صفحه نخست » مقالات » در برابر سرنوشت مردم، تنها مخالفین پاسخگو نیستند!
در برابر سرنوشت مردم، تنها مخالفین پاسخگو نیستند!
- حبیب صبوری خسروشاهی
رییسجمهور روزپیش حمله انتحاری در ولایت قندهار و ماینگذاریها در ولایات هلمند و بغلان را که در اثر آنها تعدادی از افراد بیگناه کشته و زخمی شدند، به شدیدترین الفاظ محکوم کرد. در اعلامیه ای که ازسوی ریاستجمهوری منتشر شد، آمده است رئیس جمهور این «جنایات» طالبان را دیداً محکوم کرده و گفته است که کشتار مردم عام توسط طالبان به اشاره بادارانشان در حالی صورت میگیرد که پروسه انتقال مسوولیت امنیتی از نیروهای بینالمللی به نیروهای افغان موفقانه به پیش میرود و نیروهای خارجی در حال بیرون شدن از افغانستاناند.
رئیس جمهور دراین اعلامیه افزوده است : در این اواخر طالبان به حدی ناتوان شدهاند که بیشتر افراد ملکی بهخصوص کارگران، انجنیران، زنان و کودکان را هدف قرار میدهند و این را به اثبات میرسانند که بهجز از ویرانی و کشتار مردم ملکی و بیگناه چیز دیگری از دستشان بر نمیآید." رئیس جمهور دربخش دیگری از اطلاعیه خود بیان داشته است : رهبران و قوماندانان طالبان باید بدانند که با انجام چنین جنایات، بهجز از نفرت و انزجار مردم و عذاب الهی، چیزی را نصیب نخواهند شد و در نزد ملت مسلمان افغانستان پاسخگو خواهند بود و آنانی که از جمله طالبان در این جنایات دست ندارند آواز خود را بلند نموده، بیزاری خود را از این اعمال ابراز نمایند.
قابل یادآوری است که همزمان با بیشتر شدن تلاشها برای آغاز گفتگوهای صلح میان دولت و طالبان، گروههای شورشی مخالف دولت نیز طی روزهای اخیر برفعالیتهای تروریستی خود را علیه اهداف نظامی و غیرنظامی شدت بخشیدهاند.
چنانچه در تازهترین مورد، به اثر یک حمله انتحاری در ولایت قندهار، مرکزخیزش طالبان و پایگاه طبیعی رئیس جمهور ، شش نفر کشته و بیستودو نفر دیگر زخمی شدند. مقامهای محلی قندهار میگویند فرد انتحارکننده مواد انفجاری در بدن خود را در نزدیکی افرادی که برای گرفتن پول به نمایندگی کابلبانک مراجعه کرده بودند، انفجار داد. بهگفتهی این مقامها، بیشتر قربانیان این حمله انتحاری غیرنظامیان هستند. پیش از این نیز رئیس جمهور به مناسبت های مختلف بیان داشته است کسانی که مردم افغانستان اطفال و بزرگان ما را میکشند باید بدانند کی هستند؟ کسانی که روزی از آنها بازخواست کنند. آن عده از کسانی که در مخالفت با افغانستان قرار دارند باید بدانند و فکر نکنند که صدای ما برای صلح به معنی فراموش شدن عمل آنها است، آنان یک روز در برابر اعمال شان جوابگو خواهند بود. این یکی از صریح ترین اظهارات رئیس جمهور نسبت به سیاست و روش طالبان درباره مسئله صلح و یا جنگ در کشور میباشد.
بدون کم ترین تردید قتل و کشتارمردم غیرنظامی، بخصوص درمواردی که کاملا بی طرفی آنان صراحت دارد، یک عمل وحشیانه و ضمنا بزدلانه می باشد. کشتن مردمی که برای انجام کارهای شخصی درصف بانک ایستاده اند، درهیچ مرام و تصوری هنرو قدرت تلقی نمی گردد، بلکه برعکس کاملا یک عمل غیرانسانی و ضداسلامی و جبونانه دانسته می شود. با تاسف طالبان جنایتکار، ازآغاز موجودیت خود برای اولین نبوده که چنین جنایت هایی را مرتکب گردیده و آخرین بارشان نیز نخواهدبود. تاریخ سیاه ضدبشری وضداسلامی آنان پراست ازجنایت وقساوت وسنگ دلی ومزدوری برای بیگانه ها. بنابراین ضمن اینکه عمل جنایتکارانه طالبان و مخالفان مسلح درکشتارمردم بی دفاع وغیرنظامی محکوم می گردد، این بخش ازسخنان وتوصیه های رئیس جمهورنیز مورد تایید می باشد که هرجنایتکاری روزی باید تاوان و پاسخ گوی اعمال ناروای خودباشد. دیریازود باید دربرابر دستگاه عدالت نسبت به اعمال ارتکاب شده باید جزا ببینند.
اما درادامه بایستی افزود این پیام نه تنها دارای تناقض می باشد، بلکه پرسش های بی پاسخی را نیز موجب شده است. زیرا رئیس جمهور هماره از یک سوی طالبان را به صلح و برادری فرا خوانده است؛ از جانب دیگر آنان را نسبت به عملکردهای شان مورد تهدید قرار داده و یاد آوری میشود که گذشته آنان فراموش نمی گردد. چنین تناقض نمایی حکایت از آن دارد که حکومت هنوز سیاست مشخص و روشنی نسبت به روند صلح و جزئیات آن با مخالفین روی دست ندارد. حلقه های خاصی که بر روند کلی سیاست گذاری در حکومت اثرگذار میباشند بنا به دلایل خاص از یک سوی قادر نیستند که علایق خود را از طالبان جدا سازند؛ از جانب دیگر به دلیل اعمال خشونت های شدید از سوی طالبان، خصوصا کشتار افراد غیرنظامی، که انزجار عمومی را بر انگیخته و غیرقابل توجیه می باشد، آنان را در برابر فشار افکارعمومی قرار داده است.
به نظر میرسد که چنین روشهای ابهام آلود و فرصت طلبانه راه بجایی نمی برد. رئیس جمهور و اعضای تیم او بایستی دیدگاهها و مواضع خود را نسبت به مسایل ملی، ازجمله موضوع صلح و مذاکره با مخالفین روشن و دقیق سازند. آنان در قدم اول باید به اثبات برسانند که آیا به مسئله پاسخگویی به اعمال و کارکردها باوردارند یا خیر؟ اگر چنین باورمندی وجود داشته باشد، این تنها جنایت کاران و طالبان نیستند که باید نسبت به اعمال جنایتکارانه شان پاسخگو باشند؛ بلکه کسانی که فرصت های طلایی این مردم و سرزمین را سوزانده اند نیز باید نسبت به بی کفایتی و ناتوانی خود پاسخگو باشند. آنان باید پاسخ بدهند به کدام دلیل و توجیه منطقی با آنکه کفایت و مدیریت اداره کشور را نداشتند، مناصب و موقف های حکومتی را غصب نموده و فرصت های مهم و تاریخی کشور را بیهوده سوزنداند؟ بحث فساد اداری در مدیریت کشور، که امروز تشت رسوایی آن از بام بلند بر زمین افتاده و صدای آزار دهنده آن گوش ها را آزار می دهد، یکی از پرسش های اساسی و عمده ای می باشد که مقامات حکومتی باید پاسخ آن را بدهند!
بنابر این داشتن وجدان مسئول و روحیه پاسخگویی تنها در برابر مخالفین و کسانی که جنایت می کنند قرار نمی گیرد؛ بلکه قبل از آن کسانی را مورد مواخذه قرار می دهد که ظاهرا بصورت مشروع بر سرنوشت مردم سلطه یافته اند و امکانات و منابع و قدرت ملی را در اختیار گرفته اند. رئیس جمهور و مقامات حکومتی بجایی رد گم کردن و فرافکنی در برابر چگونگی کارکرد شان طی ده سال زمامداری، و قبل از اینکه آدرس مخالفان را بدهند، اندکی به ندای سوال برانگیز وجدان و مسئولیت پذیری خویش توجه نمایند و درک نمایند که در برابر سرنوشت مردم تنها مخالفین پاسخگو نیستند، بلکه حکومت و متولیان امور قبل و بیش از همه مورد پرسش قرار دارند!
دیدگاه شما