صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۱۳ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

موانع و چالش های بحث جهانی شدن در کشور های جهان سوم

-

موانع و چالش های بحث جهانی شدن در کشور های جهان سوم

جهانی شدن یکی از مسائلی است که از دهه 1980 وارد علوم اجتماعی شد و بحث های جدی در این مورد صورت گرفت. در مورد جهانی شدن نظریات مختلف به وجود آمد. در دنیای غرب همه نظریه پردازان به نوعی وقوع یا رخداد پدیده جهانی شدن را تایید می کند. این نظریه پردازان دیدگاه های مختلف در مورد جهانی شدن ارائه نمودند.

شک گرایان بیشتر در قالب نظریه رئالیسم بحث می کند و به جای مفهوم جهانی شدن واژه بین المللی شدن را بکار می برد. شک گرایان اگر چه جهانی شدن را می پذیرد اما همچنان تاکید بر نقش دولت در عرصه داخلی و خارجی می کند. افراط گرایان اما تاکید بر تغییر بنیادی در وضعیت بشر دارد. این تغییر هم در نهاد های داخلی از قبیل دولت و نهاد های جامعه مدنی و هم شکل گیری و نقش بازی کردن نهاد های جدید از قبیل سازمان های بین المللی و شرکت های چند ملیتی در عرصه بین الملل می دانند.

با توجه به اینکه جهانی شدن را به عنوان یک پدیده می پذیرد تعاریف متعدد از آن نیز ارائه نموده است. واترز جهانی شدن را چنین تعریف کرده است. "جهانی شدن فرایندی اجتماعی است که در آن قید و بند های جغرافیایی که بر روابط اجتماعی و فرهنگی سایه افکنده از بین می رود و مردم به طور فزاینده از کاهش این قید و بند ها آگاه می شوند. رونالد رابرتسون جهانی شدن را "عام شدن خاص و خاص شدن عام" می داند چرا که جنبه های کلان زندگی با وجه محلی یعنی جنبه های فرد برخورد می کنند. در این تقابل، خود (هویت فردی) و جوامع ملی از یک سو با بشریت ( به عنوان یک کل) و نظام جهانی جوامع از سوی دیگر رو در رو قرار می گیرند.

آنتونی گیدنز جهانی شدن را چنین تعریف نموده است. "جهانی شدن به معنای گسترش روابط اجتماعی و اقتصادی در سراسر جهان است. در یک نظام جهانی، جنبه های متعددی از زندگی مردم از سازمان ها و شبکه های اجتماعی تاثیر می پذیرند که هزاران کیلومتر از آنها دورتر هستند، در این وضعیت جهان را باید به عنوان یک نظام واحد قلمداد کرد i.

اما بحث جهانی شدن در کشور های جهان سوم خیلی مطرح نیست. ممکن در برخی از دانشگاه های کشور های جهان سوم مضمون به نام جهانی شدن تدریس شود اما پایان نامه های که در بیشتر دانشگاه های کشور های جهان سوم گرفته می شود با کمبود منابع مواجه می شود به همین خاطر دانشجویان خیلی علاقمند به موضوع جهانی شدن نیست. میان سیاستمداران و نخبگان سیاسی نیز جهانی شدن محلی از اعراب ندارد. با توجه به اینکه جهانی شدن تاثیر گسترده بر سیاست، اقتصاد، فرهنگ و اجتماع داشته اما نگرش های سیاستمداران و نخبگان سیاسی فرق نکرده است. در عمل نیز تصامیمی اتخاذ می کند که با رویکرد های قرن نوزدهمی بیشتر همخوانی دارد.

حال سوال اساسی این است که چرا جهانی شدن با وجود اینکه تاثیرات خود را روی کشور های جهان سوم گذاشته است اما به عنوان یک مسئله اساسی و جدی مطرح نشده است؟ برای پاسخ به این سوال خوب است به نظریات کلاسیک و نظریات جدید در باره جهانی شدن بپردازیم تا مولفه ها و پیش فرض های جهانی شدن را دریابیم. با این بررسی در می یابیم که آیا در کشور های جهان سوم پیش فرض ها و مولفه های جهانی شدن وجود دارد یا نه.

ریشه های جهانی شدن را می توان در اندیشه های سن سیمون، آگوست کنت، ماکس وبر، کارل مارکس، ایمل دورکهایم و ... جستجو کرد. سن سیمون معتقد است که ظهور علم الاجتماع و صنعتی شدن دو رویدادی اساسی بود که زمینه های جهانی شدن را فراهم کرد. علم الاجتماع باعث شد که یک روش شناخت جهانی شکل بگیرد و تمام انسان ها با آن روش که همانا روش تجربی است به شناخت برسد. علم الاجتماع نحوه دستیابی به شناخت را برای همه انسان ها مشخص کرد. صنعتی شدن باعث شد که محیط های مشابه به وجود بیاید. با صنعتی شدن شهرها، سرک ها، پیاد رو ها، پارکها و به طور کلی شیوه زندگی تا حدودی شبیه هم شد.

اگوست کنت تاریخ را به سه دوره تقسیم بندی می نمود. دوره الهی، فلسفی و اثباتی. وی مثل سن سیمون بر این باور بود که تنها در دوره اثباتی روش شناخت جهانی شکل می گیرد و دیگر خرافات و نیرو های ماورائی نقش شان در زندگی انسان ها از بین می رود و همه انسان ها در سراسر جهان با یک روش، به شناخت می رسد.

ماکس وبر اما بر عقلانیت تاکید می کرد. وی بیان می دارد که تمام حوزه ها تمایل فزاینده به عقلانی شدن دارند. کنش تا زمانی عقلانی است که معطوف هدفی روشن و خوب توصیف شده و معین باشد و به تبع آن مبتنی بر محاسبه کارایی و کفایت نسبی ابزار بدیل برای نیل به آن هدف باشد ii. سازمان بوروکراتیک که وبر بیان داشته بود امروزه جهانی شده است نظام بوروکراسی که نمود و تجلی عقلانیت در دنیایی بیرون می باشد در خیلی از کشور ها باب شده است.

مارکس اما بر نقش نظام سرمایه داری در مسئله جهانی شدن تاکید می کرد. مارکس ماهیت نظام سرمایه داری را جهان گستر می دانست وی بیان می داشت که نظام سرمایه داری تنها نظامی است که مازاد تولید در آن وجود دارد و شرکت ها برای فروش مازاد تولید خود نیازمند بازار می باشد و همچنین برای تولید نیاز به مواد خام دارد. تولید و مازاد و نیاز به مواد اولیه ارزان باعث شده است که نظام سرمایه داری جهان گستر باشد.

دورکیم تاکید بر نوسازی می کرد که و بیان می داشت که نوسازی باعث گسست در ارزش های سنتی می شود و زمانی که ارزش های سنتی دیگر قادر به معنی دهی به زندگی و رفتار های انسان ها نباشد ارزش های جدید با توجه به نیاز های جدید به وجود می آید که این ارزش ها میان همه انسان ها مشترک است.

فوکویاما اما فروپاشی دیوار برلین را پایان تاریخ اعلان کرد و پایان تاریخ را به معنی پایان منازعات ایدئولوژیک، پیروزی لیبرال و فراگیری نهاد های عقلانی در جهان می دانست. فوکویاما به نوعی پایان تاریخ را مساوی با جهانی شدن می دانست. وی در کنار این مسئله نقش علم مدرن را در عصر کنونی مهم ارزیابی میکند و بیان می دارد که علم مدرن باعث همگون سازی جوامع شده است.

با توجه به نظریات فوق که نقش علم مدرن، نظام سرمایه داری، عقلانیت و نوسازی را در فرایند جهانی شدن مهم و سازنده ارزیابی نموده است کشور های جهان سوم خود با این عناصر تعیین نسبت نتوانسته است. اگر چه برخی کشور های جهان سوم تغییر منزلت در عرصه بین المللی نمودند اما برخی دیگر تا هنوز در رده های کشور های جهان سوم ماندند.

کشور های که از رده کشور های جهان سوم خارج شدند تعیین نسبت با علم مدرن، عقلانیت مدرن و ارزش های مدرن نمودند اما کشور های که تا کنون در رده های کشور های جهان سوم باقی مانده اند تا هنوز نتوانسته است نسبت خود را با علم مدرن، نظام سرمایه داری، عقلانیت مردن و توسعه یافتگی مشخص نماید. به همین خاطر است که در کشور های جهان سوم بحث جهانی شدن خیلی جایگاه اساسی ندارد.

اهمیت نداشتن بحث جهانی شدن برای سیاستمداران و نخبگان سیاسی و همچنین در نهاد های علمی و آکادمیک به خاطر نداشتن درک درست از عمل مدرن، ارزش های مدرن و ... می باشد. بنابراین باید اول تعیین نسبت با علم مدرن، ارزش های مدرن و عقلانیت مدرن بکنیم تا مسئله جهانی شدن را درک کنیم.

i جهانی شدن، مهدی اختر محققی، تهران: نشر {بتا} 1385، ص 12
ii مدرنیته و مدرنیسم؛ مجموعه مقالاتی در سیاست، فرهنگ و نظریه اجتماعی/ ترجمه و تدوین حسینعلی نوذری- تهران: نقش جهان، 1380 ص 34

دیدگاه شما