صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضرورت واقع نگری در سیاست

-

ضرورت واقع نگری در سیاست

در رفتار هاي جمعي و فردي واقع بيني و يا برداشت هاي واقع بينانه از اهميت تعيين كننده اي بر خوردار مي باشد. اهميت آن در اينست كه واقع نگري مي تواند در مناسبات اجتماعي و سياسي اثرات مطلوبي را بر جاي نهد. از جانب ديگر دايره رفتار ها و نگرش ها هر چه وسيعتر باشد مطلوبيت و يا عدم مطلوبيت آن به همان تناسب اثر گذار خواهد بود. بطور مثال اگر يك فرد داراي نگرش واقع بينانه باشد ، او در همان حد دايره فردي مي تواند بر پيرامون خويش اثر بگذارد و يا اثر پذير باشد.

چنانچه يك جمع داراي نگرش واقع بينانه باشد ، قطعا دايره اثر گذاري و يا اثر پذيري آن بيشتر و تعيين كننده تر خواهد بود. اين وضعيت در زندگي جمعي امروزه ، بخصوص در شرايط و وضعيت جوامع در حال گذار بسيار مهم مي باشد.  زيرا جوامع در حال گذار براي عبور موفقانه و سالم سخت نيازمند نگرش هاي واقع بينانه مي باشد.

يك جامعه ممكن است در شرايط گذار از وضعيت جنگي به سوي شرايط صلح و همزيستي مسالمت روان باشد. يا جامعه اي در وضعيت گذار اقتصادي و اجتماعي قرار داشته باشد. ممكن است جامعه در حالت گذار فرهنگي باشد. به هر صورت گذار در هر عرصه اي براي هر جامعه اي نيازمند آنست كه واقع نگري وجود داشته باشد.

اينك پرسش در اينست كه اين واقع نگري از كجا سرمنشاء مي گيرد ؟ اگر بطور دقيق با افراد هر جامعه اي و يا با هر كتله و جمعيتي مواجه شويم و درباره واقع نگري بحث نماييم ، بدون ترديد نه تنها از واقع نگري ستايش مي نمايد ، بلكه در وصف آن شرح مفصلي را هم ارائه خواهد داد.

آنچه كه مهم به نظر مي رسد و كمتر عينيت آن مشاهده مي شود اينست كه عملا واقع نگري رعايت گردد و به آن التفات صورت گيرد. پذيرش واقعيت ها همان اندازه كه دلچسب و جذاب است ، به همان ميزان نيز دشوار مي باشد. مطالعه زندگي بشر نشان ميدهد كه بشر براي گريز از واقعيت ، چيزي كه در سخن و شعار از آن به شدت استقبال مي نمايد ، به چه ترفند ها دست نبرده و حتي بخود فريبي نيز دست مي يازد. توجيهات متعدد و گوناگوني را براي جلوه دادن يك امر غير واقعي ، بصورت واقعي بكار مي بندد.

اين امر در عرصه سياست بيش از هرجاي ديگر نمايان مي باشد. ضرورت واقع نگري در سياست ذره اي جاي ترديد ندارد. وادي سياست بدون نگرش واقع بينانه به اندازه يك گام كوچك هم طي نخواهد شد. در اصل سياست روشي است براي پياده ساختن و عيني نمودن خواسته ها و آرزو هاي بشر در حيات جمعي. از لازمه واقع نگري و يا پذيرش نگرش واقع بينانه آنست كه واقعيت ها را آنگونه كه هست بايد نه آنگونه كه بايد باشند. به معني ديگر ديدن واقعيت ها ، تلخ يا شيرين ، مطلوب يا نا مطلوب ، انساني يا غير انساني گام نخست سياست مي باشد. سياست يك امر انتزاعي ، مجرد و فارغ از ضرورت هاي اجتماعي نمي تواند باشد. اگر غير اين باشد ، آن موضوع هر چيزي مي تواند باشد ولي قطعا سياست نخواهد بود.

نكته ديگري كه در نگرش واقع بينانه مطرح مي باشد انعطاف پذيري است. بدون در نظر داشت انعطاف پذيري ، درك واقعيت ها ، پي بردن به كنه و ريشه آنها بسيار مشكل و چه بسا غير ممكن خواهد بود. بايد ياد آور شد كه اين تلقي را از ذهن بايد شست كه انعطاف پذيري به معني تسليم طلبي و بي خاصيت بودن و موضع نداشتن نيست. انعطاف پذيري شيوه اي منطقي است براي درك واقعيت جهت دست يابي و يا پيش برد اهداف و يا بيان مواضع مشخص و معين خويش. انعطاف پذيري منطق استوار و كار آمد انسان در مواجهه با عينيت هاي زندگي است.

اگر انسان از اين منطق عاري گردد ، دوام زندگي براي او مقدور نخواهد بود. يكي از عوامل موفقيت هاي بشر تاكنون همين بوده است كه براي بهبود بخشيدن به وضعيت عمومي خويش و دست يابي به ايده ها و تحقق آرزو هاي خويش از اين منطق كار گرفته است. بدون شك ناكامي ها و سرخوردگي هاي انسان نيز در فقدان همين منطق نهفته بوده است. منطق انعطاف پذيري انسان را با زندگي و ضروريات آن آشتي مي دهد. او را از وادي تصورات انتزاعي به عالم واقعيات آشنا مي گرداند. خلاصه كلام اينكه انعطاف پذيري يكي از راههاي دست يابي به نگرش واقع بينانه مي باشد.

مسئله ديگري كه در درك واقعيت ها مي تواند ممد انسان واقع گردد و جامعه را بسوي تكامل سوق دهد تحول پذيري است. ويژگي تحول پذيري بدان مفهوم است كه بشر براي بهبود بخشيدن به وضعيت خويش و بهره بردن از امكانات و دست يافتن به سهولت ها بايستي تحول پذير باشد. از پديده هاي نو و تازه استقبال نمايد. خود در اين راستا خلاقيت و ابتكار داشته باشد. راكد نباشد. تحجر و دگم انديشي ، انفعال و خنثي بودن را بايستي از خود دور نمايد.

 راز ترقي جامعه بشري در اين بوده است كه شجاعت آن را بخود داده است تا وادي هاي تازه ، راههاي نا رفته ، عرصه هاي نديده را با چراغ جستجو گر و حس كنجكاوي و اراده خلاقانه خويش در نوردد. اگر بشر چنين جسارت و شجاعتي از خود نشان نمي داد قطعا زندگي امروزي بشر به اين مرحله از رشد و تكامل نمي رسيد. چنانچه انسان ها و جوامعي كه اين جسارت و شجاعت و خلاقيت را نداشته اند و از هر پديده اي نو و تازه فرار كرده اند هم چنان در دايره عقب ماندگي باقي مانده اند.

با آنچه توصيف گرديد و بيان شد اين را بايد اضافه نمود كه اين همه زماني شدني است كه ذهنيت ها ، تصورات و باور ها از تاريكي بيرون آمده و خود را در روشنايي قرار دهد. با ذهنيت هاي تاريك و بسته دست يافتن به نگرش هاي واقع بينانه غير ممكن است. اگر ذهن از تعلقات تاريك و زنجير هاي اسارت بار رهايي نيابد درك واقعيت ها يك امر خيالي بيش نيست.

 به همان تناسب درك واقعيت ، انعطاف پذيري و تحول پذيري نيز غير ممكن مي باشد. مهم ترين شجاعت آنست كه بتوان ذهن فردي و جمعي را از زنگار ها و تاريكي ها نجات بخشيد. رسوب ها و انباشته هاي پوسيده را بدور ريخت. در عرصه حيات جمعي نيز بايد ذهنيت اجتماعي را بايد رسوب زدايي نمود. بدون رسوب زدايي اجتماعي هم پذيري و ديگر پذيري و بقاء زندگي جمعي ممكن نيست. يكي از شرط هاي اساسي حيات جمعي اينست كه ذهنيت جامعه را متناسب به نياز ها و ضرورت هاي آن عيار گردد تا بتوان روند تحول و تغيير در جهت رشد و ترقي آن پيش برد.

نتيجه و برداشتي كه از گفته هاي فوق مي توان بدست آورد اينست كه جامعه ما نيز هنگامي مي تواند به ترقي و تكامل دست يابد كه ذهنيت اجتماعي و سياسي از رسوب هاي كهنه و فرسوده پاك گردد و ويژگي واقع نگري را در خود بپروراند. روي كرد به نگرش واقع نگري نياز مبرم به آن دارد كه ذهنيت جامعه از رسوبات گذشته و باور هاي اسارت بار و تفرقه افگنانه زدوده شود. با ذهنيت هاي تاريك و رسوب يافته نمي توان به اهداف و مطالبات ترقي خواهانه دست يافت. هم پذيري و تفاهم اجتماعي  زماني مقدور خواهد بود كه تصورات و ذهنيت هاي تاريك و مخوفي كه برمجموعه اي از روابط اجتماعي و مناسبات سياسي جامعه اثر گذارده است كاملا محو گردد.

بطور قطع مي توان بخشي از عوامل بحران هاي كشور را به اين مسئله نسبت داد. متاسفانه با گذشت زمان هاي بسيار و گذشته هاي تلخي كه سپري شده است هنوز ذهنيت هاي جامعه گرفتار پندار هاي اسارتبار و تفرقه افگنانه مي باشد. حکومت، پارلمان، نهادهای عدلی وقضایی، نهادهای آموزشی وتعلیمی و... باوجود ادعاهای گزاف دموکراسی خواهانه هنوز اسير باور هاي تماميت خواهانه و تبعيض طلبانه مي باشند.

تا زماني كه ذهنيت هاي تاريك و تبعيض طلبانه با استفاده از ابزار هاي سياسي بر سرنوشت مردم اعمال گردیده  و از نگرش واقع بينانه و درك شرايط جديد و انعطاف پذير در برابر تكثر اجتماعي و سياسي و استقبال از تحول پذيري خود داري گردیده ویا باآن مقابله شود، به دشواري مي توان انتظار داشت كشور روي خوش بختي و امنيت را ببيند.

دیدگاه شما