صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مذهب و توسعه

-

مذهب و توسعه

توسعه یکی از موضوعات بسیار اساسی است که در دوران جدید مطرح شده است و مکتب نوسازی، نظریه وابستگی و نظریه نظام جهانی در مورد آن تئوری پردازی کرده است. عوامل و زمینه های توسعه یافتگی از موضوعات اساسی است که خیلی از نظریه پردازان به آن پرداخته است. مکتب نوسازی بیش از همه بر زمینه های داخلی که همان ویژگی های فرهنگی باشد تاکید دارد.

کشور ها باید زمینه های داخلی و بستر مناسب برای پذیرش ارزش های جدید فراهم نماید. بنابراین عناصر فرهنگی نقش بسیار برجسته در توسعه یافتگی کشورها دارد. اگر فرهنگ را مجموعه ای ازرش ها، باور ها و هنجارها و در کنار آن چیز های مادی که در یک جامعه مورد استفاده قرار می گیرد در نظر بگیریم مذهب به عنوان یکی از عناصر فرهنگی در نظر گرفته می شود كه بدون شك نقش در توسعه يافتگي كشورها دارد.

در جامعه شناسی دین این سوال مطرح است که چه نسبتی میان باورهای دینی و رشد، تحول و تغییرات در حوزه های اقتصادی، سیاسی و اجتماعی وجود دارد؟چرا بعضی ادیان با توسعه و ارزش های مدرن سازگاری دارد و بعضی ادیان با آن دشمنی؟ و در نهایت این سوال مهم به وجود می آید که آیا می شود از ظرفیت های که در یک دین وجود دارد از آن ظرفیت ها در راستای توسعه یافتگی استفاده کرد؟ ادیان که ظاهرا با ارزش های مدرن سر سازگاری ندارد آیا امکان سازش و پذیرش از سویی آن ادیان ممکن است؟

برای بررسی نقش دین در توسعه یافتگی نظریه ماکس وبر جامعه شناس مشهور را بررسی می کنیم و بعد نقش مذهب شینتو در چاپان را مورد بررسی قرار می دهیم. در مکتب نوسازی کلاسیک بیشتر مذهب را به عنوان مانع بر سری راه توسعه در نظر می گرفت اما مطالعات که توسط ماکس وبر و بعدا در چاپان روی مذهب شینتو صورت گرفت دیدگاه مکتب نوسازی کلاسیک را مورد تردید قرار داد.

برای ماکس وبر این سوال مطرح بود که چرا سرمایه¬داری، عقلانیت و نظام قانونی تنها در غرب آنهم در مناطق پروتستان نشین پیدا شد. این سوال برای وبر از این تجربه تاریخی بر می¬خیزد که اغلب سرمایه¬داران غرب، پروتستان نشین بوده¬اند. ماکس وبر برای پاسخ به این سوال دو متغییر را مطرح می نماید. اول اخلاق اقتصادی مذاهب؛ به این معنی که مذاهب اخلاق اقتصادی متفاوت نسبت به رسیدن به رستگاری را دارد. ماکس وبر ادیان به دو دسته تقسیم می کند که هر کدام اخلاق اقتصادی متفاوت دارد.

مذاهب آن جهانی به این معنی که اخلاق اقتصادی این ادیان به گونه ای است که بیشتر آموزه های ضد فعالیت اقتصادی و احساس دشمنی و ستیز با فعالیت های این جهانی انسان ها دارد. در حقیقت اخلاق اقتصادی این گونه ادیان بر این باورند که فعالیت های این جهانی نمی تواند ما را به رستگاری جاودانه برساند. به همین خاطر است که بیشتر آموزه های ادیان آن جهانی معطوف به دنیایی دیگر می باشد. ماكس وبر اظهار مي كند كه كاتوليسيسم رومني و تا حدودي بيشتري مذاهب شرقي مانند هندونيسم و بوديسم در اصل مذاهب آخرت انديش بودند. اين مذاهب بر شهود مذهبي و نيز زندگي پس از مرگ تاكيد مي كند .

دوم مذاهب این جهانی؛ به این معنی اخلاق اقتصادی و آموزه های این ادیان بیشتر معطوف به این بوده که فعالیت های اقتصادی را وسیله ای می داند برای رسیدن به رستگاری در این دنیا و در دنیایی دیگر. به طور کلی آموزه های این گونه ادیان بیشتر معطوف به فعالیت ها و رستگار کردن انسان ها در این دنیا می باشد. اگر جهانی دیگر را نفی نمی کند اما رستگاری این جهان را وسیله ای برای رستگاری در جهان دیگر می داند.

ماکس وبر به طور خاص مذهب پروتستان را مذهبی می داند که در رشد سرمایه داری بیش از دیگر عوامل نقش داشته است. آموزه های چون "رستگاری در این دنیا باعث رستگاری در دنیایی دیگر خواهد شد" باعث شد که پیروان مذهب پروتستان به فعالیت های اقتصادی رو بیاورد. به همین خاطر نظام سرمایه داری، نظام قانونی و عقلانیت در مناطق پروتستان نشین رشد کرده است.

وبر به طور مشخص بیان می دارد که پروتستانیسم مذهب این جهانی بود که کار سخت و صرفه جویی را ارزشمند توصیف می کرد و برای افراد همه کارها و حرفه ها به یک معنا وظیفه مذهبی محسوب می شوند. وبر اما در کنار نقش مذهب، نوع نظام سیاسی را نیز مهم می داند. اینکه مشروعیت نظام سنتی، کاریزمایی و عقلانی باشد نقش متفاوت در توسعه خواهد داشت.

خیلی از اندیشمندان بر این باورند که مذاهب ممکن دارای دو نوع قابلیت سلبی و ایجابی باشند که این قابلیت ها در مذاهب موجود در جامعه چاپان دیده می شود. در قابلیت های سلبی این سوال مطرح است که مذهب مانع دگرگونی های اجتماعی نیست. و در قابلیت ایجابی در حقیقت به این مسئله پرداخته می شود که مذهب نه تنها مانع دگرگونی نشد بلکه دگرگونی را تسریع بخشید.

در قابلیت سلبی ادیان مانند بودیسم، شینتو و کنفوسیانیسم یک سری ویژگی های داشت که آن ویژگی ها باعث شد که این ادیان مانع بر سری راه توسعه نباشد. مثلا در مذهب بودیسم قوانین شرعی بر جامعه تحمیل نشد که باعث جلوگیری دگرگونی و توسعه شود بلکه آزادی و تکثر دیدگاه ها را در فهم دین پذیرفت.

مذهب شینتو چون تابع هیچ مرکز خلیفه گری نبود که به اجرای خواسته های آنان بپردازد بنابراین آسانتر در برابر نوسازی تسلیم شد. یعنی هیج گونه تفسیر رسمی ارائه نشد و که با پشتوانه قدرت رسمی روی مردم تحمیل شود. از طرفی دیگر بودیسم، شنتو و دیگر ادیان در چاپان بیشتر با هم همزیستی داشتند که این همزیستی شان باعث تساهل مذهبی شد که پذیرش علم، تکنولوژی و ... را آسان کرد.

در کنار این مسائل، شهرنشینی باعث شد که ادیان بیشتر دنیوی شود و آموزه های خود را به گونه ای تغییر دهد که به نوعی نظام معنایی همسو با زندگی شهری برای پیروان خود به وجود آورد. با آمدن نوسازی و دگرگونی در چاپان مذاهب آموزه های خود را با نوسازی تطبیق داده و کارکرد خود را حفظ کرد.

در بخش قابلیت ایجابی ادیان در چاپان، مجموعه ای از اخلاقیات کاری را تدارک دیدند که تلاش و پشت کار را امری خوب و اخلاقی می شمارد و سخت کوشی، صداقت و بی ریا بودن از آموزه های مهم مذاهب مختلف در چاپان می باشد.

مسئله مهم این است که ماکس وبر بودیسم را که یکی از مذاهب چاپان می باشد را دین آن جهانی محسوب می کرد در حالی که در چاپان این مذهب باعث دگرگونی در چاپان شد. چیزی که بودیسم را در چاپان از دین آن جهانی به دین این جهانی تبدیل کرد فهم جدید از آن بود. ارائه فهم جدید در حقیقت رفرم مذهبی بود که در چاپان اتفاق افتاد.

بنابراین ادیان و مذاهب دیگر نیز می تواند با فهم جدید از دین با توسعه سازگار یابد و اساسا بتواند در توسعه یافتگی کشورها نقش داشته باشد. دین مچون اسلام نیز می قابلیت های برای توسعه یافتگی و سازگاری با آن دارد بنابراین می توان از دین اسلام با ارائه فهم جدید آن را با توسعه سازگاری داد و زمینه های توسعه را نیز در جوامع اسلامی از طریق دین فراهم کرد.

دیدگاه شما