صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

یکشنبه ۹ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

افراط گرایی؛ رشد خاص گرایی در برابر عام گرایی

-

افراط گرایی؛ رشد خاص گرایی در برابر عام گرایی

"یک دهه گفتگو" عنوان اجلاس آمریکا و جهان اسلام است که در دوحه قطر برگزار شده است. محور اصلی این اجلاس تجدید تعهدات روابط آمریکا با جهان اسلام است. همچنین دورنمای آینده افغانستان و پاکستان و تاثیرات آن بر امنیت داخلی این کشور ها و منطقه از اهداف برگزاری این اجلاس عنوان شده است. در این اجلاس رئیس جمهور کرزی سخنرانی کرد. در سخنرانی رئیس جمهور کرزی نکات قابل توجه وجود دارد که تامل و پرداختن به آن مهم است. در این نوشتار تلاش می شود نکات برجسته و مهم سخنان را مورد بررسی و تحلیل قرار دهد.رئیس جمهور در سخنرانی خود گفته است که جنگ با تروریسم سبب شده تا افراط‌گرایی از پاکستان و افغانستان گرفته تا مالی و نیجریه گسترش پیدا کند. وی همچنین در صحبت های خود اشاره کرده است که ذهنیت در کشور های اسلامی میان مردم وجود دارد که افراط گرایی از طرف آمریکا و کشور های غربی تقویت می شود. در این نوشتار اول مسئله جنگ با تروریسم و رشد افراط گرایی را با مسئله جهانی شدن با منطق و تئوری دیالکتیک مورد بررسی قرار می دهد و بعد مسئله دوم یعنی مسئله تقویت افراط گرایی از سوی آمریکا و کشور های غربی با رویکرد تحلیل گفتمان مورد بررسی قرار می گیرد.

بعد از جنگ جهانی با رشد تکنولوژی، به وجود شرکت های چند ملیتی، گسترش ارزش های حقوق بشر و عمومیت یافتن دموکراسی به عنوان الگوی مدیریتی در کشور های مختلف، ایده ای جهانی شدن مطرح شد. جهانی شدن به معنی عام شدن الگو ها و ارزش ها، هنجار ها و گسترش شرکت های چند ملیتی است. از طرف دیگر برخی اندیشمندان جهانی شدن را رشد خاص گرایی در برابر عام گرایی دانسته اند. یعنی اگر ارزش های حقوق بشر و دموکراسی رشد یافته است در طرف مقابل الگو های خاص گرایانه مانند تروریسم، افراط گرایی و برخی اندیشه های دیگر در برابر آن ها رشد نموده است. این دو برداشت نسبت به جهانی شدن در کشور ها غالب است. تقابل عام گرایی با خاص گرایی پشتوانه تئوریک قوی دارد. پشتوانه تئوریک آن منطق دیالکتیک می باشد. به این معنی که منطق دیالکتیک دارای عناصری می باشد که با آن عناصر می توان تقابل عام گرایی و خاص گرایی را در جهانی شدن تحلیل کرد. منطق دیالکتیک دارای سه عنصر اساسی است. تز، آنتی تر و سنتز. تز عنصری است که همیشه ضد خود را تولید می کند. بر این اساس اگر ارزش های حقوق بشر و دموکراسی را تز در نظر بگیریم تروریسم، افراط گرایی آنتی تزی است که از درون دموکراسی و حقوق بشر (تز) متولد شده است. سخنان رئیس جمهور کرزی با توجه به این منطق درست می نماید. به میزان که تز (دموکراسی و حقوق بشر) قدرتمند شود به همان میزان آنتی تز (تروریسم و افراط گرایی) نیز گسترش می یابد. اما عنصر سوم منطق دیالکتیک در بحث جهانی شدن حذف شده است. یعنی مشخص نیست که آینده جهانی شدن و تقابل عام گرایی با خاص گرایی منجر به چه می شود.

حال سوال این است که آیا به خاطر تروریسم و افراط گرایی از رشد دموکراسی و حقوق بشر جلوگیری نماییم؟ در پاسخ باید گفت که شکل گیری و گسترش دموکراسی و حقوق بشر به انسان ها و زندگی آن ها هویت و معنی می بخشد و در مقابل نیز تروریسم و افراط گرایی به زندگی تعداد دیگری از انسان ها هویت و به زندگی شان معنی می بخشد. بنابراین تقابل عام گرایی و خاص گرایی تقابل دو هویت و دو نظام معنایی است. مبارزه این دو را نمی توان متوقف کرد.تنها امکانی که وجود دارد تلاش ها در راستای تقابل مسالمت آمیز این دو نظام معنای است. یعنی با گسترش آگاهی مردم و تقویت نگاه انتقادی به این دو نظام معنایی، همچنین گسترش فرهنگ گفتگو و مذاکره امکان مسالمت آمیز ساختن این تقابل وجود دارد. یعنی ما باید تلاش نمایم که تقابل و تضاد ویرانگر میان آن ها را به شکل تضاد مثبت و تقابل مسالمت آمیز در آوریم.

اما در مورد سخن دوم رئیس جمهور کرزی. کرزی گفته بود ذهنیت در جهان اسلام وجود دارد که آمریکا و کشور های غربی افراط گرایی را تقویت می کند. این گفته کرزی را اگر با رویکرد گفتمانی مورد بررسی قرار دهیم بیشتر واضح خواهد شد. اگر ما غرب را به عنوان یک گفتمان با نظام دانایی متمایز از جهان اسلام (به عنوان گفتمان) در نظر بگیریم احتمال رشد افراط گرایی از سوی غربی ها معنی دار خواهد شد.این سخن به این معنی است که گفتمان رقیب برای غرب جهان اسلام است و گفتمان ها برای حیات و تداوم خود نیازمند گفتمان رقیب است. تا زمانی که گفتمان رقیب وجود نداشته باشد یک گفتمان نمی تواند به حیات خود ادامه دهد. بنابراین غرب با تقویت افراط گرایی تلاش دارد گفتمان خود را زنده نگه دارد.این سخن زمانی معنی دار است که جهان اسلام را به عنوان یک گفتمان رقیب برای گفتمان غرب در نظر بگیریم. بنابراین این سوال بجای خود باقی است که آیا جهان اسلام به عنوان یک گفتمان رقیب گفتمان غرب می باشد و یا اینکه ذهنیت مسلمانان است؟ آیا غربی ها جهان اسلام را با محوریت اسلام به عنوان یک گفتمان رقیب پذیرفته است و یا اینکه مسلمانان غرب را رقیب جدی خود تلقی می کند؟ پاسخ به این سوال ها در این نوشتار نمی گنجد و نیاز به نوشتار دیگری است. بنابراین با پیش فرض های می توان گفت که سخنان رئیس جمهور کرزی تا حدی قابل تامل است و نیازی به بررسی بیشتر و آکادمیک تر دارد.

در کنار این دو بحث جدی؛ کرزی در بخش از سخنان خود با ادبیات دوران استعمار سخن می گفت. وی بیان داشت که کشور های غربی نباید با دید استعماری نسبت به کشور های جهان اسلام نگاه نماید. بدون شک استعمار یک بخش از تاریخ بشر را در بر می گیرد اما امروزه مطرح کردن استعمار و داشتن نگاه استعماری و استفاده کردن از ادبیات استعماری کمک به فهم و درک پدیده ها نمی کند. کشور های غربی اگر از دموکراسی و ارزش های حقوق بشر حمایت می کند و در صدد گسترش آن است به خاطر ساختار نظام بین الملل و روابط بین الملل نیز می باشد. زیرا دموکراسی و حقوق بشر از ملزومات ساختار بین الملل و روابط بین الملل است.حضور در روابط بین الملل و بالا بردن پرستژ ملی و همچنین وارد شدن در بازی های بین المللی نیازمند پذیرش دموکراسی و ارزش های حقوق بشر است. بنابراین سخن گفتن از استعمار و درک و فهم پدیده ها و رویداد ها با منطق و ادبیات استعماری ما از منطق کنونی نظام بین الملل و روابط بین الملل دور می نماید.

در پایان باید گفت که رشد افراط گرایی و تروریسم ممکن نتیجه جهانی شدن باشد و یا به خاطر زنده نگه داشتن غرب به عنوان یک گفتمان. اما درستی آن مستلزم این است که جهان اسلام را با محوریت اسلام گفتمان رقیب برای غربی ها بدانیم. بررسی این مسائل با ادبیات جدید ممکن است بنابراین سخن گفتن از ادبیات و منطق دوران استعمار ما را قادر به فهم این پدیده ها و رویداد ها نمی کند.

دیدگاه شما