صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

قوم مداری و تضاد اجتماعی در جامعه افغانستان

-

قوم مداری و تضاد اجتماعی در جامعه افغانستان

افغانستان کشوری است که بیش از همه تضاد و منازعه سیاسی اجتماعی را تجربه نموده است.تضاد اجتماعی در افغانستان بیش از آن که سازنده باشد بیشتر ویرانگر بوده است. به همین خاطر بررسی تضاد اجتماعی و دلایل آن و چگونگی بیرون رفت از آن مهم و اساسی می نماید.اندیشمندان عوامل تضاد را به خاطر منابع کمیاب مثل قدرت، ثروت، فضیلت می داند و بعضی مالکیت خصوصی را اساس تضاد اجتماعی می داند و افرادی مانند فروید تضاد را ریشه در غریزه طبیعی انسان ها می داند.

بدون شک تضاد یک مسئله اجتماعی است و در تمام جوامع وجود دارد ما در این جا تلاش می کنیم برای تضاد استدلال جامعه شناختی نمایم. یعنی بررسی تضاد اجتماعی در زمینه های اجتماعی. با نگاه جامعه شناختی به مسئله است که رابطه میان تضاد اجتماعی و قوم مداری برقرار می گردد. پیش فرض این است که قوام مداری سبب تضاد اجتماعی می گردد و تا زمانی که مسئله قوم مداری به عنوان یک عنصر فرهنگی حل نگردد تضاد اجتماعی بر طرف نمی شود.تلاش های سیاسی نه تنها باعث حل تضاد ویرانگر نمی شود بلکه باعث گمراه سازی و اتلاف وقت و هدر دادن هزینه نیز می گردد.

تضاد و منازعه که میان دولت و گروه های شورشی وجود دارد بیشتر ریشه در قوم مداری گروه های شورشی و دولت دارد. به همین خاطر تلاش های سیاسی برای حل آن ممکن راهگشا نباشد. قوم مداری به معنی نژاد پرستی نیست بلکه قوم مداری یک مسئله فرهنگی است و ریشه در فرهنگ جوامع دارد.

تضاد به این معنی است که انسان ها در کنش متقابل با یکدیگر بر سر چیزی مبارزه می کند که ارزش مند می دانند اما همه نمی توانند به آن دست یابند. تضاد کنش متقابلی است که در آن کنشگران در رابطه با یکدیگر از قدرت استفاده می کنند. رقابت یکی از شکل های تضاد است. رقابت تضادی است که در چارچوب قواعد صریحا مشخصی رخ می دهد. هر گاه کنشگران سعی کنند یکدیگر را متقاعد سازند، هرگاه که آنها برای هدفی که به آن معتقدند با یکدیگر مبارزه کنند، تضاد پدیدار می گردد. هنگامی که ما سعی می کنیم به هدف های مان دست یابیم و پای دیگران در میان است، همواره مبارزه ای وجود خواهد داشت و معمولا گفت و گو و سازش حاصل می شود. نتیجه تضاد معمولا مثبت است.

تضاد مثبت و سازنده یک واقعیت زندگی است و به جای اینکه باعث تیره بختی شود، یکی از راه های شناختن و کاهش تیره بختی است. در جوامع همه تضاد مثبت و سازنده نیست بلکه تضاد های ویرانگر نیز وجود دارد. در تضاد ویرانگر جنگ ها در می گیرند و مردم کشته و بی خانمان می شوند، زندگیشان ویران می گردد. شورش ها باعث آزار فیزیکی، کشتن و نابودی اموال و دارایی ها، هم توسط آشوبگران و هم مقامات حکومتی، می شوند. تضاد ویرانگر با خشم شدید و تمایل به نابود کردن یا آسیب رساندن به حریف مشخص می شود. دامنه این گونه تضاد اغلب بالا می گیرد و به گونه ای فزاینده خشن می شود و آسیب فیزیکی و عاطفی به قربانیان وارد می سازد. این تضاد به آسیب به دیگران می انجامد در حالی که موضوعات و مسائل واقعی میان افراد نادیده می گیرد.

همان طور که در بالا ذکر گردید قوم مداری باعث تضاد اجتماعی می گردد. قوم مداری ممکن باعث تضاد مثبت و سازنده شود و ممکن باعث تضاد ویرانگر. در جامعه افغانستان اما قوم مداری باعث تضاد اجتماعی ویرانگر شده است. یعنی نگاه قوم مدارانه چنان تشدید یافته است که گروه ها و افراد فرهنگ، ارزش ها و هنجار های دیگران را پست و بد می داند. زیرا در قوم مداری افراد فکر می کنند فرهنگ شان در مرکز و کانون فرهنگ در جهان استi. به همین خاطر آدم ها فکر می کنند که تبیین ها، عقاید و رسوم آشنای خودشان، درست، برحق، شایسته و اخلاقی اند. آنها رفتار های متفاوت با رفتار خودشان را عجیب، غیر اخلاقی یا وحشیانه می انگارندii.

قوم مداری شامل: 1- ایجاد حقایق، ارزش ها و هنجار ها- فرهنگ- در کنش متقابل اجتماعی است. 2- مشاهده دیگران از طریق آن فرهنگ. 3- قضاوت در باره آنچه دیگران طبق آن فرهنگ می اندیشند و انجام می دهند. قوام مداری شامل گرایش به این تصور است که فرهنگ خودمان درست است و فرهنگ های دیگر بنا به تعریف باید نادرست باشندiii.

دلایل قوم مداری

جامعه شناسان دلایل زیر را برای رشد قوم مداری و تشویق آن ذکر می کند.کنش متقابل اجتماعی، وفاواری به سازمان، اجتماعی شدن، تضاد اجتماعی، سلطه و ستم و ایجاد کجروی قوام مداری را ایجاد و تشویق می کند. این عوامل بدون شک در ایجاد و تشویق قوم مداری مهم و اساسی می نماید اما در جامعه افغانستان به نظر می رسد که تضاد اجتماعی و سلطه و ستم بیش از همه باعث ایجاد قوم مداری شده است.و قوم مداری نگاهی را به وجود می آورد که آن نگاه خود باعث تضاد و منازعه اجتماعی می گردد. یعنی قوم مداری باعث تشدید تضاد ها در جوامع می شود.از طرفی برخورد های سلط جویانه و ستم بر گروه ها باعث می شود که اعضای آن گروه فرهنگ طرف مقابل را بد و شرور بداند به همین خاطر دست به شورش ها و رفتار های خشونت آمیز می زند.

با توجه به توضیحات که در باره تضاد اجتماعی و قوم مداری داده شد به نظر می رسد که گروه های شورشی که با دولت و جامعه جهانی در افغانستان مبارزه می نماید و بیشتر مبارزه شان ویرانگر و تخریب کننده است به خاطر نگاه قوم مداری حاکم بر آنها است. یعنی گروه های شورشی ارزش های خود را بهتر از دیگر ارزش ها می داند، آداب و رسوم اجتماعی خود را مفیدتر می داند، مذهب خود را بهتر از مذاهب دیگر جهان می داند. گروه های شورشی مختلف با این نگاه به جامعه جهانی و دولت افغانستان نگاه می کند. یعنی این گروه ها فکر می کند که جامعه جهانی و دولت افغانستان ارزش های متفاوت از ارزش های انها در جامعه ترویج می کند. مثلا قضاوت این ها در مورد نظام دموکراتیک مبتنی بر قانون اساسی این است که این نظام مغایر با امارت اسلامی است و امارت اسلامی بهتر از نظام دموکراتیک است. نگاه این چنینی بدون شک باعث تضاد اجتماعی می گردد.

راهکار

همان طور که در بالا بیان شد ریشه های تضاد اجتماعی در افغانستان در قوم مداری ریشه دارد اما رفتار ها و راه حل های سیاسی، حقوقی برای حل تضاد اجتماعی در جامعه افغانستان ارائه شده است. حل مسئله اجتماعی-فرهنگی با نگاه سیاسی و حقوقی ممکن نیست. به همین خاطر است که گفتگو های صلح با نگاه حقوقی و سیاسی به آن به نتیجه نمی رسد. دولت و جامعه جهانی باید در مسئله اجتماعی شدن شهروندان افغانستان هزینه و سرمایه گذاری نماید زیرا شهروندان افغانستان قوم مداری و تضاد اجتماعی را از مجرا های اجتماعی شدن یاد می گیرد. یعنی قوام مداری و تضاد اجتماعی یک امر اکتسابی و آموختی است و عضای گروه های شورشی از مجراهای مختلف این مقوله ها را در فرایند اجتماعی شدن می آموزد. بنابراین توجه به فرایند اجتماعی و تزریق ارزش ها، قواعد و هنجار های جدید تنها از راه فرایند اجتماعی شدن ممکن می گردد و این راه می تواند در نهایت به صلح تضاد اجتماعی ویرانگر منجر گردد.

i ده پرسش از دیدگاه جامعه شناختی؛ جوئل شارون، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر نی، چاپ یازدهم 1391، ص 201
ii انسان شناسی، کشف تفاوت های انسانی؛ کنراد فیلیپ کتاک؛ ترجمه محسن ثلاثی، تهران: انتشارات علمی، 1386 ص 380
iii ده پرسش از دیدگاه جامعه شناختی؛ جوئل شارون، ترجمه منوچهر صبوری، تهران: نشر نی، چاپ یازدهم 1391، ص 204

دیدگاه شما