صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۸ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دوران گذار؛ نگاهی به جهت گیری ها و سیاست های دولت و نیرو های اجتماعی و سیاسی

-

دوران گذار؛ نگاهی به جهت گیری ها و  سیاست های دولت و نیرو های اجتماعی و سیاسی

افغانستان از نظام های استبدادی مطلقه و امارت اسلامی را پشت سر گذاشت. امروزه نظام سیاسی افغانستان به نام جمهوری اسلامی است. از سال 2001 به این طرف ما در حال گذار به سر می بریم. وضعیت گذار دو گونه می تواند متصور باشد. اول گذار از نظام های استبدادی، توتالیتر و انواع دیگر نظام های غیر دموکراتیک به نظام دموکراتیک، دوم؛ گذار از دموکراسی صوری و حد اقلی به دموکراسی حد اکثری. افغانستان در گذار اولی؛ یعنی گذار از امارت اسلامی به جمهوری اسلامی اتفاقی، پیش بینی نشده و غیر مشخص بود.

اما گذار از دموکراسی حد اقل کنونی به دموکراسی حد اکثری اگر چه دارای ابهام می باشد اما با رفتار ها و کنش های نیرو های اجتماعی موجود در جامعه و رفتارها و کنش های دولت در قبال نیرو های اجتماعی و مردم می توان تا حدودی جهت گیری آینده نیرو های اجتماعی و دولت را مشخص کرد. "دوران گذار دوران پر ابهام و عدم وضوع بویژه در رابطه با جهت گیری های آینده است. در این دوران و شرایط سه امکان وجود دارد.

یکی بازگشت به وضع گذشته و تثبیت آن با شیوه ها و رویه های جدید؛ دوم پر شتاب شدن فرایند های دموکراتیک و سوم کم شتاب شدن و یا توقف نسبی در آن فرایند ها". با توجه به وضعیت کنونی جامعه افغانستان، آیا وضع گذشته تثبیت و حاکم خواهد شد و یا اینکه ما از وضعیت کنونی به وضعیت بهتر گذار می کنیم؟ در این نوشتار تلاش می شود که این وضعیت آشفته و پر ابهام را مورد بررسی قرار داده و پاسخ برای سوال مذکور بیابد.

دوران گذار ویژگی ها و مولفه های خاص خود را دارد.  اول اینکه در دوره های گذار هزینه های مادی و روانی فعالیت سیاسی بسیار سنگین تر از اوضاع عادی می شود. کشمکش، زدوخورد و افزایش خشونت از ویژگی های اصلی این دوران است. دوم؛ با توجه به آن چه در مورد ابهام آمیز بودن وضع گذار گفتیم ائتلافات میان نیرو های سیاسی در این شرایط غیر قابل اعتماد، گذرا و شکننده اند. سوم؛ قواعد بازی سیاسی دارای ابهام می باشند. اینکه آیا باید از شخص حاکم و یا از رویه ها و رسوم متداول و یا از مجموعه قوانین موضوعه و غیره پیروی کرد، موجب تردید و تنوع در رفتار سیاسی می شود. چهارم؛ در دوره های گذار معمولا از حیث تولید نظریه و اندیشه دوران پر بار و مولدی است. نیرو های فکری و سیاسی برای توضیح و توجیه مواضع، علائق و ایدئولوژی خود به نظریه پردازی دست می یازند.

این ویژگی ها را می توان در جامعه افغانستان به صورت عینی مشاهده کرد. گروه طالبان به عنوان مخالف مسلح دولت هم دست به گفتگو می زند و هم به حملات نظامی خود ادامه می دهند. گروه طالبان خواهان کسب قدرت سیاسی و حکومت بر مردمی است که در عین حال مدرسه، شفاخانه و خیلی از امکانات و ابزار های آسایش و راحتی شهروندان را گرفته است. خشونت و زدوخورد انفجار و انتحار های که گروه طالبان انجام می دهند هزینه های سنگین مادی و روانی را بر مردم و نیرو های اجتماعی و سیاسی بار می کند. در کنار این کار ها این گروه دست به گفتگو با دولت و ایالات متحده آمریکا می زند. این رفتار ها نشانگر ابهام در جهت گیری آینده گروه طالبان است.

در طرف دیگر دولت نیز وضعیت بهتراز گروه طالبان را ندارد. دولت زمانی گروه طالبان را برادر می خواند و زمانی دیگر دشمن مردم و اسلام. زمانی با آنها مصالحه و گفتگو می نماید و زمانی آن ها گروه های افراطی که از بیرون تقویت می شود و مزدور بیگانه ها است تلقی می کند. در سیاست خارجی گاهی پاکستان کشور برادر خوانده می شود و گاهی دشمن اصلی افغانستان. این دوگانگی ها بیانگر وضعیت آشفته و پر ابهام سیاست ها و برنامه های دولت است. وضعیت که نمی شود جهت گیری دولت را در آینده نزدیک پیش بینی کرد. تغییر جهت آنی در سیاست های داخلی و خارجی جز قواعد رفتاری سیاستمداران ما در آمده اند.

نیرو های سیاسی و اجتماعی موجود در جامعه به خاطر پر ابهام بودن وضعیت و پر ابهام بودن قواعد بازی اعتماد میان آنها وجود ندارد. احزاب سیاسی و نیرو ها و سازمان های مخالف دولت به عنوان اپوزیسیون نمی تواند بر همدیگر اعتماد نماید. حال اگر تعداد از احزاب سیاسی اپوزیسیون در برابر دولت تشکیل داده اند احتمال شکستن آن با نزدیک شدن انتخابات وجود دارد. جابجایی ها، شکستن پیمان ها، صورتبندی نیرو های اجتماعی و سیاسی سریع و غیر قابل پیش بینی است. برنامه ها وسیاست های اپوزیسیون به عنوان نیروی مخالف دولت دارای ابهام و غیر قابل پیش بینی می باشد. بنابراین جهت گیری های آینده سیاست اپوزیسیون به عنوان عمده ترین نیرو های اجتماعی و سیاسی دارای قدرت معلوم و مشخص نمی باشد.

مردم نیز به خاطر فساد گسترده و سیاست های دو پهلوی حکومت و نبود امنیت از شفافیت و امنیت حکومت طالبان یاد می کند. این مسئله بیانگر آشفتگی ذهنی مردم می باشد. طالبان که عامل خشونت، انتحار و انفجار است و امنیت مردم را به هم می زند از سوی مردم حمایت و پشتیبانی می گردد.

روشنفکران و گروه های فکری نیز دچار آشفتگی است. تا هنوز درک درست از وضعیت و بن بست کنونی توسط روشنفکران و قشر تحصیل کرده ارائه نگریده است. برنامه های برای عبور از بحران و وضعیت کنونی تنها از سوی برخی سیاستمداران ارائه شده است. به طور مثال "اجندای ملی"، "اجماع ملی"، "گذار از سیاست قومی؛ حکومت قانون" برنامه ها و طرح های است که تلاش دارد با این طرح ها جامعه افغانستان را از وضعیت کنونی عبور دهد. از میان این طرح ها تنها گذار از سیاست قومی؛ حکومت قانون از سوی یکی از روشنفکران ارائه شده است اما بقیه بیشتر از سوی نخبگان سیاسی است که بیش از آنکه باعث حل بحران و شکست بن بست گردد باعث تشدید بحران می گردد.

به طور مثال؛ اجماع ملی که از سوی دولت ارائه شده است بیش از آنکه ما را از وضعیت کنونی عبور دهد ما را در دام وضعیت کنونی اسیر نگه می دارد. اجماع ملی بیش از آنکه راهکاری برای عبور باشد طرحی برای تداوم قدرت سیاسی است. بنابراین وضعیت روشنفکران نیز آشفته به نظر می رسد که  و هیچ طرح جامع برای عبور از وضعیت کنونی وجود ندارد.

حال که وضعیت مردم، دولت، اپوزیسیون، گروه های مخالف مسلح دولت و روشنفکران آشفته به نظر می رسد و یک فضای پر ابهام بر جامعه افغانستان حاکم است؛ چه عاملی می تواند جامعه افغانستان را از این وضعیت نجات دهد. به نظر می رسد که تنها عامل که می تواند نقش مهم در گذار جامعه افغانستان بازی نماید جامعه بین الملل و ساختار نظام بین الملل است. سارختار نظام بین الملل حکم می کند که نظام سیاسی حاکم باید دموکراتیک باشد. جامعه بین الملل و به خصوص برخی کشور های قدرتمند دموکراتیک باید تلاش نماید که گذار در جامعه افغانستان به شکل دموکراتیک به خود بگیرد. وضعیت گذشته تثبیت نگردد. به همین خاطر تنها گزینه برای جامعه افغانستان جامعه جهانی و در رأس آن ایالات متحده آمریکا است.

دیدگاه شما