صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

یکشنبه ۱۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

وحدت ملی؛ از استراتژی حذف و سرکوب تا بازی فوتبال

-

وحدت ملی؛ از استراتژی حذف و سرکوب تا بازی فوتبال

الگوی ایده آل دولت، نظام وستفالیایی دولت-ملت است. بر اساس چنین الگویی یک ملت، بر اساس قرارداد اجتماعی دولت خود را ایجاد می کند. در چنین الگویی مرز های سیاسی و سرزمینی آن با مرز های فرهنگی یکسان و منطبق است. چنین وضعیتی در جهان بسیار اندک است. بر اساس تحقیقات به عمل آمده، در کل جهان تنها 14 کشور است که حتی یک اقلیت قابل توجه در آنها وجود ندارد. چاپان از لحاظ جمعیت بزرگترین این گونه کشور ها است. تنها چهار فی صد جمعیت جهان در کشور هایی زندگی می کنند که فقط دارای یک گروه قومی اند. بنابراین تعداد دولت های چند ملیتی یا چند قومی بسیار زیادند و 94٪ جمعیت جهان در چنین دولت ها زندگی می کنند.

در الگوی دولت-ملت، دولت سازمان است که حق استفاده انحصاری خشونت مشروع را دارد. دولت این حق را از فرایند قرارداد اجتماعی به دست می آورد. برای انحصار خشونت، دولت خشونت را از سطح جامعه جمع آوری می نماید. دولت از آنجا که حق استفاده انحصاری خشونت مشروع را در دست دارد، انطباق مرزهای سیاسی با مرز های فرهنگی را از وظایف و صلاحیت های خود می داند. برای این منظور دولت ملی استراتژی و روش های مختلف را روی دست گرفته اند. انطباق مرز های سیاسی با مرز های فرهنگی بیشتر در کشور های مطرح است که دارای گروه های قومی متعدد می باشند. در تاریخ شکل گیری دولت ملی در چنین کشور های معمولا انطباق پذیری اول به صورت حذف و ادغام گروه های قومی اقلیت صورت گرفته است. در مرحله دوم دولت ملی سعی نموده است با جعل ارزش ها، نماد ها، قهرمان ها، و افسانه ها با پسوند ملی مرز سیاسی با مرز فرهنگی را انطباق دهند.

افغانستان یکی از کشوری است که اقوام مختلف را در خود جا داده و در گذشته تاریخی دولت مرکزی برای شکل دهی وحدت ملی از استراتژی حذف و سرکوب به عنوان تنها بهترین استراتژی در قبال اقوام مختلف استفاده کرده است. نمونه های آن را می توان از احمد شاه ابدالی تا دوران کمونیست ها و حتی در دوران کنونی نیز مشاهده کرد. سرکوب شورش ها در دوران امیر عبدالرحمن نشانگر استراتژی است که دولت مرکزی در قبال خیزش های قومی داشته است. برای نمونه "امیر عبدالرحمن در سرکوب هزاره جات سیستماتیک تر و با استراتژی کارآمدتر عمل نمودند. امیر در این شورش از همه ابزار های ممکن استفاده نمودند. از فتوا صادر کردن بخاطر رافضی خواندن هزاره ها گرفته تا دعوت مردم به جنگ و گرفتن اموال هزاره ها برای خود و در نهایت برده خواندن هزاره ها و خرید و فروش هزاره ها در بازار. مردم هزاره نه تنها مطلقا منکوب شدند، بلکه به عنوان غلام و برده فروخته شدند که تاثیر آن بی نهایت وحشتناک بود".

امیر با اردوی صد هزار نفری که تشکیل داده بود تمام این شورش ها را سرکوب نمودند. مثلا در سرکوب شورش های شمال هزاران نفر را به جرم شورش به قتل رسانیده، به سیاه چاه انداخت ویا به اطراف و اکناف کشور متواری ساخت. در سرکوب شورش شنواری ها به امر امیر از سرهای کشتگان کله منار ساخته شد و اسرای شنوار را در سیاه چال مقید ساختند.

استراتژی های حذف و ادغام امیر عبدالرحمن بهترین نمونه در تاریخ شکل گیری دولت ملی در افغانستان است. اما استراتژی جعل نماد ها و ارزش های کاذب ملی کمی بعد تر از استراتژی حذف و ادغام شروع شدند. دولت مرکزی پادشاهان و برخی افراد را به صورت قهرمان معرفی کردند و آن بر دیگران تحمیل نمودند. نمونه های آن را در تاریخ افغانستان زیاد می توان مشاهده نمود. اما در این جا از ذکر آن ها به خاطر برخی مصالح اجتناب می شوند.

استراتژی حذف و ادغام و همچنین استراتژی جعل سازی به نفع یک قوم و تحمیل آن بر اقوام دیگر به خاطر گسترش دموکراسی و ارزش های حقوق بشری و آگاهی مردم دیگر ممکن نیست. همچنین تجربه کشور های مختلف نشان داده اند که حذف یک قوم به صورت تمام عیار ممکن نیست و همچنین جعل سازی تاریخ و قهرمان سازی کاذب نمی تواند منجر به انطباق مرز های سیاسی و فرهنگی گردد. لذا کشور های دیگر استراتژی انطباق پذیری سیاسی و فرهنگی را رها نمودند و تنها در صدد زندگی گروه های قومی به صورت مسالمت آمیز می باشند. دولت ها اما؛ از روش ها و ابزار های برای انسجام بخشی و وحدت حد اقلی استفاده می کند تا مردم نسبت به دولت، سرزمین، تاریخ و ... وفادار بماند و در مواقعی به صورت واحد در برابر غیر(دیگری) قرار بگیرد.

بازی های ملی مانند فوتبال، والیبال، هندبال، بسکتبال و ورزش های رزمی مانند تکواندو، کراته، ووشو، کنک فو و ... می تواند عامل انسجام بخش و وحدت بخش باشد. ورزش به صورت عام مهمترین عامل انسجام گروه های قومی در کشور های مختلف بوده است و تا حدودی زیادی جوابگو بوده است. البته باید گفت ورزش در صورتی جوابگو است که اعضای آن از تمام گروه های قومی بدون تبعیض حضور داشته باشند.

موسیقی، رسانه های تصویری، صوتی و چاپی و همچنین شبکه های اجتماعی مانند فیس بوک و تویتر ابزار ها و عوامل دیگر انسجام بخش و وحدت بخش دانسته می شود. مطالعات جدید در مورد شبکه های اجتماعی نشان داده اند که این شبکه در حال شکل دهی گروه های قومی جدید هستند. این گروه قومی جدید نه با خون بلکه با افکار و اندیشه ها شکل می گیرد. رسانه ها و شبکه های اجتماعی به خاطر بخش سریع اطلاعات و ایجاد فضای مجازی برای گفتگو باعث آگاهی افراد از گروه های قومی مختلف از همدیگر می شوند و این آگاهی در نهایت باعث می گردد که افراد پیش داوری های خود در قبال گروه های قومی دیگر را کنار بگذارند.

افغانستان در سال های اخیر از ابزار های جدید بدون دخالت دولت استفاده نموده است. به طور مثال قهرمانی تیم ملی فوتبال افغانستان در مسابقات جنوب-شرق آسیا موج از همگرایی و وحدت و یک دلی را میان مردم افغانستان ایجاد نمودند. افراد از گروه های قومی متعدد در کابل و برخی ولایات دیگر به صورت دسته جمعی قهرمانی تیم ملی را جشن گرفتند. همچنین در عرصه تکواندو تجربه مشابه داشتیم. شبکه های اجتماعی در بسی موارد سبب شده است که شهروندان افغانستان به صورت یکپارچه در برابر برخی رویداد ها و رخداد ها واکنش نشان دهند. همه این ابزار ها می تواند کارآمد و وحدت بخش باشند. اما این ابزار ها در صورت می تواند کارآمد باشند که دولت بدون تبعیض با همه یکسان برخورد نماید. عضویت در تیم ها به انحصار یک گروه قومی قرار نگیرد و افراد بر اساس شایستگی و لیاقت خود در تیم های ورزشی عضو شوند.

در نهایت باید گفت که برای شکل دهی وحدت ملی و یکپارچگی ملی تیم های ورزشی، رسان ها و شبکه های اجتماعی بهتر از استراتژی های حذف، ادغام، سرکوب، جعل سازی تاریخ جوابگو می باشند. دولت برای به وجود آوردن وحدت ملی باید بدون تبعیض و بر اساس شایستگی افراد گروه های قومی مختلف را سهم داده و به صورت یکسان با آن ها برخورد نماید. این ابزار ها و روش ها هم کم هزینه و هم عملی است.

دیدگاه شما