صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مدل های توزیع قدرت سیاسی

-

مدل های توزیع قدرت سیاسی

یکی از دغدغه های جدی در میان اندیشمندان علوم سیاسی چگونگی توزیع قدرت سیاسی است. توزیع قدرت هم به لحاظ تئوریک و هم به لحاظ عملی ذهن اندیشمندان و سیاستمداران را درگیر نموده است. اندیشمندان و سیاستمداران در باب توزیع قدرت تلاش نموده اند به این سوال پاسخ گویند که توزیع قدرت میان چه کسانی صورت گیرد. این اندیشمندان در پاسخ به این سوال سه مدل ذکر نموده است. در این نوشتار تلاش می شود این سه مدل را مورد بررسی قرار دهد و در نهایت تلاش شود که آن را به صورت تطبیقی در مورد افغانستان به کار ببندد.

مدل نخبگان: این مدل دارای ادبیات وسیع می باشند. در ادبیات مربوط به توسعه، دموکراتیزاسیون، و مباحث دیگر نخبه گرایان حضور پررنگ دارند. این ادبیات در خصوص کشور های توسعه نیافته بیشتر مطرح می باشد. در باب توسعه یافتگی و دموکراتیزاسیون خیلی ها بر این باور است که تنها نخبگان سیاسی می تواند منجر به توسعه یافتگی و دست یابی به دموکراسی گردد.

نخبه گرایان در مورد توزیع قدرت سیاسی بر این باوراند که قدرت سیاسی میان عده ای معدود دست به دست می شوند که به آنان نخبگان سیاسی می گویند. اگر چه عده ای انتقاد نموده اند که در جوامع جهان سوم که انسان ها به شکل توده ای عمل می کند، ممکن قدرت میان نخبگان سیاسی توزیع گردد اما در جوامع دموکراتیک قدرت در سطوح گسترده تر میان اقشار مختلف جامعه توزیع می گردد. نخبه گرایان اما؛ در پاسخ گفته اند که در نظام های مردمسالار و دموکراتیک نیز، قدرت میان نخبگان توزیع می گردد. نخبگان سیاسی با تبلیغات و استفاده از ابزار های مختلف تلاش می نمایند که تا نظر مردم را نسبت به خود جلب نموده و در نهایت مردم به آن ها رأی دهند. یعنی در نظام های دموکراتیک تنها نخبگان سیاسی حامل قدرت و ثروت کاندید می شوند و به سازماندهی آرای مردم می پردازند. از دیدگاه نخبه گرایان مانند پاره تو و میخلز در بازی های سیاسی غیر از نخبگان، گروه و یا مردم نقش ندارند بلکه قدرت تنها میان نخبگان سیاسی دست به دست می شوند.

مدل کثرت گرا: این مدل قدرت را به صورت پراکنده و پخش شده در میان گروه های مختلف اجتماعی مورد بررسی قرار می دهد. این ها بر این باورند: چون افراد به صورت فردی نمی تواند به اهداف خود دست یابند لذا افراد دارای اهداف مشترک با هم جمع شده و منافع خود را دنبال می نمایند. بنابراین ناتوانی فرد در رسیدن به اهداف و منافع خود باعث شکل گیری گروه های سیاسی می گردد. از این دیدگاه سیاست و حکومت چیزی جز تعامل و روابط گروه های ذینفع سازمان یافته نیست و سیاست ها در نهایت محصول عمل چنین گروه هایی هستند.

در باب توزیع قدرت کثرت گرایان بر این باور است که قدرت میان گروه های مختلف تقسیم می گردد. اگر چه این دیدگاه بیشتر بر شکل گیری گروه ها بر اهداف مشترک تکیه دارند اما باید گفت که در خیلی از کشور ها گروه ها بر اساس اهداف مشترک شکل نمی گیرند بلکه بیشتر عنصر های مانند قوم، زبان، قبیله، نژاد و عناصر دیگر فرهنگی در شکل گیری گروه ها نقش دارند. از دیدگاه این ها در انتخابات تنها گروه های مختلف است که با هم ائتلاف، گفتگو و مذاکره می نمایند و در نهایت همین گروه ها قدرت را میان خود تقسیم می کند.

مدل پوپولیستی: این مدل بیشتر بر این تاکید دارد که منابع قدرت در میان کل مردم و یا هر یک از شهروندان تاکید دارد. از آنجا که منابع قدرت در دست مردم می باشند قدرت نیز میان آن ها توزیع می گردد. از این دیدگاه سیاستمداران، نخبگان و گروه های سیاسی باید دنبال مردم بروند. اما آنچه بر این مدل نقد جدی وارد است این است که مردم چگونه قدرت خود را اعمال می کند. آیا تمام مردم که حامل قدرت و منبع قدرت دانسته می شود فرصت آن را دارد که به صورت مستقیم به اعمال قدرت بپردازد. آیا جمعیت زیادی کشور ها و همچنین جغرافیایی وسیع اعمال قدرت را مردمی را ممکن می سازد. این مدل در حد نظریه رشد نموده است و تنها برخی افراد برای تحمیق توده از آن سوء استفاده می نمایند.

اما اگر بخواهیم این سه مدل را در افغانستان مورد بررسی قرار دهیم بدون شک هر کدام آن ها توانایی توزیع سیاست، حکومت و قدرت را دارد. در باب توسعه یافتگی و دموکراتیزاسیون در افغانستان، اندیشمندان بیشتر گرایش به مدل نخبه گرایانه داشته اند. یعنی این بر این باور است که آوردن دموکراسی، تحیکم آن و دست یابی به توسعه یافتگی تنها از الگوی نخبگان ممکن است. پیش فرض آن ها این است که قدرت سیاسی میان نخبگان سیاسی توزیع می گردد. بنابراین تنها نخبگان است که می تواند به صورت اقتدار آمیز و یا غیر اقتدار آمیز دموکراسی و توسعه یافتگی را تحقق بخشد. این مدل در سال های اخیر رشد بیشتری داشته است. به طوری که شهروندان افغانستان در مقطع دکترا و ماستری پایان نامه های متعدد نوشته اند.

اما در کنار مدل نخبه گرایانه، مدل کثرت گرا نیز در افغانستان مطرح بوده است. این الگو از کنفرانس بن تا اکنون در میان سیاستمداران به عنوان یک الگویی هژمون مطرح بوده است. این الگو مردم افغانستان را به چند گروه قومی کلان تقسیم می نمایند و توزیع قدرت را توافق میان این گروه های قومی می دانند. این ها بر این باور است که عدم توافق گروه های قومی باعث می شود که اعمال قدرت از طرف یک گروه به بن مواجه گردد. از کنفرانس بن تا اکنون قدرت معمولا با توجه به میزان نفوذ گروه های قومی میان آن ها تقسیم شده اند. در انتخابات پیش رو نیز تقسیم بندی تلاش می شود بر اساس گروه های قومی صورت بگیرد. تا اکنون تلاش می شود که بر اساس توافق بن، یک پشتون رئیس جمهور، یک تاجیک معاون اول و یک هزاره معاون دوم باشد. این بیانگر این است که تا اکنون توزیع قدرت بر اساس گروه های قومی صورت می گیرد.

مدل پوپولیستی کاربرد زیاد دارد. اگر چه هیچ یک از سیاستمداران افغانستان خود را پوپولیست نمی گویند و اما واقعیت این است که خیلی از نخبگان سیاسی پوپولیست می باشند. آن ها تلاش می کند با تحمیق مردم، نظر آنها را نسبت به خود جلب نمایند. این مسئله برای نخبگان این فایده را دارد که قدرت چانه زنی سیاسی و قدرت معامله آن ها را بالا می برد.

در نهایت باید گفت در توزیع قدرت سه مدل کاملا مختلف شکل گرفته است و هر کدام دارای مفاهیم و پیش فرض های خاص خود می باشد. در افغانستان هر سه مدل مشاهده می شود. یعنی نقش نخبگان سیاسی، گروه های قومی، و افراد پوپولیست قابل انکار نیست. یعنی در سیاست افغانستان هر سه مدل وجود دارد و با هر سه مدل می توان سیاست، حکومت و قدرت را مورد بررسی قرار داد. اما باید گفت که هر مدل به تنهایی قادر به توزیع تمام رفتار و کنش ها، اعمال قدرت و ... نیست بلکه باید ترکیب از این سه مدل را در پیش گرفت. یعنی با ترکیب این سه مدل بهتر می توان توزیع قدرت را توضیح داد.

دیدگاه شما