صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مشارکت سیاسی؛ دموکراسی و توسعه

-

مشارکت سیاسی؛ دموکراسی و توسعه

اندیشمندان توسعه و نوسازی گسترش مشارکت سیاسی در میان توده مردم را، یکی از وجوه نوسازی سیاسی تلقی می کند. این تلقی از کجا ناشی شده است. نظریه پردازان دموکراتیک از این مسئله استقبال نموده است. نظریه پردازان غیر دموکراتیک و رهبران نظام های آشکارا غیر دموکراتیک نیز همین موضع را گرفته اند. به صورت مشخص دو سوال اساسی مطرح می شود. چرا اندیشنمدان توسعه و نوسازی گسترش مشارکت سیاسی را به مفهوم رخداد نوسازی تلقی می نمایند. و سوال دیگر این است که چرا نظریه پردازان دموکراتیک و غیر دموکراتیک از آن استقبال نموده است. این نوشتار در صدد آن است به این دو سوال پاسخ گوید.

تلقی اندیشمندان توسعه و نوسازی از مشارکت سیاسی به مفهوم رخداد نوسازی سیاسی به چند دلیل است. اول؛ آن ها نوسازی سیاسی را با گسترش دموکراسی یکی می دانند. دموکراسی به مفهوم امروزی (با تسامح) ریشه در انقلاب آمریکا و فرانسه دارد. این دو انقلاب دموکراسی را به عنوان مهمترین الگوی سیاسی مدرن برای تمام کشور ها عرصه نمود. از آن زمان تا اکنون، دموکراسی گسترش و ترویج شده است. دموکراسی که با دو انقلاب مذکور مطرح شد، دارای ویژگی و مولفه های خاص خود می باشد که مشارکت سیاسی یکی از مهمترین ویژگی آن است. اگر چه مشارکت سیاسی همگانی در اوائل در دموکراسی در کشور های مختلف پذیرفته نشده بود اما رفته رفته همه کشور ها اصل مشارکت همگانی برای توده مردم را پذیرفت. ترویج دموکراسی به معنی گسترش مشارکت سیاسی نیز هست. به همین خاطر گسترش مشارکت سیاسی به مفهوم رخداد توسعه و نوسازی درک و فهم می گردد. دوم؛ دموکراسی و مشارکت سیاسی پیوندی با عقلانیت سیاسی مدرن دارد. وبر حکومت را عقلانی می دانست که بر مبنای قانون باشد. مبنای مشروعیت قانون و مردم باشد. از میان الگوی های سیاسی که در دوران مدرن حضور کرده است تنها دموکراسی حکومت مبتنی بر قانون و مشروعیت مردمی می باشد. بنابراین می توان گفت که در گسترش مشارکت سیاسی به نوعی باعث رشد و گسترش عقلانیت سیاسی مدرن گردد.

اگر چه این مسئله از سوی برخی اندیشمندان مورد نقد و بررسی قرار گرفت. از جمله ویلفرد پاره تو استدلال کرد که رفتار ها و کنش های اجتماعی و سیاسی انسان ها عقلانی نیست. ممکن نظام سیاسی مانع برای مشارکت مردم ایجاد نکند اما مردم ممکن است بر اساس عقلانیت رفتار ننمایند. با وجود نقد های زیاد، دموکراسی اما؛ تبلور عقلانیت سیاسی جامعه مدرن دانسته شده است. اندیشمندان توسعه و نوسازی با توجه به همین مسئله گسترش مشارکت را نیک تلقی نموده است.

سوم؛ دلیل دیگری نیز وجود دارد، مبنی بر این که اندیشمندان و نظریه پردازان توسعه و نوسازی گسترش مشارکت را به معنی دگرگونی سیاسی تلقی نموده است و آن تلقی و فهم آن ها از مشارکت سیاسی بوده است. مشارکت سیاسی به عنوان مفهوم مدرن دگردیسی زیادی را تجربه نموده است.

در اول مشارکت، تقریبا به طور کامل، در چارچوب های دموکراتیک به ذهن می رسید. امکان مشارکت در سایر زمینه ها (چارچوب های غیر دموکراتیک) در بهترین حالت یک حدس و در بدترین حالت یک قریب است؛ در واقع مشارکت در خارج از چارچوب های دموکراتیک، چیز های مثل رژه های سازمان یافته به وسیله رژیم سیاسی، تظاهرات و انتخابات تشریفاتی بی رقیب در نظام های کمونیستی و نازیسم را به ذهن می آورد.

در درک و فهم اولیه از مشارکت؛ تظاهرات، اعتراض و برخی رفتار های دیگر مشارکت تلقی نمی شد بلکه رفتار های غیر دموکراتیک تلقی می شد. تا آن زمان میزان تاثیرگذاری مشارکت مردم بر تصمیم گیری و خط مشی های حکومت را در نظر نمی گرفت. مطالعات بعدی تعریف جدیدی از مشارکت سیاسی ارائه نمود. مشارکت سیاسی به معنی جریان نفوذ به طرف بالا دانسته شد که دستور کار دولتی را تشکیل داده و خط مشی ها و را معین می کند. این تلقی از مشارکت باعث شد که طیف از رفتار ها و کنش ها غیر دموکراتیک چهره دموکراتیک به خود بگیرد. بعد از تعریف جدید از مشارکت؛ گوش دادن به اخبار از طریق تلویزیون، رادیو، خواندن روزنامه، شرکت در تظاهرات، و خیلی از کار های دیگر جزء مشارکت سیاسی در نظر گرفته شد. زیرا آن رفتار ها باعث تاثیر گذاری بر اعمال و رفتار های دولت می گردد. به طور نمونه، دیدن تلویزیون و خواندن روزنامه باعث افزایش آگاهی مردم از قضایا می شود، آگاهی بدون شک باعث تحریک آن ها می گردد. آن ها ممکن است واکنش همسو با اخبار نشان دهد و یا ممکن است واکنش ناهمسو از خود بروز دهد. واکنش مثبت و همسو باعث تشویق دولت در اعمال و تداوم سیاست و خط مشی می گردد. همدیگر واکنش منفی شهروندان و مردم باعث می شود که دولت سیاست ها و تصمیم های خود را تغییر داده و تصمیم دیگری را روی دست بگیرد. بنابراین می توان گفت که مردم از این طریق بر دولت تاثیر می گذارد.

اگر مشارکت سیاسی را به مفهوم تاثیرگذاری تلقی نمایم باید گفت که در برخی نظام های که مشارکت وجود دارد و انتخابات برگذار می گردد، اما؛ انتخابات رقابتی نیست و مشارکت مردم تاثیری بر رفتار ها، خط مشی ها و تصمیم های دولت ندارد. اگر چه رفتار مردم را می توان مشارکت تلقی کرد اما آن مشارکت بدون شک جنبه دموکراتیک ندارد. تعریف جدید از مشارکت به معنی از بین بردن رفتارهای دموکراتیک از غیر دموکراتیک نیست. به دیگر سخن، تعریف جدید از مشارکت به معنی از بین بردن مرز میان چارچوب دموکراتیک و چارچوب غیر دموکراتیک نمی باشد. بلکه مرز ها همچنان باقی است.

در یک جمع بندی باید گفت که گسترش مشارکت سیاسی به معنی رخداد نوسازی سیاسی امری درست است. قبل از دوران مدرن چنین امری وجود داشته است. همچنین مشارکت در دوران مدرن باعث تاثیر گذاری زیاد بر رفتار ها دولت شده است. این مسئله بیانگر اهمیت مشارکت سیاسی در عصر کنونی است. اگر در عصر کنونی تاکید بر مشروعیت سیاسی عقلانی می شود. بدون شک این مهم تنها در مشارکت سیاسی قابل رویت است.

با توجه به بحث بالا باید گفت که دولت به منظور دست یابی به نوسازی سیاسی و همچنین به خاطر گسترش و تحکیم دموکراسی باید توجه جدی روی امر مشارکت سیاسی نمایند. موانع و چالش های که فراروی مشارکت سیاسی مردم وجود دارد، باید برداشته شود. برنامه ها و سیاست های برای تشویق مردم در امر مشارکت، همچنین امکانات و ابزار های به منظور دست یابی مردم به صندوق های رأی را بالا ببرد. همچنین دولت باید به گفتگو های مدنی و اعتراضات مدنی در قالب تظاهرات و ... توجه جدی نمایند. زیرا این رفتار ها ناشی عقلانیت مدرن است.

بنابراین می توان گفت که جدی گرفتن امر مشارکت از سوی دولت به معنی جدی بودن دولت و نخبگان سیاسی در امر دست یابی به توسعه و نوسازی سیاسی و همچنین جدی بودن آن ها در تحکیم دموکراسی و ترویج ارزش ها و رفتار های مدرن می باشد.

دیدگاه شما