صفحه نخست » مقالات » دانشگاهها و زمزمههای آپارتاید علمی!
دانشگاهها و زمزمههای آپارتاید علمی!
- توسلی غرجستانی
براساس برخی گزارشها در این اواخر حرکتهای در برخی نهادهای دولتی و به خصوص در وزارت تحصیلات عالی در جریان است که برایند آن حرکت به سمت آپارتاید علمی می باشد. زمزمههای به گوش میرسد که در شمولیت متقاضیان تحصیلات عالی به دانشگاههای دولتی معیارها و نورمهای علمی و شایستگی جای خود را به فرمول سهمیه بندی بر اساس ولایات میدهد!. البته این ایده با شعار حمایت از برخی ولایاتی که سالانه میزان مشارکت آنان در کانکور سراسری به دلایلی کم می باشد، انجام میشود که در صورت عملی شدن این نوع نگرش و ایده، دیگر افراد بر اساس شایستگی و تلاش علمی موفق به راهیابی به دانشگاهها نخواهد شد بلکه میزان قبولی و پذیرش در دانشگاه ها فاکتورهای قومی، ملیت و ولایات به اصطلاح درجه یک و دو و سه خواهد بود نه کسب امتیاز از طریق ماراتون علمی و شرکت در کانکور سراسری و شایستگی.!
بعد از سپری شدن هشتاد سال از عمر دانشگاه کابل تاکنون تولید علم و اندیشه در افغانستان در ابتدا راه است و تاهنوز کمتر اختراع و انکشاف علمی در این کشور به ثبت رسیده و کمتر آثار علمی و پژوهشی قابل اعتنایی به چاپ رسیده و از مقالات تحقیقی و ریسرچهای علمی که در مجلات معتبر دنیا چاپ شده باشند، نیز خبری نیست. اگر پروسه اخیر به مرحله اجرا برسد می توان به طور قطع گفت که هدف بانیان و طراحان و اصولا لازمه عملیاتی شدن این پروسه ایستایی تولید علم و دانش در مرحله تکوین، توقف فکر و اندیشه در سطح ابتدایی و تأخر و عقب ماندگی علمی- فرهنگی می باشند هرچند طراحان و مدافعان این پروسه چنین نیت و قصدی را نداشته باشند که در ظاهر چنین قصدی را دارند زیرا عدهای در جامعه افغانی قدرت و شوکت خود را مدیون بی سوادی و جهالت جماعت دیگر می پندارند.!
پیامدهای آپارتاید علمی برای آینده سازان کشور
به راستی چرا عدهای از متولیان امور علمی و اکادمیک کشور به دنبال ذبح استعدادها و قربانی کردن شایستگی جوانان و نوجوانان کشور برآمده و به بهانههای گوناگون جهل مرکبی که هم اکنون در برخی مراکز اکادمیک کشور وجود دارند، به دنبال تعمیق آن در مراکز اکادمیک دیگر نیز می باشند؟ چرا برخی از سیاست مداران ما منافع خود را در بی سوادی و کم سوادی، سطحی نگری و جهالت جوانان این مرز و بوم می پندارند؟ و چرا برخی از مراکز اکادمیک و دانشگاهی از جمله دانشگاه کابل از ورود اساتید با سواد به صحنه علمی کشور به بهانههای واهی و مختلف واهمه دارند و آن را مساوی با از دست دادن موقعیت علمی تصنعی و پوزیشن خود می پندارند؟
به هر حال در صورت اجرایی شدن پروسه فوق و قانونی شدن این طرز نگرش و سهمیه بندی متقاضیان ورود به دانشگاهها، پیامدهای منفی زیر در انتظار نوباوگان و جوانان کشور که آیند سازان این مملکت می باشند، خواهند بود:
- سیل عظیمی از افرادبا سواداندک از ولایات به اصطلاح درجه یک و درجه دو و درجه سه مورد نظر طراحان بدون شایستگی و تنها با اتکا بر سهمیه بندی و پارتی خویش وارد دانشگا های کشور خواهد شد که نتیجه و برایند چنین سیاست اکادمیک فارغ التحصیل شدن لشکر از افراد بی لیاقت و کم سواد بعد از چهار سال خواهد بود که تنها معیار قبولی و همچنین اخذ مدرک و لیسانس صرف براساس سهمیه بندی غیر معیاری و طبق اندیشه آپارتاید علمی- فرهنگی صورت گرفته است.
- ادارات افغانستان که سالها از بی لیاقتی و عدم شایستگی کارمندان و مدیران خود رنج برده و در کسب رتبه فساد در جایگاه نخست در میان 185 کشور جهان قرار گرفته است، با اضافه شدن برخی از فارغ التحصیلان در ادارات دولتی بر اساس پالیسی فوق، از درد مزمن عدم شایسته سالاری نجات نخواهد یافت بلکه به شکل نوین و با انجام ریفورم ظاهری عدم شایسته سالاری را برای دهه های بعد نیز ادامه داده و نهادینه خواهد ساخت.
- نتیجه قطعی چنین سیاستی تربیت کدرهای علمی با درجه توانایی علمی پایین اما با ادعاهای بس بزرگ برای دانشگاه ها خواهد شد که در صورت تحقق پروسه فوق و اجرایی شدن آن وضعیت علمی و اکادمیک کشور از آنچه امروز با آن مواجه هستیم در آینده های نه چندان دور بدتر خواهد شد و از تولید علم، دانش، تکنولوژی و فناوری برای سالهای طولانی فاصله خواهیم گرفت.
با توجه به آنچه گفته شد امیدواریم که مسئولان علمی و اکادمیک کشور ساحت علم و دانش، آگاهی و دانایی را با اندیشة تبعیض علمی و آپارتاید بینشی نیالایند و این ننگ تاریخی و علمی را در آغاز هزاره سوم در سطح جهان یدک نکشند که یقینا نتیجه این پروسه روزی دامنگیر خود آنها نیز خواهد شد. برای مبارزه با چنین افکار و اندیشههای یک حرکت مدنی همه جانبه و مسالمت آمیز در سطح ملی و بین المللی لازم است که تا جلو تصویب و تطبیق و بروز اینگونه بینش ها و نگرش ها گرفته شده و از طریق تمرکز بر سوژه حق تحصیل برای همگان اعم از زن و مرد، از هر قوم و نژاد و از هر ملیت و کتلهای با استفاده از ظرفیتهای شبکهها مدنی، اجتماعی و حقوق بشری و نهادهای بین المللی به مبارزه این طرز فکر و بینش رفت و نگذاشت یکبار دیگر آپارتاید علمی – فرهنگی دوره هاشم خان صدر اعظم ظاهر خان که حتا برای تمام ساحات هزاره جات حاضر نبود یک لیسه در نظر گرفته شود؛ در دوره جدید و دموکراسی و احترام به حقوق شهروندی مجال بروز و ظهور یابد.
ما نیز معتقد هستیم که باید تمام شهروندان این کشور بدون هیچ گونه تبعیض و تعصبی زمینة تحصیل برابر و مساوی برای آنان فراهم شود و هیچ فردی از حق تحصیل محروم نگردد اما اینکه چه کسی حاضر است زحمت تلاش و کوشش شبانه روزی را بر خود هموار نموده و خود را شایسته راهیابی به دانشگاه های کشور از طریق امتحان کانکور نمایند و چه کسانی علاقهبه درس و مکتب و دانشگاه نداشته و دنبال تلاش و کوشش در این زمینه نیستند،یک امر شخصی است و مربوط به خود فرد است که چگونه می بایست از موقعیت ها استفاده نماید اما اصل فراهم سازی زمینه برابر برای تلاش بیشتر جوانان کشور امری است لازم و ضروری.
دیدگاه شما