صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

یکشنبه ۱۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

حقوق بشر؛ در متن و یا در حاشیه

-

حقوق بشر؛ در متن و یا در حاشیه

ناوی پیلای، رئیس بخش حقوق بشر سازمان ملل متحد که به افغانستان سفر کرده، از بدتر شدن وضعیت حقوق بشر در افغانستان ابراز نگرانی کرده است. او در یک نشست خبری در کابل گفت که در جریان بیش از یک دهه گذشته افغانستان شاهد پیشرفت های قابل توجهی در زمینه حقوق بشر بوده، اما حالا وضعیت حقوق بشر در این کشور رو به وخامت است. وی افزود؛ این نگرانی وجود دارد که با پایان برنامه انتقال مسئولیت‌های امنیتی و سیاسی از خارجی‌ها به افغان‌ها، دستاوردهای یک دهه گذشته از بین برود. ناوی پیلای همچنین از اعضای تازه معرفی شده کمیسیون مستقل حقوق بشر افغانستان انتقاد کرد. رئیس بخش حقوق بشر سازمان ملل متحد گفت که گزینش پنج عضو تازه کمیسیون مستقل حقوق بشر سبب خواهد شد که این کمیسیون در ارزیابی ماه نوامبر 'کمیته بین المللی هماهنگی' مقام خود را از دست داده و به عنوان یک نهاد درجه دوم شناخته شود.

خانم پیلای در حالی نگرانی خود را ابراز نموده است که چندی پیش قانون منع خشونت علیه زنان در پارلمان افغانستان تصویب نشد. گروه های محافظه کار و بنیادگرا برخی ماده های آن را مخالف شریعت دانسته و از تصویب آن جلوگیری نمودند. تصویب نشدن قانون منع خشونت علیه زنان، افزایش خشونت های خانگی علیه زنان و همچنین آزار و اذیت های خیابانی، کاهش 25 به 20 فی صد حضور زنان در شورا های ولایتی همه بیانگر این است که وضعیت حقوق بشر رو به وخامت گذاشته است.

اگر بخواهیم وضعیت حقوق بشر را مورد بررسی قرار دهیم، باید به این سوال پاسخ گویم که آیا حقوق بشر در متن بوده است. به عبارت دیگر آیا حقوق بشر به صورت جدی مورد توجه دولت افغانستان و مردم افغانستان قرار گرفته است و یا اینکه برای دولت و مردم به عنوان یک پدیده ای حاشیه ای بوده است. برای پاسخ به این سوال نیازمند بازگشت به دوره طالبان و در نهایت بررسی آن در بیش از یک دهه گذشته می باشیم.

طالبان را می توان گروهی دانست که حاکمیت را از آن خدا می دانست. بنابراین آن ها در صدد اعمال حاکمیت خدا در روی زمین بودند. به همین خاطر تاکید بیش از اندازه بر شریعت اسلامی با فهم بنیادگرایانه خود داشتند. فهم بنیادگرایانه آن ها از دین باعث شده بود که هیچ گونه جایگاه نه تنها برای حقوق بشر بلکه برای تمام قوانین وضعی نماند. بنابراین نه تنها حقوق بشر وجود نداشت بلکه حق وضع قوانین از انسان ها سلب شده بود. افراد حتی حق وضع قوانین در مورد تنظیم روابط عمومی و روزمره خود را نداشتند. بنابراین می توان گفت که در دوره طالبان حقوق بشر موضوعیت ندارد.

با حمله ایالات متحده آمریکا و کشور های عضو ناتو به افغانستان در سال 2001 میلادی، گفتمان های سیاسی، اجتماعی و فرهنگی  دگرگون شد. در دوره طالبان اگر گفتمان شریعت به شکل بنیاد گرایانه آن به عنوان گفتمان مسلط مطرح بود. در دوره پسا طالبان اما؛ حقوق بشر و دموکراسی به عنوان یکی از گفتمان رقیب برای گفتمان شریعت مدارانه مجاهدین مطرح شد. به لحاظ شکلی تا حدودی زیاد گفتمان دموکراسی و حقوق بشر بر گفتمان های رقیب دیگر پیروز شد. به لحاظ سیاسی سازگار های دموکراسی مورد پذیرش قرار گرفت. توافق شد که قدرت سیاسی از طریق مکانیسم انتخابات و به شکل مسالمت آمیز به افراد و گروه ها انتقال یابد. به لحاظ اقتصادی نیز بازار آزاد مورد تائید قرار گرفت. بازار های افغانستان به روی تمام کالا باز گذاشته شد. به لحاظ فرهنگی افغانستان شاهد بزرگترین حجم تبادل فرهنگی با کشور های مختلف بوده است. از لحاظ قانونی نیز افغانستان قانون اساسی دموکراتیک را به وجود آورد که در آن ارزش های حقوق بشری در جاه جای آن مشاهده می شود. این ها همه بیانگر این است که گفتمان دموکراسی و حقوق بشر یک گفتمان در متن بوده است.

در دوره جدید به صورت مشخص کمسیون مستقل حقوق بشر در چارچوب قانون اساسی ایجاد شد که این خود بیانگر توجه جدی دولت به حقوق بشر است. مطرح شدن دموکراسی و حقوق بشر به عنوان یک گفتمان به این دلیل بود که جامعه جهانی حامل و حامی آن بودند. جامعه جهانی هم به لحاظ سیاسی، اقتصادی از فعالیت حقوق بشری حمایت می کرد. به طور قاطع می توان گفت که جامعه جهانی بیشترین سرمایه گذاری روی مسئله حقوق بشر نمودند.

حال که دموکراسی و حقوق بشر به عنوان "گفتمان در متن" در افغانستان پسا طالبان مطرح شدند، سوال این است که چرا افغانستان در این مورد دچار عقب گرد شده اند. به عبارت دیگر چرا گفتمان حقوق بشر از متن به حاشیه قرار گرفته است. دلایل مختلف را می توان برای حاشیه ای شدن حقوق بشر ذکر نمود. اما این جا تلاش می شود به چند مورد آن اشاره گردد.

اول؛ همان طور که در بالا ذکر نمودیم جامعه جهانی به عنوان حامل و حامی حقوق بشر و دموکراسی ظاهر شدند. در بیش از یک دهه از فعالیت های حقوق بشری حمایت نمودند. تا زمان که پروسه انتقال مسئولیت های امنیتی آغاز نگردیده بود وضعیت حقوق بشر رو به بهبود بود اما، با آغاز پروسه انتقال و خروج نیرو های بین المللی وضعیت حقوق بشر رو به وخامت گذاشت. این مسئله دو چیز را گوش زد می کند. یک؛ خروج نیرو های بین المللی باعث تقویت گروه های بنیادگرا شده است که آن ها مخالف حقوق بشر می باشد. بنابراین فعالیت این گروه ها بیشتر شده است و در مناطق که دولت حاکمیت ندارد آن ها اعمال ضد حقوق بشری مرتکب می شوند. و همچنین مانع فعالیت نهاد های حقوق بشری می شوند. دو؛ خروج نیرو های بین المللی و سپردن مسئولیت های امنیتی به نیرو های افغانستان بیانگر این است که نیرو های امنیتی افغانستان قادر به تامین امنیت و حمایت از فعالیت های حقوق بشری نیست. به هر صورت می توان یکی از دلایل وخامت حقوق بشر خروج نیرو های بین المللی به عنوان حامی آن می باشد.

دوم؛ از سال 2001 میلادی که حقوق بشر مطرح شد و سنت ها و آداب و رسوم تا حدودی کنار زده شد. سنت ها و آداب و رسوم در حقیقت به حاشیه رانده شد. حاشیه ای شدن آن ها در بیش از یک دهه باعث شکل گیری عقده روحی-روانی شد. حال که فرصت برای گروه های سنتی و محافظه کار فراهم شده است، آن ها با عقده عمل می نمایند. در حقیقت گروه های سنتی در تلاش است که عقده ده ساله خود را خالی نمایند. به همین خاطر آمار خشونت در حدود 23 فی صد(آمار مربوط به یونوما)  افزایش را نشان می دهد.

سوم؛ یکی از دلایل می تواند بی توجهی دولت در قبال حقوق بشر باشد. انتصاب کمیشنران حقوق بشر از سوی دولت که برخی از آنها در دولت طالبان حضور داشته است، بیانگر بی توجهی دولت افغانستان نسبت به کمیسیون مستقل حقوق بشر می باشد.

در نهایت باید گفت حقوق بشر با حضور جامعه جهانی به عنوان یک "گفتمان در متن" مطرح شد اما با خروج نیرو های بین المللی، ضعف نهاد های دولتی و یا بی توجهی دولت به کمیسیون مستقل حقوق بشر باعث شده است که وضعیت حقوق بشر رو به وخامت گذارد و کم کم در حاشیه قرار گیرد. حاشیه ای شدن حقوق بشر هزینه سنگین بر دولت و مردم افغانستان خواهد داشت.

دیدگاه شما