صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ادبيات سياسي هنوز هم خصمانه است

-

ادبيات سياسي هنوز هم خصمانه است

سياست و قدرت، حوزۀ پر كشمكش و جنجال برانگيزي ست. زيرا پديدۀ ناياب بوده و همه در پي به دست آوردن آن هستند. از اين نظر بيشترين خصومت ها و دشمني ها و نيز رويارويي ها در اين حوزه رخ مي دهد. بر اساس تعريف برخي از دوستان، دو دوست و يا گروه هاي دوست را هيچ چيزي نمي تواند از هم جدا كرده و در برابر هم قرار دهد به گونه اي كه در برابر موضع گيري نمايند، اما يك پديده مي تواند و آن سياست است. پس، كشمكش ها، جنجال ها، خصومت ها و درگيري ها همواره در حوزۀ سياست و قدرت است. قرن ها تاريخ سياسي بشر با كشمكش و خصومت هاي سياسي و از اين نظر جنگ ها و خون ريزي ها، گذشته است. در عرصۀ سياست بين الملل و اختلافات كه بين كشورهاي عمدتا شاهي پيش مي آمد، دو طرف از خصومت و خشونت سياسي استفاده نموده و تلاش مي نمودند از رهگذر زور نظامي نظرش را بر طرف بقبولانند. در داخل جامعۀ سياسي تيم و يا شخص حاكم، منتقدين و گروه هاي سياسي رقيب را فرصت نفس كشيدن نمي داد و چوبه هاي دار و يا ميله هاي زندان، سرنوشت محتوم آنان بود.

  وضعيت حاكم در زندگي سياسي جوامع بشري، همۀ انديشوران به ويژه سياست دانان را نگران كرده بود. مي خواستند طرح نوي را در اندازند، تا سياست و قدرت انساني تر و خشونت ها و خصومت هاي موجود از اين حوزه رخت بر بندد. سياست و قدرت همچنان ناياب و يا كمياب است و نمي توان همۀ گروه هاي قدرت خواه را در زمان واحد به كرسي قدرت نشانيد. بايد يكي در قدرت باشد و ديگران بيرون از قدرت. اما از سوي ديگر، تنها گزينۀ زدودن خشونت ها و خصومت هاي فزاينده از حوزۀ سياست و قدرت، تحمل، پذيرش، تساهل و مداراي سياستگران و گروه هاي سياسي ست. يعني در صورت مي توان خشونت و خصومت را از صحنۀ سياست برچيد كه سياستگران و گروه هاي سياسي از تحمل و پذيرش و مدارا در برابر همديگر استفاده كنند.

  اين امر نيز زمان ميسور و ممكن خواهد بود كه ادبيات سياسي يا به تعبير بهتر، زبان مروج سياسي تغيير نمايد. در فضاي سياسي كه خشونت و خصومت حاكم است، زبان مكالمۀ سياست مدران نيز، خشن، تند و سخت است. از كلمات چون منافق، مزدور، خاين، جاني و ..... استفاده  شده  و رقيب  متهم مي گردد. اين جاست كه درگيري لفظي به درگيري هاي نظامي و اعمال خشونت ميانجامد. پس بايد زبان مكالمۀ سياسي نرم تر و انساني تر گرديده و به جاي كلمات چون خاين و منافق از دوستان سياسي و رقباء كارگرفته شود. گروه ها و حلقات سياسي به نظرات و ديدگاه هاي همديگر به ديد حرمت نگريسته و همديگر را به عنوان يك عضو و يك شهروند مسوول تحمل نمايند. درين صورت است كه گروه ها و حلقات و نيز نخبگان سياسي، بر نظريات همديگر حرمت نهاده و به عنوان يك رقيبِ صاحب راي و ديدگاه مي پذيرند.

   انساني تر شدن و نرم شدن دنياي سياست و بازي هاي سياسي هم قطار با مفهوم جديد سياسي چون دموكراسي ست. با راه يافتن اين مفهوم در زندگي سياسي جوامع، به تدريج احزاب سياسي متعدد و متفاوت ظهور كرده و مسوولين و هواداران احزاب و نيز نخبگان حزبي كه قدرت را در دست دارند، تحمل و پذيرش نهادينه گرديده و ادبيات سياسي نيز نرم تر و منطقي تر مي گردد.

   افغانستان سرزمين جنگ زدۀ ست كه شايد يكي از كشورهاي ست كه بيشترين خصومت ها و خشونت هاي سياسي را متقبل گرديده است. همواره جنگ قدرت در اين سرزمين وجود داشته و با ريختاندن خون مردم، افسران ارتش و يا حتي اليت قدرت پيشين، حكومت دست به دست گرديده است. بنابر اين زندگي سياسي در گذشتۀ كشور به گونه اي بود كه نخبگان سياسي و حلقات قدرت خواه، حتي حاضر نبودند همديگر را تحمل نموده و با هم كار نمايند. پس از ختم دوره هاي شاهي و نيز حكومت هاي نيم بند و چند روزۀ حلقه هاي موجود در درون احزاب خلق و پرچم، در دورۀ پيروزي مجاهدين و بعد تر گروه طالبان نيز خصومت و خشونت سياسي به خوبي قابل لمس بود. گروه هاي سياسي همديگر را به دشمنان وطن، وطن فروش و خاينين ملي وصف مي نمودند. پس ادبيات سياسي به صورت كلي خشن و دور از مدارا و تحمل بود.

  پس از سقوط گروه طالبان و برپايي نظام نسبتا جديد در كشور، گوش هاي مردم با آوازها و صداهاي مبني بر حاكميت دموكراسي، برابري و همپذيري سياسي آشنا گرديد. همكاران خارجي نهادينه نمودن دموكراسي را شعار دادند و گروه هاي سياسي افغاني هم با اظهار ندامت از رويارويي هاي پيشين، بر ضرورت و پايبندي به همپذيري سياسي تاكيد نمودند. پس انتظار اينست كه پس از گذشت بيش از يك دهه از برپايي نظام و بازگشايي فضاي جديد سياسي، ادبيات و زبان سياسي هم دچار تغيير شده باشد. انتظار اينست كه پس از ده سال مشق و تمرين و تجربۀ دموكراسي، حلقات و جناح هاي سياسي واژه هاي چون خاين، منافق و وطن فروش را  ديگر به زبان نياورده و با استدلال هاي علمي و منطقي نظريات، رفتارها و سخنان و يا سياست هاي طرف را نقد نمايند، به نظر همديگر به ديد حرمت نگريسته و تحمل نمايند كه ديگران چه مي گويند و چه نوع انديشۀ را دارند.

به عنوان نمونه، بحث امضاي موافقتنامه دوجانبه امنيتي بين افغانستان و امريكا به عنوان بحث مسلط مطرح است و حكومت افغانستان در صورت پذيرش خواست هايش از سوي امريكا مي خواهد وارد همكاري هاي نزديك نظامي و امنيتي با امريكا گردد. اين يك طرح و نظر است. اما برخي ها به مخالفت پرداخته و كساني را كه رضايت به اين كار دهند، خاينان ملي خواندند. در حالي كه اين كار روش درست مخالفت و انتقاد سياسي نيست بلكه بايد با منطق و استدلال و با زبان نرم و انساني به نقد ديدگاه هاي طرف مبادرت ورزيد.

  بهر حال زبان و ادبيات سياسي متاسفانه هنوز، خشن و غير انساني ست. كاربرد واژه هاي چون خاين، منافق، وطن فروش و مزدور را ادبيات جديد و مسلط در دنياي سياست امروزين بر نمي تابد. كاربرد واژه هاي اين چنيني، خشونت و خصومت را بيش از بيش افزايش خواهد داد.

دیدگاه شما