صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

علمای دینی و کاهش خشونت در افغانستان

-

علمای دینی و کاهش خشونت در افغانستان

علمای دینی در نشستی در کابل، از قطعنامه اجلاس استانبول حمایت کردند و گفتند که عملیات انتحاری توجیهی ندارد.علمای دینی افغانستان برای اولین بار به گونه جمعی با حمایت از قطعنامه سومین اجلاس استانبول موسوم به "همکاری های اسلامی برای آینده صلح آمیز افغانستان" حملات انتحاری و خشونت در افغانستان را حرام دانستند. در نشست روز دو شنبه علمای دینی افغانستان که به هدف حمایت از فیصله های اجلاس استانبول برگزار شده بود، روحانیون و ملاهای افغان تاکید کردند که ادامه خشونت و جنگ در افغانستان هیچ گونه توجیهی ندارد و "استفاده سوء از نصوص شرعی برای توجیه عملیات انتحاری" غیرمشروع استi.

در سومین نشست استانبول علمایی از کشورهای مختلف دنیا شرکت کردند و قطعنامه‌ای ۱۱ ماده‌ای را صادر کردند. در قطعنامه‌ای که از سوی این سازمان در ۱۵ حوت (۵ مارچ ۲۰۱۳) در شهر استانبول ترکیه صادر شد، ادامه جنگ و هراس افگنی در افغانستان حرام عنوان شد و تاکید شد که حملات انتحاری در افغانستان ناروا است. اجلاس استانبول و نشست علمای دینی افغانستان به منظور حمایت از قطعنامه ای اجلاس "همکاری های اسلامی برای آینده صلح آمیز افغانستان" نشان گر گسست در فهم مفاهیم متون دینی می باشد. مفاهیمی مانند شریعت، جاهلیت و جهاد توسط سید قطب و ابو علی مودودی مورد باز فهم متفاوت از صدر اسلام قرار گرفته بود و این مفاهیم با توجه به درک سید قطب و ابوعلی مودودی انتحار و هر عمل خشونت آمیز را توجیه می کرد، اما علمای دینی با حمایت از قطعنامه ای اجلاس استانبول نشان داد که فهم متفاوت از این مفاهیم وجود دارد. خشونت در افغانستان و کشور های دیگر که از سویی بنیاد گرا ها به طور عام و بنیاد گراهای اسلامی به طور خاص حمایت و توجیه می شد بیشتر حول مفاهیم شریعت، جاهلیت و جهاد معنی می یافت. اگر علمای دینی افغانستان بتواند فهم متفاوت از مفاهیم دینی که با فهم بنیاد گرا ها متفاوت باشد ارائه نماید می تواند باعث گسست در درون بنیاد گرا ها شده و پروسه صلح در افغانستان را تسریع ببخشد.

حضور مفهوم شریعت در صورت بندی گفتمانی مذهبی با التزام عملی همراه است، این التزام عملی چیزی جز تطبیق مو به موی شریعت اسلامی در جامعه نیست. بدین ترتیب، با التزام عملی به اجرای شریعت، جایی برای قوانین موضوعه باقی نمی ماند و مطرح شدن قانون پیشا پیش مستلزم نسخ شریعت تلقی می گردد. سید قطب در کتاب معالم الطریق (نشانه های راه)، که به عنوان منشور و مانیفیست بنیاد گرایی اسلامی مطرح است، جایگزین کردن قوانین موضوعه به جای شریعت را نوعی تجاوز به حاکمیت الهی تلقی می کند، زیرا از نظر او شریعت برای تنظیم امور فردی و اجتماعی حیات آدمی از سوی خداوند وضع شده است. جایگزین کردن قانون به جای شریعت سوای اینکه مقدم کردن امری مرجوح بر راجح هست، نوعی دهن کجی به شریعت به عنوان قوانین الهی نیز تلقی می گردد.

در مورد مفهوم جاهلیت باید گفت که عصر جاهلیت عصر قبل از ظهور اسلام دانسته می شد؛ اما سید قطب و ابو علی مودودی تفسیر تازه ای از مفهوم جاهلیت ارائه داد که بر اساس تفسیر آنها جامعه جاهلی جامعه ای است که در آن پرستش خداوند بی آلایش و خالصانه صورت نمی گیرد و این مساله البته در جنبه هایی از قبیل تصورات اعتقادی، شعائر تعبدی و قوانین موضوعه خودش را نشان می دهد. در این روز ها تمام جهان تا جایکه به منبع و منشاء اصول و قوانینش مربوط می شود، در جهالت بسر می برد، و این جاهلیت را نمی توان از طریق آسایش مادی و اختراعات علمی هر چند قابل توجه تغییر داد. جاهلیت بر مبنای اصل مخالفت با حکومت خداوند بر روی زمین و اوصاف مهم حاکمیت خداوند استوار شده استii. بنابراین طبق این تعریف جامعه جاهلی چارچوبی است که کلیه جوامع کنونی را در بر می گیرد. بر همین مبنا است که خشونت به شکل انتحار و اشکال دیگر آن در افغانستان و کشور های دیگر توجیه می شود.

جهاد: جهاد در تاریخ اسلام در اوائل کاربرد بیرون دینی داشته است؛ اما با ایدئولوژیک شدن گفتمان مذهبی، به خصوص از زمان شیخ الاسلام تقی الدین احمد ابن تیمیه جهاد از کابرد و قلمروی جدیدی برخوردار گردید. ابن تیمیه جهاد را به ابزاری بدل نمود که در منازعات درونی جوامع اسلامی نیز کارآمدی داشته باشد، زیرا از نظر او جهاد مکانیسمی بس گسترده و پویاست که برای پالایش ناخالصی ها و انحرافات درون جوامع اسلامی، البته با ضوابط و قواعد فقهی مشخص، نیز می تواند از آن کار گرفته شود.

جهاد ابزاری برای بیان درست باور های اسلامی و تصحیح این باور ها از آلودگی ها و انحرافات است. بنابراین از مکانیسم جهاد می توان برای از بین بردن نظام های سلطه که مبتنی بر باور های نادرست هستند نیز استفاده کرد.جهاد از دو مرحله بنیادین برخوردار است: مرحله نظری و مرحله عملی. مرحله نظری امر به معروف و دعوت به دست کشیدن از باور های باطل و روی آوردن به اعتقادات درست است، اما اگر در این مرحله اهداف جهاد محقق نشود، مرحله عملی یعنی مبارزه خشونت آمیز ناگریز می شود.

تجلی مسئله جهاد در عملکرد طالبان نمایان بود، طالبان هنگام حمله به حریفان گویا با روحیه جهاد زمان پیامبر مبارزه می کردند. با وجود اینکه در جهاد کشتن برادر مسلمان به دلایل قومی و فرقه ای مجاز نیست، اما تفسیر طالبان از جهاد مایه نگرانی گروه های دیگر شده است. در حالی که طالبان ادعا می کنند که علیه مسلمانان فاسد و شرور به جهاد می پردازد، اقلیت های قومی به آنان به دیده نیرویی می نگرند که از اسلام به عنوان پوشش جهت نابود کردن گروه های دیگر استفاده می نمایندiii. طالبان تنها گروهی نیستند که در چارچوب این مفاهیم اعمال خود را توجیه می کند بلکه گروه های زیادی دیگر در افغانستان و کشورهای مختلف دیگر وجود دارد که با توجه به درکی که از مفاهیم مذکور وجود دارد اعمال خشونت آمیز خود را توجیه می کند.

به نظر می رسد که شریعت، جاهلیت و جهاد مفاهیم بنیادین و اساسی است که عملکرد های گروه های دهشت افکن و بنیاد گراهای اسلامی در چهارچوب آن جای گرفته و مشروعیت رفتار های این گروه ها با تفسیر خاصی از این مفاهیم منشاء می گیرد. حال با توجه به این مبانی فکری  به نظر می رسد که آنها برای حاکمیت شریعت می جنگند و چون جوامع از شریعت پیروی نمی کند؛ بنابراین جاهل است و برای هدایت جاهلان جهاد جواز پیدا می کند. با این منطق است که خشونت ها و کشتار های آنان معنی و مفهوم می یابد. با توجه به اینکه گروه های بنیاد گرا شریعت را بجای قانون اساسی می داند مسلم است که قانون اساسی افغانستان، و دولت را که پیرو شریعت نیست بلکه قانون اساسی را ارجحیت می دهد قبول نکند. نشست علمای افغانستان حد اقل شکاف ایجاد می کند که این شکاف باعث می شود که افراد دهشت افکن و انتحار کننده نسبت به اعمال و رفتار های خود شک نماید.

نشست علمای دینی افغانستان همچنین کمک می نماید تا پروسه صلح تقویت شود. شک ایجاد کردن در دل افراد و گروه های دهشت افکن باعث می شود که حد اقل تعدادی از افراد و گروه ها در پروسه صلح داخل شده و گروه های دهشت افگن تضعیف شود.

ihttp://www.bbc.co.uk/persian/afghanistan/2013/04/130408_k03_afghan_peace_summit_in_kabul.shtml
iiجواد سلطانی، بررسی مسئله بحران آگاهی در افغانستان، تهران: پایان نامه دوره فوق لیسانس، دانشگاه تهران، ص 86
iiiاحمد رشید، طالبان، اسلام، نفت و بازی بزرگ جدید، ترجمه اسد الله شفایی و صادق باقری، بی جا: دانش هستی، 1379 ص 143

دیدگاه شما