صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

استراتیژی ناکارآمد صلح و تشدید خشونت ها در افغانستان

-

استراتیژی ناکارآمد صلح و  تشدید خشونت ها در افغانستان

این روزها حملات مخالفان مسلح به شدت افزایش یافته و روزی نیست که تعدادی از هموطنان در گوشه و کنار کشور کشته و مجروح نشوند. تنها در دو روز اخیر ده ها تن در ولایات مختلف کشته و زخمی شده اند. در تداوم حملات مخالفان مسلح بر مردم و سربازان ارتش و پلیس روز گذشته طالبان چهار پلیس محلی را در مربوطات شهر مهترلام، مرکز ولایت لغمان به قتل رساندند در رویداد دیگر در اثر انفجار ماین جاسازی شده توسط مخالفان مسلح حکومت در ولسوالی شیندند ولایت هرات متاسفانه هفت غیر نظامی جان باختند و دو شهروند دیگر کشور نیز در ولایت بادغیس توسط افراد مسلح تیر باران شدند. این در حالیست که دو روز قبل نیز تعدادی در ولایت های زابل و غزنی و ... در اثر انفجار ماین کار گذاری شده توسط طالبان و حملات این گروه جان های خود را از دست دادند. التبه کابل پایتخت نیز از گزند حملات مخالفان در امان نبوده و روز گذشته شاهد انفجار یک بمب جاسازی شده در در مقابل شفاخانه استقلال در مربوطات حوزه هفتم امنیتی کابل بودیم که خوشبختانه تلفاتی در پی نداشت.

به هر ترتیب این روزها را مردم افغانستان بدون حملات و کشتار وحشیانه مردم توسط طالبان به شب نمی رسانند و همه روزه شاهد خشونت ها در کشور هستیم. این درحالیست که چندین سال است حکومت با امتیاز دهی های یک جانبه به مخالفان مسلح و تحمیل هزینه های سنگین جانی و مالی بر مردم افغانستان مفکوره صلح با مخالفان مسلح را به پیش می برد. اما نتیجه این امتیاز دهی های یک جانبه فقط تشدید خشونت ها در افغانستان و کشتار بیشتر شهروندان توسط مخالفان مسلح بوده است. اکنون پرسش اساسی شهروندان کشور این است که آیا حکومت همچنان بر طبل خالی صلح می کوبد تا بسترهای خشونت های آفرینی های بیشتر در کشور فراهم گردد؟ یا اینکه در استراتیژی جنگ و صلح تجدید نظر نموده و راهکارهای عملی تر و معقول تری را برا مهار خشونت ها در کشور روی دست می گیرد؟

طبیعی است که تداوم سیاست های کنونی در قبال طالبان و مصالحه با این گروه اعتماد ملی که بزرگترین سرمایه هر نظام سیاسی است را کاملا خدشه دار می سازد. اعتماد ملی بزرگ ترین سرمایه یک ملت در برابر تمامی تهدیدها است و زمانیکه این مهم آسیب بپذیرد تمامی تلاشهای دولت در زمینه های مختلف بی نتیجه خواهد بود. بنا براین دولت افغانستان بویژه حکومت باید بیش از پیش سعی نماید اعتمادملی را در افغانستان تقویت نماید و سپس با پشتوانه قوی حمایت ملی می تواند گام های بلندی را در زمینه های مختلف از جمله مصالحه با مخالفان مسلح بردارد. اما یک جانبه گرایی و تک روی ها در مسیر صلح بجای آنکه افغانستان را یک گام به سمت صلح به پیش ببرد مسیر صلح را دشوار تر ساخته و بحران کنونی جنگ را پیچیده تر ساخته و در نهایت به جنگ داخلی دامن خواهد زد.

اگر حکومت بدنبال از بین بردن زمینه های بروز جنگ داخلی پس از خروج قوای بین المللی است و گذارشها و پیش بینی های گروه بین المللی بحران را بی اساس می داند باید سعی کند اعتماد و حمایت مردم و جریان های مختلف سیاسی تاثیر گذار در کشور را جلب نماید. در غیر این صورت بدیهی است که اگر نیروهای بین‌المللی در چنین شرایطی افغانستان را ترک کنند، نظام شکننده تر شده و با چالش های جدی تر مواجه می شود. این خود نشان می دهد که تلاش های صلح در افغانستان متاسفانه بدور از واقع بینی های سیاسی و عدم درک درست از وضعیت کشور بوده است. این تلاشهای بجای آنکه به تقویت اتحاد و همبستگی ملی و در نهایت به تقویت اعتمادملی در حمایت از روند صلح بیانجامد به تنش ها و پراکندگی های سیاسی بیشتر در کشور دامن زده است. به همین دلیل گروه بین‌المللی بحران، چندی قبل اعلام کرده بود که در شرائط کنونی اولویت اصلی جامعه بین‌المللی خروج همراه با توافق سیاسی با گروه های مختلف در افغانستان است.

متاسفانه آنگونه که شواهد و قرائن نشان می دهد حکومت روش بازار آزاد را برای مصالحه اختیار کرده و چانه‌زنی‌ها با هرکسی و هر مقامی را بدون در نظرگیری مطرح بودن جهت سیاسی او و توانایی تاثیرگذاری‌اش بر روند صلح ادامه می دهد. نتیجه چنین سیاستی غیر از تشدید خشونت ها در افغانستان چیزی دیگری نبوده است. این درحالیست که در طول این سالها از جانب کارشناسان، نخبگان سیاسی، منتقدان و جریان های مختلف سیاسی در کشور همواره در این خصوص هشدار ها داده شده است اما حکومت بی توجه به راهکارها و پیشنهادات دیگران با تک روی های خود به بروز بی اعتمادی و تنش های بیشتر در کشور دامن زده  و اوضاع را بحرانی ترکرده است. بدبختانه رقابت سیاسی در افغانستان هیچ زمانی صلح آمیز نبوده، تقریبا همیشه خشونت‏بار بوده است اما روش نا کار آمد حکومت در تامین صلح به تقویت بیشتر این وضعیت کمک کرده است.

 اگر در این سالها به هشدارهای شخصیت ها، نهادها و جریان های مختلف از جمله تحلیلگران مسائل افغانستان توجه صورت می گرفت اکنون کشور دچار وضعیتی نمی شد که احتمال وقوع جنگ های داخلی و بی اعتمادی ملی در آن وجود داشته باشد.

بدون تردید تمامی شهروندان کشور از هر نوع اقدامی در راستای تامین صلح، بهبود اوضاع امنیتی در مناطق مختلف کشور حمایت می نماید و هیچ کسی مخالف اجرایی شدن پروژه های شفاف و عادلانه در افغانستان نیست. اما سخن این جا است که چرا بر روش های ناکار آمد و خشونت زا همچنان تاکید کرد. اکنون چه مقامات حکومت بپذیرند یا نپذیرند و اقعیت تغییر نمی کند و آن این است که همزمان با تشدید تلاشهای صلح بدلیل برخی ابهامات موجود در روند این تلاشها، نگرانی ها و تردیدهای جدی نیز در حالش شکل گرفتن است.

این نگرانی ها ناشی از آن است که هیچ نشانه ی روشن مبنی بر تغییر مواضع و رویکرد طالبان تاکنون دیده نشده است و تداوم حملات و انفجارها و انتحارهای که در گوشه و کنار کشور همه روزه اتفاق می افتد نشان از آن دارد که این گروه همچنان بر مواضع قبلی خود یعنی تصاحب کامب قدرت مصر اند. به همین دلیل کوتاه آمدن در برابر چنین گروهی طبیعی است که روز بروز به تضعیف اعتماد ملی کمک می کند. اکنون بخش های عمده از گروه های سیاسی کشور احساس می کنند که بدور از تصمیم گیری های کلان ملی مانده اند و این روند اعتماد ملی را خدشه دار خواهد ساخت.

آنگونه که پیدا است عمده جریان های سیاسی در کشور و جامعه مدنی و مدافع حقوق زنان و مرم افغانستان اکنون حکومت را به تک روی و نادیده گرفتن آنان در امر گفتگوهای صلح متهم کرده می گویند اگر حکومت افغانستان خواسته های جامعه جهانی و احزاب افغانستان را در روند گفتگوهای صلح با طالبان نادیده بگیرد، نتیجه اولیه اش بی اعتمادی ملی است.

اصرار بر مصالحه با گروپ های مسلح مخالف در شرائطی صورت می گیرد که سران و رهبران طالبان به صراحت تمام انجام هرگونه مذاکره و تفاهم با دولت کنونی افغانستان را مردود دانسته و امکان انجام چنین مذاکراتی را اصولا محال می دانند. رهبران طالبان شرائطی را فراروی دولت افغانستان قرار می دهند که تحقق آن شرائط اصلا عملی و ممکن نیست و دولت مردان افغانستان هرگز قادر نیستند شرائط مورد نظر طالبان را تامین نمایند.

 دولت مردان ما باید به این فکر کنند که در صورتیکه شیرازه اعتماد ملی در یک کشور از هم گسیخت اصولا دیگر مجالی برای اندیشیدن به ثبات و توسعه و پیشرفت باقی می ماند؟

دیدگاه شما