفظ آن سری از وضعیت های اجتماعی بودند که از لحاظ اخلاقی بر آن چه که اقتصاد بازار دنبال می کرد، ارجحیت داشت. در بین مهم ترین ارزش ها، به عدالت بر می خوریم، به خصوص رعایت برابری در دسترسی به امکانات بقا. در اقتصاد بازار امکان دارد که فردی به خاطر ناتوانی خرید کالا از گرسنگی بمیرد، ولی در جوامع روستایی، ارتباط و عضویت در جامعه کوچک، امکان دسترسی همگان را به منابع لازم جهت بقا فراهم می کرد. در چنین مفهومی، جوامع روستایی اخلاقی تر بودند، و از لحاظ هنجاری، جایگزین بهتری برای اقتصاد بازار به شمار می رفتند.

با توجه به توضیحات بالا می توان چنین نتیجه گیری کرد که بر اساس رویکرد مطالعات روستایی، جنبش های روستایی واکنشی ضد سرمایه داری در مقابل رشد بازار ها بودند. هداف اصلی خشونت های روستایی، بر اساس عدم تسلیم روستائیان به سرنوشت محرومیت بر اثر عملیات غیر شهصی بازار بود.

بنابراین این سه رویکرد کلان در باب توضیح خشونت های روستایی شکل گرفته است. اگر چه این رویکرد ها ریشه در ادبیات قبلی توسعه و نوسازی دارد. اما واقعیت این است که این رویکرد ها به طور کامل نمی تواند خشونت های روستایی را توضیح دهد. بنابراین تئوری های توسعه و نوسازی همچنان نیازمند بازسازی خود می باشد. به طور نمونه رویکرد های مذکور نمی تواند خشونت های که در افغانستان و ریشه در روستا دارد را توضیح دهد. زیرا در آن رویکرد ها هیچ گونه اشاره ای به نقش دین در تحریک انسان ها نشده است. در حالی که بخش از خشونت ها ریشه دینی و مذهبی دارد.

در نهایت باید گفت؛ اگر چه نظریات مذکور قادر به توضیح تمام رفتار روستائیان نیست اما این نظریه ها نشان می دهد که نظریات توسعه و نوسازی باید بازسازی گردد. همچنین این نظریه ها به کشور های در حال توسعه نشان می دهد که توجه جدی به توسعه روستا بنمایند و در غیر ممکن است با خشونت های روستایی مواجه گردد.

دیدگاه شما