صفحه نخست » مقالات » سرمایه های اجتماعی و فرهنگی
سرمایه های اجتماعی و فرهنگی
- حبیب صبوری خسروشاهی
داوری و اظهار نظر در مورد اوضاع اجتماعى و فرهنگى جامعه مستلزم آنست که سنجش و شاخص هايى معیاری مورد توجه قرار گیرد. موضوعات اجتماعى و فرهنگى با توجه به متغيرها و شاخص هایى چون اعتماد، اخلاق و وجدان كارى، مشاركتپذيرى، نظمپذيرى، هنجار پذيرى، مسئوليت پذيرى بعنوان سرمایه های انسانی و اجتماعی مورد تجزيه و تحليل قرار میگیرند.
در این بررسى فاکتور های همانند اخلاق و وجدان كارى از جايگاهى ويژه برخوردار می باشد. اخلاق كارى در واقع شامل عقايد، ارزش ها، هنجارها و اعمال مربوط به انواع كار در جامعه مىشود كه در شخصيت و نهاد افراد يك جامعه تثبيت گردیده و در نهادهاى اجتماعی پذیرفته شده و هماره توليد و باز توليد مىشود.
دریافت ها حاکی از آنست که در فرهنگ و باورهای جامعه ما بر وجدان کاری و پذیرش مسئولیت های اجتماعی تاکیدهای فراوان صورت گرفته است، ولی متاسفانه در عینیت خانواده، جامعه و محیط کار و اداره اخلاق و وجدان كارى بسيار نامطلوب و ضعيف است. این موضوع سبب گردیده است که تبعات بسیار منفی عارض جامعه شود. اینک بصورت اختصار به چند مورد از مهم ترین شاخصه های سرمایه های فرهنگی و اجتماعی می پردازیم:
يكى از اساسىترين شاخص هاى سرمايه فرهنگی و اجتماعى "اعتماد اجتماعی" می باشد. به سنجش گرفتن ميزان اعتماد اجتماعى افراد يك جامعه نشان میدهد که جایگاه و باور نسبت به این مورد از سرمایه فرهنگی و اجتماعی چگونه است. بصورت کلی می توان گفت به هر ميزان که اعتماد افراد به يكديگر افزوده شود، رشد فرهنگی و تعاملات و تبادلات كارى و اجتماعى بيشتر خواهد بود. متاسفانه علاوه بر عقب ماندگی عمومی، تحولات و بحران های چند ساله اخیر این معیار ومورد از سرمایه فرهنگی و اجتماعی را به شدت آسیب رسانده و به صفر رسانده است. یکی از اساسی ترین بحران کنونی جامعه ما در خانواده، جامعه و اداره و سیاست مسئله صدمه دیدن اعتماداست.
مشاركت پذيرى مورد دیگری از متغيرهاى سرمايههاى فرهنگی و اجتماعى است. مشاركت همگانی مىتواند كارآيى و بهرهورى نيروى كار را افزايش داده و ضايعات انسانى هم چون احساس محروميت، بدبختى، آوارگى، سرگردانى و اجبارو... را رفع نموده و یا به حداقل برساند.
ارزش، شاخص دیگری از سرمایه های فرهنگی و اجتماعی است. ارزش، باور پايدارى است كه فرد با تكيه بر آن، يك شيوه خاص رفتار يا حالت هدفمندی را كه ممکن است شخصى باشد يا اجتماعى، به يك شيوه رفتارى يا يك حالت هدفمندانه دیگر كه در نقطه مقابل حالت برگزيده قرار دارد، ترجيح دهد. ارزش در حقيقت يك نوع درجه بندى، طبقه بندى، و امتيازبندى پديدهها و موضوعات است از خوب تا بد، يا از مثبت تا منفى.
بر این اساس آنچه در فرهنگ و جامعه ما بعنوان ارزشهای متعالی یاد می شود، در شرایط کنونی وضعیتی بوجودآمده است که پارهاى از صفات مذموم و مغایر و نافی ارزشهای فرهنگی واجتماعی مانند دو رويى، تقلب و بىاعتنايى و.... گسترش و عمومیت یافته است. ارزیابی ها حاکی از آنست که در صورت ادامه این وضعیت روند مذكور بیش ازپیش رو به گسترش خواهدگذاشت.
اما چه مسائل و مشكلاتی بر سر راه وجود دارد که از سرمایه های فرهنگی و اجتماعی استفاده بهینه و درست نمی شود. این سرمایه ها یا بدون استفاده و کاربرد میمانند و یا اینکه در معرض تهدیدها و تهاجم عناصر دیگر زایل می گردند و یا اینکه مسخ گردیده و فراموش می شوند. البته این یک معضل همگانی و فراگیر می باشد. طى سال هاى اخير اغلب دولت هاى جهان سوم به چنین مسایلی که مربوط به ابعاد انسانى توسعه می شود توجه زیادی از خود نشان داده اند.
اما ارزیابی ها و واقعیت های عینی نشان میدهد که این پرداخت بيشتر جنبه شعاري داشته است تا عملي. این موضوع را ازجمله می توان در جامعه خود بوضوح مشاهده نمود. در این تجربه كشور ما، دولت آن گونه سرگرم مسايل و مشكلات داخلى و فساداداری و كارهاى روزمره است كه در موفقترين شكل خود، رعایت شاخصه های فرهنگی و اجتماعی، از جمله حضورومشارکت مردم را تنها در گزارشات مربوط به بعضی از مراسم ها و برنامهها مىتوان يافت!
مسئله اساسى در استفاده از سرمايههاى انسانى و اجتماعى، در جامعه ما آن است كه نيروى فعال جامعه در كارهايى سازماندهى شده و تعريف شده با مشكل عدم سازمان پذيرى و بى برنامگى روبروی است. نوعی بی برنامگی و عدم رعایت نظم در امور در خصیصه های شخصی و اجتماعی ما نهادینه شده است و جزو سرشت ما گردیده است.
چنانچه با وجود آگاهی در مورد این ویژگی منفی و پیامدهای منفی آن و توصیه در جهت اصلاح آن، بازهم بی برنامگی و عدم رعایت نظم در امور هم در حکومت و هم در نهادهای غیردولتی وهم در جامعه و افراد وجود دارد. یا بصورت دیگر مىتوان گفت مسئوليت پذيرى و آموزش پذيرى بسيار پايين در جامعه ، نشان از ضعف بزرگ در استفاده از سرمايههاى انسانى و اجتماعى دارد.
این یک رفتار و عارضه زود گذر و آنی نيست، بلكه سال هاست كه به چنین رفتار و عارضه ای دچار شده ایم و به خصیصه غالب در جامعه بدل شده است؛ بگونه ای که اینک رفع آن نیز بسادگی و تغيير ناگهانى آن مقدور هم نمی باشد. قطعا مقابله با چنین وضعیتی در جهت استفاده از سرمایه های فرهنگی و اجتماعی نیاز به راهكارهای مناسب و واقع بینانه و هزینه لازم و زمان کافی دارد. سرمايههاى انسانى و اجتماعى ما در عرصههاى اجتماعى و فرهنگى همچون زمينى بايرى است كه با وجود سرشار بودن از مواد معدنی، براى استخراج و توليد نياز به برنامه ريزى های بلند مدت و تلاش مجدانه براى احياء دارد. برای تحقق این احیاء بایستی حداقل کارهای زیر صورت گیرد:
تقويت سرمايههاى انسانى و اجتماعى
اصلى ترين زير ساخت هاى توسعه پايدار در هرجامعه ای توجه و تقويت سرمايههاى انسانى و اجتماعى است. همان طور كه سرمايه فيزيكى، با ايجاد تغييرات در مواد، براى شكل دادن به ابزارهايى كه توليد را ساده می سازد، سرمايه های انسانى نيز با تغيير دادن افراد يك جامعه با ارائه دادن مهارت ها و توانايىها به آن ها پديد مىآيند و انسان ها را توانا مىسازند تا به شيوه هايى جديد و مطلوب تر رفتار كنند.
همینگونه سرمايه اجتماعى بعنوان مجموع منابعى كه در بنياد روابط خانوادگى و در سازمان اجتماعى جامعه وجود دارد و براى رشد شناختى و اجتماعى افراد آن سودمند است، به ایجاد روابط سالم ، برخوردار از اعتماد و هنجارهاى ارزش گرایانه يك جامعه کمک می کند. تفاوت عمده سرمايههاى اجتماعى با سرمايههاى فيزيكى در آن است كه همچون سرمایه های فزیکی كاملاً تعويض پذير نيستند. سرمايههاى انسانى و اجتماعى كه باید در برنامه ریزی های کوتاه مدت و بلند مدت مورد توجه قرار گرفته عبارتنداز: مشاركتپذيرى، مسئوليتپذيرى، مديريت، سازمانپذيرى، نقشپذيرى، وجدانكارى، تعهدات .
تحقق جامعه مدنى
الگوى مناسب در قرن حاضر، الگوى مشاركت و سياست مبتنى بر همكارى است. يعنى يك شيوه حكومتى کاملا تازه كه براى رسيدن به پيشرفتى معنادار می تواند موثر واقع شود. اين نوعی از تلقی و معناى جامعه مدنى است. جامعه مدنى يك بخش یا یک جزء تجرید شده و انتزاعی از جامعه نیست، بلكه نوع خاص رابطه بين نهادهای مدنی و شهروندان است؛ رابطهاى كه در آن، همه به طور فعال در برخورد با مشكلات عمومى مشاركت دارند.
هر يك از شهروندان بدین باور باید دست یافته باشد که در جامعه مدنى داورى او و رأى اش در تصميم گيري هاى مهم جمعى، در روى كار آمدن دولت ها يا كنار رفتن شان و يا بر خط مشى شان موثر است. اركان جامعه مدنى را در ابعاد اجتماعى و فرهنگى مولفه های زیرتشکیلی میدهد: وسايل ارتباط جمعى آزازد؛نيروهاى متخصصى که در زمينههاى علمى ، فنى ، فرهنگی و...تا در اداره دولت و جامعه مشاركت فعال واثر گزار داشته باشند؛ شبكههايى فعال و مفيد از حلقه ها و گروههای اجتماعی که در زمينههاى اجتماعى و فرهنگى مشاركت داشته و از طريق مردم اداره و هدايت شوند. به بيان ديگر، با شكل گيرى و تحقق اركان فوق است كه جامعه مدنى متولد شده و قوام مىيابد. بنابر اين، مشاركت، ارتباطات، افكار عمومى، آموزش، سرمايههاى انسانى و اجتماعى از اصلى ترين عوامل زمينهساز توسعه در جامعه مدنى خواهند بود.
دیدگاه شما