صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

یکشنبه ۱۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تشدید دوباره جنگ علیه تروریزم و طرح چند پرسش

-

تشدید دوباره جنگ علیه تروریزم و طرح چند پرسش

در روزهای اخیر یک بار دیگر شاهد تشدید حملات علیه طالبان در داخل و خارج از خاک افغانستان هستیم. کشته شدن رهبر طالبان پاکستانی و همراهانش در میرانشاه و همینطور کشته شدن تعداد زیاد از فرماندهان و سربازان طالبان در نقاط مختلف افغانستان طی روزها و هفته های اخیر نشان از آن دارد که در آستانه انتخابات ریاست جمهوری قوای بین المللی به رهبری آمریکا و ارتش افغانستان سعی دارد فشار های بیشتری بر طالبان وارد نموده تا آنانرا وادار سازند در روند انتخابات اخلال ایجاد نکنند. در همین راستا روز گذشته در حملات طیاره های بی پیلوت امریکا، ششمین رهبر مهم طالبان پاکستانی، به قتل رسيد. پروسۀ حملات هوایی طیاره های بی پیلوت امریکايی در پاکستان، از سال 2004 به اینسو آغاز شده، که دراولین حمله، نیک محمد رهبر طالبان پاکستانی کشته شده بود. اگر چه نیروهای امنیتی پاکستان در آن زمان گفتند که نیک محمد از سوی آنها کشته شده؛ اما رسانه های امریکایی در سال 2006 خبر دادند که وی در حملات طیاره های بی پیلوت امریکایی، به قتل رسيده است.

اما براستی آیا تشدید حملات علیه طالبان در مقاطع خاص و فشارهای مقطعی بر مخالفان مسلح می تواند در دراز مدت با تامین امنیت و ثبات پایدار در افغانستان کمک کند؟ کشتن رهبران طالبان پاکستانی توسط هواپیماهای بدون سرنشین تا کنون چه تاثیر مثبتی در روند تامین ثبات در افغانستان و منطقه داشته است؟ در سال 2009 بیت الله مسعود رهبر دیگر طالبان پاکستانی، در حملات طیاره های بی پیلوت امریکایی، در وزیرستان جنوبی کشته شد. همچنین قاری حسین سازماندهندۀ حملات انتحاری طالبان پاکستانی، به تاریخ 7 اکتوبر سال 2010 در حملۀ يک طیاره بی پیلوت امریکایی کشته شد. همینطور دو عضو مهم دیگر تحریک طالبان پاکستانی نیز در جریان سال جاری کشته شده، ملانذیر عضو مهم این گروه، به تاریخ دوم جنوری؛ و ولی الرحمن معاون این گروه، به تاریخ 29 می، در حملات طیاره های بی پیلوت امریکایی کشته شد. براستی  این حملات چه نتیجه و تاثیر مثبت مهمی در روند امنیت و ثبات افغانستان و پاکستان داشته است؟

واقعیت این است که این نوع حملات و اصولا رویکرد آمریکا در مبارزه با تروریزم بگونه ای است که عملا باعث تشدید نا امنی و ابهامات فراوان در افکار عمومی منطقه شده است. از سال 2009 بدین سو آیا واقعا شاهد کاهش حملات مخالفان مسلح دولت افغانستان و همینطور کاهش آمار کشته های جنگ بوده ایم؟ یا برعکس این سالها مرگبار ترین سالها برای سربازان ارتش و پلیس افغانستان و همینطور سربازان خارجی در افغانستان بوده است؟ پاسخ روشن است آمارها نشان میدهد که میزان حملات و نا امنی ها در افغانستان و پاکستان طی سالهای اخیر رو به افزایش بوده است و این نوع حملات و فشار های مقطعی هر گز نتوانسته است موفقیتی را بدنبال داشته باشد.

این درحالیست که همین حمله اخیر هواپیماهای بدون سرنشین را حکومت پاکستان محکوم کرده و حملات طیاره های بی پیلوت را، تجاوز به خاک خود دانسته است. جوهدری نثارعلی خان وزیر امور داخلۀ پاکستان، این حمله را محکوم کرده وافزوده است این حمله، دسیسۀ سبوتاژ پروسۀ مذاکرات طالبان پاکستانی، با حکومت پاکستان بود. در همین حال وزارت امورخاجۀ پاکستان، با پخش یک اعلامیه، حمله روز گذشتۀ امریکا را محکوم کرده و آنرا برضد حاکمیت ملی پاکستان خوانده است. در اعلامیه، از امریکا خواسته شده که این نوع حملات را متوقف کند؛ بخاطریکه با این کار، روابط هردو کشور خراب خواهد شد. از سوی دیگر، شماری از احزاب سیاسی پاکستان نیز کشته شدن حکیم الله مسعود را محکوم کرده اند. رییس اپوزیسیون پارلمان پاکستان و عضومرکزی حزب پیپل گفته است که با این حمله، واضح گردید که امریکا خواهان امنیت در منطقه نیست. همچنین عمران خان رهبر حزب تحریک انصاف نیز این حمله را محکوم کرده و افزوده است که آنها در عکس العمل آن، راه اکمالاتی ناتو را مسدود خواهند کرد.

با توجه به آنچه گفته آمد می توان نتیجه گرفت که چنین حملاتی نه تنها از قدرت و نفوذ طالبان نمی کاهد بلکه زمینه های اقتدار و مقبولیت بیشتر آنان در میان جریان های مختلف سیاسی در پاکستان و همینطور توده های مردم فراهم می کند. در افغانستان نیز فشارهای مقطعی و تشدید حملات علیه گروه های مخالف مسلح فقط به تقویت و تهییج بیشتر این گروه ها کمک می کند. با آنکه مقامات آمریکایی تاحال کشته شدن حکیم الله مسعود را تایید نکرده؛ اما قصر سفید گفته است که اگر وی کشته شده باشد، این یک ضربۀ بزرگ به طالبان خواهد بود. ولی به نظر نمی رسد در میدان عمل چنین باشد چون طبق گذارش ها این گروه به سرعت جانشین محسود را انتخاب کرده و جنازه او را با همراهی عظیم طرفدارانش بخاک سپرده است. بنا بر این چنین اقداماتی حتی نمی توان روحیه طرفداران محسود و طالبان پاکستانی را نیز بگونه قابل توجه تضعیف نماید. زیرا واکنشهای مقامات رسمی پاکستان و جریان های مختلف سیاسی این کشور در این زمینه به گونه ی است که جایگاه طالبان پاکستانی را تضعیف نمی کند.

به نظر میرسد نگاه به جنگ علیه تروریزم در افغانستان متاسفانه نگاه فروکاهشی است و همین مسئله باعث شده است که بیش از یک دهه جنگ علیه تروریزم دست آورد چندانی نداشته باشد و روز بروز نا امنی ها و حملات مخالفان مسلح در افغانستان و پاکستان افزایش یابد. تا زمانیکه شفافیت لازم در خصوص این جنگ بوجود نیاید و افکار عمومی در افغانستان و پاکستان نسبت به این جنگ و فلسفه وجودی آن قانع نشود حملات نظامی و جنگ سخت هیچ گونه دست آورد قابل توجهی نخواهد داشت. باید در این جنگ از برخورد دوگانه به شدت پرهیز شود و دوم اینکه جنگ نرم و روشن گری در خصوص این جنگ برای افکار عمومی و طرفداران گروه های مخالف مسلح نیز نباید فراموش گردد.

برای مردم این پرسش جدی است که اگر سازمانهای استخباراتی نیروهای آمریکایی این توانایی را دارند که بن لادن یا رهبران طالبان را بصورت غیر منتظره شناسایی و به قتل برساند چگونه است که این همه عملیات های مرگبار تروریستی در افغانستان و پاکستان از قبل شناسایی و جلو گیری نمی شود و این اقدامات تروریستی صدها کشته و مجروح برجای می گذارد. روزانه در مسیر شاهراه های افغانستان ده ها انسان بی گناه کشته یا مجروح می گردند یا توسط افراد مسلح دستگیر می شوند اما هیچ گاهی مردم شاهد اقدامات جدی علیه تروریست ها در ین موارد نیستند. اگر رهبران و فرماندهای گروه های تروریستی به این راحتی قابل شناسایی و از بین بردن اند افراد رتبه پایین تر و افرادی که اقدامات تروریستی و تخریبی راه می اندازند که به مراتب راحت تر قابل شناسایی و از بین بردن اند. اما در عمل این افراد صد ها مورد اقدامات تروریستی را سازمان دهی و اجرا نموده اند که در نتیجه هزاران انسان جان های خود را از دست داده اند.

این نوع برخوردهای دو گانه با پدیده تروریزم است که افکار عمومی را دچار پرسش ها و شک و تردیدهای جدی می نماید زیرا هنگامیکه شفافیت لازم در روند مبارزه و جنگ وجود نداشته باشد فلسفه جنگ و مبارزه زیر سوال می رود و این گونه است که حتی خود سربازان ارتش و پلیس نیز در مواردی صفوف جنگ را رها می نمایند و در موارد نادر حتی به مخالفان مسلح می پیوندند. جنگ علیه تروریزم باید در هر دو جبهه جنگ نرم و سخت با شفافیت لازم دنبال شود و از رفتار دو گانه در این زمینه به شدت پرهیز گردد در غیر این صورت امیدی به دست آورد مهم در این جنگ نخواهد بود.

دیدگاه شما