صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۲۰ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دولت ملی محور بازی های سیاسی

-

دولت ملی محور  بازی های سیاسی

مقوله دولت از محوری ترین مباحث در حوزه علوم سیاسی است که با اما واگرهای فراوانی به همراه است. طبیعی است به هراندازه یک مفهوم بزرگ و پیچیده باشد، گستردگی مباحث و اظهارنظرهای ضد ونقیض در اطراف آن بیشتر صورت خواهد پذیرفت. مقوله دولت از ان رو با بحث های جدی و آمیخته با تنش همراه بوده است که "جهانی شدن" به عنوان یک لویاتان دیگر روز به روز زندگی تعداد بیشتری از انسان ها  را تحت تاثیر قرار می دهد. سازمان های جهانی، شرکت های فرا ملیتی و چند ملیتی، شرکت های خصوصی، جنبش های جهانی همه وهمه از بازیگرانی اند که در عصر جهانی  شدن، سربرآورده اند و هرکدام چالشی فراروی اقتدار دولت ها به شمار می رود. اما اساسا  با تمام این دیگردیسی ها و تغییرات گسترده در جهان معاصر، دولت ها به عنوان بازیگران بی رقیب باقی مانده اند و به باور بسییاری از اندیشمندان، به ویژه واقع گرایان، بر قدرت آن افزوده می شود. واقع گرایان معتقد هستند که تمام سازوکارهای غیر دولتی نظیر سازمان های بین المللی، شرکتهای چند ملیتی و جنبشهای جهانی، به گونه ای در تصرف دولت ها قرار دارد. حتی عده ای افراطی تر، از پدیده ای به نام جهانی شدن کاملا انکار کرده و آن را در بالاترین میزان چیزی جز بین المللی شدن فزاینده ندانسته اند.

اما واقع بینانه نیست که حضور گسترده مجموعه از فرایندها و نهادهای غیر دولتی را در عصر کنونی نادیده انگاریم؛ به ویژه که تکنولوژی و ارتباطات، نیز در پدیده قلمرو زدایی نقش به سزایی دارد. افزون برآن امروزه حاکمیت به معنی مطلق که درگذشته یک از مولفه های دولت ها دانسته می شد، وجود ندارد و دولتها قادرنیستند بسیاری از تحولاتی را که حتی به مزاج آنان خوش نمی اید، در کنترول خود داشته باشد.

با  این وجود تمام نهادهای بین المللی تاثیر گذار در جهان امروز را می توان در دو دسته بزرگ تاثیر گذار وکمتر تاثیرگذار جای داد. دولت ملی، سازمانهای بین المللی، شرکت های چند ملیتی و فراملیتی  و شرکت غیر دولتی را می توان در دسته اول قرار داد، وسایر نهادها ی موجود نظیر سازمانهای محیط زیست و جنبش های جنسیتی و ... را در دسته دوم. در میان دسته اول بدون تردید دولت ملی تعیین کننده ترین آن است. کافی است نگاهی به جهانی بیندازیم که نظم حاکم بین المللی هنوز در چارچوب دولت ها تعریف می شود. به طور مثال جنگ وصلح یکی از مهم ترین پدیده های تاریخ انسان وبه ویژه دوران مدرن را تشکیل می دهد؛ بسیاری از تحولات موجود در جهان را باید در دو بعد منفی و مثبت در پدیده ای به نام جنگ جستجوکرد. جنگ جهانی اول و دوم، جنگ های مذهبی سی ساله در اروپا، جنگ های قومی وملی در جهان سوم، جنگ سرد و اکنون جنگ علیه تروریسم همه وهمه در چارچوب دولت ها قابل بحث است  و همین طور مقوله صلح را نیز اگر موشکافی نماییم، بدون حضور ودخالت مستقیم دولت ها، ممکن ومیسر نبوده است. هم اکنون دولت ها خود منشاء صلح و یا جنگ به شمار می روند. وقایع و حوادث پس از جنگ سرد به وضوح نشان داد که منشاء بسیاری از نا امنی های بین المللی را باید در دولت های ضعیف وناکام جستجو کرد.

خلاصه این که هنوز دولت ملت واحد  اساسی  و موضوع اساسی نظام بین الملل است. هیچ بازیگر دیگر جای این لویاتان هابزی را نگرفته و نظم دولت محور هنوز بدیلی دیگری نیافته است.به گفته ایوانز تا کنون دولت-ملت ها بازیگران وکنش گران اصلی نظام بین الملل هستند. به دلیل هژمونی دولت است که روابط بین الملل به عنوان یک دیسیپلین، تمرکزش را بر مطالعه این بازیگر و رفتارهایش قرار دارده است. (ایوانز ونونام، 1381)

شاخص های دولت-ملت سازی موفق از منظر مطالعات روابط بین الملل را می توان به سه دسته تقسیم کرد:

اشباع سرزمینی: همان گونه که می دانیم سرزمین یکی از چهار مولفه بنیادین دولت ملی در دوران مدرن است.مرز به عنوان نماد عینی و ذهنی ترسیم هویت ملی و نمایش حاکمیت ملی است. مرز ها قلمرو اقتدار وحاکمیت ملی وتمامیت ارضی در یک کشور را تعیین می کند. برای تامین نظم درونی و استقالل بیرونی دولت ها نیازمند قدرت اند. در واقع حاکمیت ملی در دو جنبه داخلی و بیرونی و  رفع هرگونه تهدید خارجی از ویژگی های دولت های مدرن و پسا وستفالی است. که در حوزه داخلی زور و در حوزه بین المللی قانونگرایی و رعایت قوانین حاکم بر نظام بین الملل متضمن چنین رسالتی است. اما هنوز کم نیستند کشورهای که توان اعمال حاکمیت در مرزهای درونی و تامین استقلال در بیرون را ندارد و برای همین اصطلاحات دولت های ورشکسته، ضعیف و ناکام در سیاست بین الملل ترویج یافته است.

همبستگی و یکپارچگی ملی: همبستگی و یکپارچگی ملی یکی دیگر از شاخص های دولت ملت های موفق در عصر مدرن است.  دراین فرایند همبستگی و همگرایی در قالب مفهوم ملت از اهمیت به سزایی برخورداراست. ارزش ها، نماد ها، اسطوره ها و منافع مشترک ملت را به صورت یک واحد یکپارچه در می آورد که جدایی آن به آسانی ممکن نیست. ناسیونالیسم دراین راستا می تواند برای ایجاد یک پارچگی ملی و اتحاد نیروهای اجتماعی در یک کشور نقش مهمی داشته باشد. شهروندی از عامل های دیگر همبستگی است. شهروند یک مقوله مدرن است و امتیازات ، تکالیف و حقوقی را برای فرد به دنبال دارد. شهروند در صورت لزوم برای دفاع از ارزش های کشورش به تحرکاتی دست می زند.  ناسیونالسم در هنگامی که کیان یک دولت موردهجوم خارجی قرارگیرد، با بسیح ملت تداوم دولت-ملت را فراهم می کند. البته قابل ذکر است که ما دو نوع ناسیونالیسم داریم؛ ناسیونالیسم قومی وناسیونالیسم ملی. ناسیونالیسم ملی عامل وحدت بخش برای ایجاد همبستگی میان دولت ملت ها است، در حالیکه ناسیونالیسم قومی گاهی سبب ایجاد شقاق میان نظم سراسری در یک جغرافیا گردیده واز این رو برای دولت ملت خطرناک می باشد. خلاصه این که به هر اندازه ناسیونالیسم ملی در یک کشور از قوت بیشتری برخوردار باشد، سبب ایجاد همبستگی ملی شده و به هر اندازه ناسیونالیسم قومی ریشه دارتر شود بسترهای در هم پاشیدگی دولت-ملت را فراهم خواهد کرد. یکی از چالش های جامعه افغانستان را می توان در قوت یافتن ناسیونالیسم قومی دانست؛ تلاش می شود هر فردی خود را قبل از این که در قالب ملت تعریف کند، هویت قومی برای خود قایل شود. برای هویت یابی ملی نیاز به فرهنگ سازی و نهادینه کردن ارزشهای مدرن داریم که متاسفانه تا کنون به صورت عمیق محقق نشده است.

ثبات سیاسی؛ دولت- ملت سازی فرایندی است در جهت نیل به قدرت. قدرت زاده ی وضعیت امن و ثبات فراگیر در یک جامعه است.(دولت ملت سازی؛ قوام) در فقدان ثبات، قدرتی خلق نخواهد شد. مدیریت دستگاه سیاسی برای تامین نظم سراسری که در نهایت منجر به ثبات دریک کشور می شود، از اهمیت زیادی برخوردار است.  بحران جانشینی یکی از بحران های کشورهای جنوب است. در افغانستان نیز جانشینی یک شاه و یا حاکم با دیگری منجر به تنش های فراوانی شده است. گاهی این تنش ها تا سالهای درازی ادامه داشته است. این مساله به ویژه برای شاهان افغان که فرزندان زیادی داشته است؛ مصداق بیشتری دارد.

سخن پایانی این که با وجودی که مطالعات زیادی در خصوص دولت ملت صورت گرفته است، اما این حوزه از جوان ترین حوزه های علوم سیاسی است. با وجود درازنای تاریخی دولت ملت، این مفهوم دارای پیچیدگی های زیادی است و تحقیقات فزون تری را می طلبد. در این میان عوامل سه گانه اشباع سرزمینی، همبستگی و یکپارچگی ملی و ثبات سیاسی از عوامل و شاخصه های اساسی دولت ملت در عصر مدرن است. با تناسب به عوامل سه گانه فوق می توان اذعان کرد که افغانستان برای به دست آوردن موقعیت دولت ملت واقعی در نظام بین الملل راه درازی در پیش دارد.

دیدگاه شما