صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جنگ برای صلح!

-

جنگ برای صلح!

جنگ خونین سالهای اخیر در افغانستان که هزاران کشته و مجروح بر جای گذاشته است همواره این پرسش مهم را در اذهان عمومی مطرح می سازد که براستی هدف از این جنگ طولانی در افغانستان چیست؟ مخالفان مسلح با تداوم جنگ افروزی ها در کشور چه اهدافی را دنبال می کنند؟ پاسخ به این سنخ پرسش ها را باید در اظهارات و اعلامیه های رسمی مقامات طالبان جستجو کرد و باید دید آنان هدف اصلی از تداوم جنگ در افغانستان را چه اعلام می کنند.

پیش از این معمولا اعلامیه ها و سخنان مقامات طالبان مواضع خیلی صریح ، روشن و در عین حال یک دستی را مطرح نمی کردند که بتوان از آن نیات اصلی طالبان از جنگ را در یافت. اما نشست اخیر پاریس این امکان را برای طالبان فراهم کرد که نمایندگان این گروه مواضع رسمی طالبان را برای مردم افغانستان و جامعه جهانی اعلام نمایند.

آنچه که در اعلامیه رسمی طالبان که توسط نمایندگان این گروه در نشست پاریس مطرح شده است حاوی نکات مثبت و منفی زیاد است که باید مورد توجه وتامل جدی قرار بگیرد. ذبيح الله مجاهد سخنگوی طالبان، در خبرنامۀ که به تاريخ اول جدی، به خبر گذاری ها ارسال کرده حضور نمایندگان این گروه را تایید کرده است در این خبر نامه آمده است که مولوی شهاب الدين دلاور و دوکتور محمد نعيم اعضای دفتر سياسى طالبان، به نمايندگی از آنان در اجلاس اشتراک داشته و موقف خود را به شکل نوشتاری ارائه نموده اند. یکی از جالب ترین مسائل فرا فکنی های است که نمایندگان طالبان سعی کرده اند در این نشست به آن دست بزنند.

آنان از پذیرش بار مسئولیت جنگ شانه خالی کرده و دولت افغانستان را عامل و مسبب جنگ معرفی کرده اند. نماينده طالبان مسلح، در اجلاس پاريس اعلام کرد «به جای جنگ، بايد گفتگوی صلح صورت بگيرد؛ اما حکومت افغانستان ايجادکنندۀ مشکلات در مقابل پروسۀ صلح است»

طالبان در حالی دولت افغانستان را متهم به جنگ افروزی می کند که دولت افغانستان در یک دهه گذشته بیشترین تلاشهای ممکن در راستای صلح را انجام داده و در این راستا متحمل سنگین ترین هزینه های جانی و مالی نیز شده است. از سوی در این سالها بیشترین امتیازات ممکن نیز از جانب دولت افغانستان به هدف تامین صلح برای مخالفان مسلح داده شده است.

اما طالبان آشکارا در اعلامیه رسمی شان دولت را عامل تداوم جنگ معرفری کرده و بر خشونت آفرینی های خود چشم می پوشند. اما صدر و ذیل این گونه موضع گیری ها سازگاری با هم ندارند. طالبان از یک طرف اعلام می کنند که جنگ افروزی های آنان بدلیلی است که اهداف آنان تامین نشده و تا زمانیکه این گروه به منافع خود نرسند می جنگند. اما از جانب دیگر دیگران را متهم به جنگ افروزی می کنند! طالبان آشکارا اعلام کرده اند که آنان برای توازن قدرت سياسى در حکومت آينده افغانستان و از همه مهمتر ايجاد قانون اساسی جديد می جنگند و باید این خواسته آنان تامین شود. براستی چگونه می توان در چنین حالتی دولت افغانستان را متهم به جنگ افروزی کرد؟

اما گذشته از همه این ها آنچه که عمیقا مایه تعجب و شگفتی است این بخش از اعلامیه نمایندگان طالبان است که می گوید "قانون اساسی، يک ضرورت مبرم برای هر کشور است؛ زيرا که بدون اين قانون، امور پيشرفت مردم و کشور با چالش و بی بندوباری روبه رو خواهند شد. ما قانون اساسی را لازم می بينيم که با اصول دين مبارک اسلام، منافع ملی، افتخارات تاريخی و عدالت اجتماعی استوار باشد؛ به کرامت انسانی، ارزش های ملی و حقوق بشر متعهد باشد؛ از تماميت ارضی وحقوق همه اتباع کشور ضمانت نمايد، و هيچ ماده يا فقره يى از آن در تضاد با اصول اسلامی، منافع ملی و عنعنات افغانی نباشد." نماینده طالبان ادعا کرده است «که از برکت قانون اساسی که این قسم باشد، زمينۀ توازن قدرت سياسی و اشتراک همه جوانب افغانی، در حکومت آينده فراهم خواهد شد»

در این بخش از اعلامیه بر چند محور اساسی تاکید می شود که کاملا خلاف عملکردها و راهبردهای طالبان است. مسائلی مانند ضرورت تدوین قانون اساسی و قانون گرایی، پیشرفت و توسعه کشور، ارزشهای اخلاقی، اصول اسلامی، منافع ملی، عدالت اجتماعی و توازن قدرت، حقوق بشر، دفاع از تمامیت ارضی، احترام به کرامت انسانی، پاسداشت عنعنات و سنت های ملی، و ... مسائلی مهم و ارزشمندی است که حتما باید مورد توجه هر نظام سیاسی باشد. اما حقیقتا کدام یک از این مسائل در دورانی که طالبان بر بخش های از کشور حاکمیت داشتند رعایت می شد؟ و در یک دهه گذشته کدام یک از این مسائل را طالبان مد نظر گرفته اند؟

آیا طالبان در دوران حاکمیت شان قانون اساسی را مبتنی بر خواست و اراده مردم تدوین کردند؟ و اصلا چنین چیزی برای طالبان اهمیتی داشت که اکنون داشته باشد؟ مگر نه این است که طالبان برداشت ها و تفسیر های خود از قرآن وسنت را قانون دانسته و بر همه گان تحمیل می کنند و حاضر اند خود و دیگران را بخاطر آن بکشند؟

مگر قانون اساسی فعلی که با قاطبه ارای علمای کشور و مردم مسلمان افغانستان تایید شده و در آن به صراحت آمده است که هیچ قانونی در افغانستان نمی تواند خلاف اصول و اساسات اسلام باشد چیزی غیر از آن است که طالبان مطرح می کنند؟ معلوم است که منظور از اصول اسلام، اصولی است که خود این گروه می خواهند بر مردم تحمیل کنند و گرنه قانون اساسی فعلی کاملا مبتنی بر ارزش های اسلامی و ملی است.

در این بیانیه بر احترام به کرامت انسانی و عمل به ارزشهای اخلاقی تاکید شده است. براستی کجای عملکرد طالبان را می توان سندی بر تایید این ادعاهای این گروه مطرح کرد؟ رفتار این گروه با مردان و زنان افغانستان و کشتار وحشیانه همه روزه انسانهای بی گناه و اطفال و کودکان معصوم را آیا می توان به گروهی نسبت داد که به کرامت انسانی و ارزش های اخلاقی اهتمام دارد؟

طالبان از منافع ملی و حفظ سنتهای ملی سخن گفته اند. براستی تخریب زیر بناهای کشور و از بین بردن آثار باستانی و فرهنگی کشور حفظ منافع ملی است؟ مخالفت با برگذاری آیین های نوروزی در کشور پاسداشت رسومات و سنتهای ملی است؟ طالبان از دفاع از تمامیت ارضی کشور در حالی سخن می گویند که در دوره حاکمیت آنان افغانستان لانه امن تروریست های بین المللی شده بود که بر جان و مال و ناموس مردم افغانستان رحمی نداشتند. آیا با حضور شبکه های تروریستی در کشور تمامیت ارضی و حاکمیت ملی افغانستان نقض نمی شود؟

طالبان از افتخارات تاریخی سخن گفته اند در حالیکه خود ارزشمند ترین آثار گران سنگ تاریخی کشور را نابود کردند و کریه ترین چهره درتاریخ جهان را از افغانستان به نمایش گذاشتند که تا ابد از صفحات تاریخ محو نخواهد شد. جالب تر از همه بحث از حقوق بشر و عدالت اجتماعی است که طالبان از آن دم زده اند.

حقیقتا کجای عملکرد این گروه را می توان به عنوان شاهدی بر اثبات این مدعای طالبان مطرح کرد؟ عدالت اجتماعی را گروهی مطرح می کند که در شورای رهبری مرکزی شان در قندهار حتی یک مولوی غیر پشتون حضور نداشت، اسامی و مشخصات تمامی اعضای این شورا موجود است. هیچ اثری ازحضور فیزیکی و فرهنگی اقوام با هم برادر افغانستان در بدنه قدرت در دوران طالبان دیده نمی شد. طالبان سیاست حذف دیگران را عملی کردند. نماينده طالبان، با انتخابات رياست جمهوری بعد از ۲۰۱۴ مخالفت نشان داده و افزوده است که اين انتخابات نيز پر از تخلفات خواهد بود.

طالبان در مورد صلح گفته اند که صلح هدف همه است؛ طالبان برای صلح قربانی های فراوان داده و طالبان برای صلح می جنگند. جالب تر از همه اینکه نماینده طالبان گفته است برای صلح واقعی، بايد اراده مردم در نظر گرفته شود بايد به جای منافع شخصی، مصالح عامه و منافع ملی مقدم شمرده شود! به نظر میرسد این ادعا های عجیب و غریب از باب دست پیش گرفتن است.

گفت بگیر که نگیرد! یا اینکه دست پیش بگیر که دست پس نگیرد! گروهی که هیچ باوری به دمکراسی و انتخابات آزاد نداشته و هیچ گاهی به اراده ازاد و عمومی مردم که ازنظام کنونی حمایت کردند، احترام نگذاشته اند چگونه اکنون از این مسائل سخن می گویند. از همه جالب تر همین بخش از سخنان این نمایندگان است که گفته اند جنگ ما برای صلح است. در حالیکه نتیجه جنگ مرگ است و نابودی نه صلح. مگر اینکه مرگ و پایان حیات را صلح تعریف کنیم که در آن صورت همه مردم افغانستان باید کشته شوند تا طالبان به صلح واقعی برسند.

دیدگاه شما