صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

کارکرد های نهاد تعلیم و تربیه

-

کارکرد های نهاد تعلیم و تربیه

فرایند تعلیم و تربیه از پیدایش انسان بر زمین آغاز شده وهیچ جامعه انسانی‌ای وجود نداشته که اهمیت و مرکزیت آموزش را رد کند. در جوامع بدوی، آموزش رسمی به شکل امروزی آن وجود نداشت. در واقع در تمامی فعالیت‌های روزمره بالغین نقش معلمین را بازی می‌کردند و همه جا کلاس درس بود. انباشتگی دانش در طول زمان باعث شد که یک نفر بالغ نتواند بر تمامی آن مسلط شود. راه حلی که جامعه برای این مشکل پیدا کرد آموزش به نوع رسمی بود: مدارسی تشکیل شد و متخصصینی در آن‌ها به گونه‌ای موثر به انتقال فرهنگ و دانش موجود کمک می‌کردند. با رشد فزاینده جامعه و زیاد شدن پیچیدگی‌های آن، آموزش رسمی به عهده مؤسسات خاصی واگذار شد. فرایند آموزش امروزه یکی از پایه‌های اساسی پیشرفت جامعه‌ها شده‌است و اهمیت روز افزونی پیدا کرده‌است و این خود باعث این شده که کتاب‌ها و تحقیقات زیادی در زمینه اهداف، محتوا، و نحوه بهینه تدریس انجام شود i.

در همه کشور ها در جهان امروز، از جمله کشورهای جهان سوم، تعلیم و تربیه به صورت یک حوزه عمده سرمایه گذاری در آمده است. علت اساسی سرمایه گذاری روی نهاد تعلیم و تربیه به خاطر نقش اساسی و مثبت آن در جامعه است. به طور کلی نظام های تعلیم و تربیه ممکن متمرکز باشد که دولت تمام کتاب ها و برنامه های درسی و غیر درسی مکاتب را تدوین و بررسی می کند و ممکن نظام غیر متمرکز باشد که بیشتر در برنامه ریزی ها نقش ها به خود مردم واگذار می شود. در هر صورت امروزه نهاد تعلیم و تربیه کارکرد های مانند اجتماعی کردن کودکان، بازتولید فرهنگی، بسط زبان و آموزش بعضی برنامه های پنهان دیگر را دارا می باشد. نهاد تعلیم و تربیه با همه اینها رابطه مستقیم با زبان که رایج مردم دارد.

نهاد تعلیم و تربیه دارای شیوه ای است که کاربرد زبان در آن دارای یک سری پیش فرض های بیان شده است که از گویندگان انتظار می روند که بدانند. ممکن زبان های طبقه پایین "زبان محدود" باشد که این زبان محدود در یک محیط فرهنگی یک اجتماع یا محله طبقه پایین پیوند داشته باشد و این زبان ارزشها و هنجار های خاص آن اجتماع را در برداشته باشد.

این ارزشها و هنجار ها ممکن با ارزش ها و هنجار های کتاب های درسی و نهاد تعلیم و تربیه سازگار و یا ناسازگار باشد. ناسازگاری ارزشها و هنجار های محلی باعث می شود که کودکان نتواند به صورت درست ارزش ها و هنجار های جدید را جذب کند و رفتار های خود را با آن تطبیق دهد. اما زبان "بسط یافته" می تواند کمک زیادی در یادگیری کودکان نماید. زیرا در زبان بسط یافته واژه ها فردیت یافته و با وضعیت های خاص متناسب می باشد. کودکان با زبان های بسط یافته بیشتر می تواند اندیشه های جدید را بیان کند چون این زبان به یک محله و یا اجتماع فرهنگی خاص مربوط نمی باشد و حاوی ارزش های معین نیست.

نهاد تعلیم و تربیه یکی از نهاد های است که فرایند اجتماعی شدن در آن صورت می گیرد. اجتماعی شدن فرایندی است که طی آن کودک ناتوان به تدریج به شخصی خودآگاه، دانا و ورزیده در شیوه های فرهنگی که در آن متولد گردیده است تبدیل می شود. مدارس جایی است که تا حدودی بخش مهمی از فرایند اجتماعی شدن در آن صورت می گیرد.

مدارس برنامه های آموزشی رسمی دارد. گیدنز می گوید که از کودکان انتظار می رود یاد بگیرند که در کلاس آرام باشند، به موقع در کلاس حاضر شوند و مقررات انضباطی مدرسه را رعایت کنند. از آنها خواسته می شود اقتدار معلمان را بپذیرند و نسبت به آن پاسخگو باشند. واکنش های معلمان نیز بر انتظاراتی که کودکان از خودشان دارند تاثیر می گذارد. این ها به نوبه خود، با تجربه شغلی آنها هنگامی که مدرسه را ترک می گویند پیوند پیدا می کند ii.

با توجه به اینکه کودکان بعد از سپری کردن دوره مکتب وارد بازار کار می شود و در صدد یافتن شغلی است خیلی از نظریه پردازان تاکید کرده اند که باید مدارس برنامه ها، ارزش ها و هنجار های را تعلیم دهد که متناسب با نیاز های اقتصادی سرمایه داری صنعتی باشد. به همین خاطر آنها تاکید می کند که مدارس با مهارت های فنی و اجتماعی مورد نیاز موسسات صنعتی کمک کند و احترام به اقتدار و انضباط را در نیروی کار تشویق نماید.

این ها بر این باور است که روابط اقتدار و کنترل در مدرسه، که سلسله مراتبی بوده و شامل تاکید بر اطاعت است، مستقیما مشابه روابطی است که در محل کار مسلط است iii. در کنار اقتدار، انضباط و فنون مختلف که مدرسه آموزش می دهد باید آرمان های رشد و پیشرفت شخصی را تقویت نموده و اندیشه های پلورال را گسترش دهد تا افراد در محیط کاری ظرفیت تحمل اندیشه ها و افکار دیگران را داشته باشد.

کارکرد های مهم که نهاد تعلیم و تربیه دارد ناشی از توسعه اقتصادی در دنیایی امروز است. چون توسعه اقتصادی باعث می شود که ملت های که قبلا خودکفا بودند مهارت های سنتی خود را از دست می دهند و مجبور می شوند برای سلامت شان به پزشکان، برای تعلیم و تربیتشان به معلمان، برای سرگرمی به تلویزیون و برای معیشت خود به کارفرمایان متکی باشند iv.بنابراین امروزه انسان ها مجبور است برای پیدا کردن شغل به مدرسه برود تا مهارت ها و نظم و انضباط و ارزش های حاکم در یک جامعه را بیاموزد تا بتواند با محیط کار خود تطبیق دهد. نداشتن مهارت و ندانستن ارزش ها، نظم و انضباط یک جامعه باعث می شود که افراد شغلی پیدا نتواند.

در افغانستان اما ایجاد مدرسه به دوره امیر حبیب الله بر می گردد. اولین مکتب، مکتب حبیبیه است که در سال 1903 تاسیس گردید. در افغانستان مساجد در کنار مدرسه ها نقش اساسی در تعلیم و تربیه دارد. اگر چه تعلیم و تربیه در مساجد معطوف به نیاز های اقتصادی جوامه نمی باشد اما سوادی خواندن و نوشتن در مساجد ممکن می گردد.

اینکه تعلیم و تربیه در افغانستان چه نقشی داشته کافی است که به نقش متعلمین مکتب حبیبیه توجه شود که پایه های مشروطه خواهی را در آن شکل دادند. مشروطه خواهان که بیشتر تلاش می کردند علیه استعمار و استبداد داخلی مبارزه نماید. درک این مسئله بدون شک نیازمند آگاهی بود که مکتب حبیبیه با وجود امکانات کم توانست آگاهی به متعلمین منتقل نماید.

صدیق فرهنگ در مورد متعلمین مکتب حبیبیه می گوید: بیشتر متعلمین مرکب از پسران اعیان و برخی از ماموران دولت و تجار و پیشه وران بودند، هنوز به سن و سالی نرسیده بودند که به مسائل سیاسی علاقه گیرند، اما معلمین مکتب که بعضی مانند دکتور عبدالغنی و برادران و همکارانش هندی و برخی ترک و عده ای افغان بودند جراید هند و ترکیه را از طریق اشتراک و جراید فارسی زبان مثل اختر استانبول، حبل المتین کلکته و مطبوعات ایرانی را از طریق دفتر خصوصی و دارالترجمه شاهی به دست آورده توسط آن از احوال جهان و کشورهای مجاور آگهی حاصل می کردند و با افکار جدید که عمدتا بر دو محور مبارزه با استعمار و استبداد چرخ می خورد، آشنایی به هم می رساندند v.

از آنجایی که تعلیم و تربیت نقش اساسی در توسعه یافتگی و بازار کار دارد بنابراین بر دولت است که توجه جدی بر مسئله تعلیم و تربیه نموده تا مدارس و سازمان های تعلیم و تربیه بتواند به مسئولیت خود که همانا ارتقاء ظرفیت نیروی انسانی است پاسخگو باشد.

i ویکیپدیا: دانشنامه آزاد( با کمی تغییرات)
ii جامعه شناسی، آنتونی گیدنز؛ ترجمه منوچهر صبوری.-تهران: نشر نی، چاپ هفتم 1381، ص 106
iii همان، ص 469
iv مدرنیته: مفاهیم انتقادی جامعه سنتی و جامعه مدرن/تالیف هربرت اسپنسر...{و دیگران} ویراسته مالکوم واترز؛ ترجمه منصور انصاری.- تهران: نقش جهان، 1381، ص193
v افغانستان در پنچ قرن اخیر، میر محمد صدیق فرهنگ، جلد دوم، قم: دارالتفسیر، 1380، ص465

دیدگاه شما