صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

افغانستان؛ چالش در سازه ها و ساختار ها!

-

افغانستان؛ چالش در سازه ها  و ساختار ها!

افغانستان پس از واقعه یازده سپتامبر فرصت بلند و استثنایی و تاریخی را بدست آورد تا خود را از گرد و خاک زمین سوخته بلند نموده و با امید باز یافته برای زندگی بهتر به آینده چشم دوزد. شور و شوق زایدالوصفی که در این راستا بوجود آمد امید ها را برای آینده بیش از پیش تقویت می نمود. در طی هفت سال گذشته تلاش های زیادی بخرج داده شد ، اقدامات متعددی روی دست گرفته شد ، هزینه های هنگفتی به مصرف رسید ، ایده ها و ساختار های مختلفی به میان نهاده شد و استوار گردید ، ولی از میان آن همه تاکنون متاسفانه چیزی دست گیر مردم نشده است. تغییر لازم و بهبود قابل انتظار در کشور رونما نگردید. هر آنچه که شده است بر پایه های بسیار لرزان ونا استواری قرار دارد که هر آن امکان دارد فرو ریزد. از اعتبار و استقامت کافی برخوردار نیست.

جامعه ما از جهت های مختلف در تنگنا قرار داشته و وضعیت آشفته و نابسامانی را دارد. ابعاد این نارسایی ها بطور متواتردر رسانه ها و اظهار نظرها بیان شده است. اما هرچه بر این موارد انگشت نهاده می شود و بر اصلاح آن تاکید می گردد ، قضیه کاملا جهت معکوس بخود می گیرد. یعنی دامنه تنگناها و آشفتگی ها و نابسامانی ها روز بروز افزایش یافته و عمق بیشتری بخود می گیرد. برای روشن شدن موضوع بصورت بسیار مختصر و گذرا اشاره می گردد:
درباره مسئله امنیت ؛ افغانستان هنوز در سطح منطقه و جهان بعنوان نقطه بحران خیز و تهدیدکننده محسوب می گردد.

تروریزم و گروههای تروریستی نه تنها مردم افغانستان را با تهدید جدی مواجه ساخته اند بلکه هم اکنون با وجود حضور بیش از پنجاه هزار سرباز خارجی که برای تامین امنیت آمده اند ، تروریست ها بصورت فعالانه این خطه را پرورشگاه و خیزشگاه تروریزم بین المللی قرار داده اند. مخالفین مسلح دولت علاوه بر اینکه توانسته اند بر تمامی شاهراههای کشور تسلط یابند ، قادر گردیده اند که احساس ترس و ناامنی را در مراکز ولایات و حتی پایتخت هم مستولی گردانند. طبق گزارشهای موثق در مسیر شاهراههای عمده ای چون کابل – قندهار - هرات به آن میزان حکومت کنترل و تسلط ندارد که طالبان سیطره دارند.

زیرا در هرچند قدم پسته ها و افراد مسلح طالبان حضور داشته و به بازرسی وسایل نقلیه و تجسس از مسافرین می پردازند. اما از حضور و فعال بودن پسته های امنیتی حکومت خبری نیست . در مجموع سایه ترس و وحشت از مخالفین تمامی کشور را در برگرفته و نوعی عدم اعتماد و امیدواری در جامعه نسبت به سیطره و بقاء حکومت در اذهان بوجود آورده است.

در زمینه حکومت داری ، به اعتراف نهاد های بین المللی و سروی های که در داخل کشور صورت گرفته است فاسدترین حکومت جهان ، حکومت افغانستان می باشد. ابعاد فساد آن چنان عمیق و گسترده است که اصلا قابل تصور نمی باشد. برای بیان و واضح ساختن عمق و گستره فساد در کشور می توان گفت که " فساد" در هر بعد آن در کشور امری قانونی ، مشروع و پذیرفته شده می باشد. آنچه که نامانوس و غیرقانونی و نامشروع می باشد تبعیت از قانون و روحیه قانونمداری است. بطور مثال اگر یک کار بسیار ساده و ابتدایی را بخواهید از شیوه قانونی و با مراعات مراحل قانونی آن انجام دهید بایستی با هزاران مانع و مشکل مقابله نمایید ؛ آخر سر هم معلوم نیست که به نتیجه مطلوب دست یابید.

اما در بدل آن دست به یکی بزرگترین تخلف ها بزنید و بخواهید آن را از مجاری غیر قانونی به پیش ببرید در اسرع وقت به نتیجه مورد دست خواهید یافت. جالب تر و فاجعه آمیزتر اینکه مجریان قانون ، حتی هنگامی که از وجود چنین قانون شکنی هایی اطلاع می یابند و یا به آنان شکایت برده می شود ، پاسخ شان منفی بوده و اظهار می دارند که خودتان با هم جور بیایید. به معنی واضح تر فرهنگ سیاسی و اداری کشور یک فرهنگ فساد آور و فساد پذیر کوچه ای است بنام " جور آمد " و " رفیقی ". یعنی قانون و نظم تابع ایندو می باشد.

در عرصه اقتصاد ، وضعیت از همه فاجعه آمیزتر است. در طی چندسال اخیر همان اقتصاد نیم بند سنتی هم از هم گسیخت. امروزه در افغانستان چیزی بنام اقتصاد وجود ندارد. هر آنچه بنام اقتصاد یاد می شود در واقع بازار کثیف و سیاه است. فعالیت های که دلالان بین المللی و داخلی در زمینه های کشت و قاچاق مواد مخدر و دیگر کالاها انجام میدهند.

یا اینکه کالاهای مصرفی را با کیفیت بسیار نازل ، ولی با هزینه سرسام آور از کمپنی های خارجی وارد بازار کشور می نمایند. درباره زیر ساخت های اقتصادی کشور هیچ توجه جدی و اساسی نشده است. یکی از منابع بزرگ انرژی برای رشد اقتصاد هر کشور برق است . موجودیت این انرژی را می توان در پایتخت تاریک و بی رمق کابل شاهد بود که در هفته ای یک شب ، آن هم برای چند ساعت ، انرژی برق به فرکانس بسیار ضعیف در اختیار شهروندان قرار می گیرد. از لحاظ توجه درباره زراعت باید امید خود را قطع نمود. وجود بیش از شش میلیون انسان گرسنه زیرخط فقر خود بیان کننده وضعیت بحرانی اقتصاد کشور است.

هم اکنون میلیون ها افغان برای پیدا کردن لقمه نان و جان بسلامت بردن از چنگال مرگ بصورت غیر قانونی راهی کشور های هم جوار می شوند. در کنار این همه گرسنگی و ویرانی و بدبختی مردم ، می توان بر افراشته شدن قصر ها و بلند منزل های را شاهد بود که هر خشت و طبقه آن از خون و سرمایه این مردم ستم کشیده و مصیبت دیده بالا می رود. تبعیض اقتصادی روشن ترین نماد بی عدالتی انسانی و اقتصادی در افغانستان است که انسانی بودن نظام سیاسی را زیر سوال می برد. در مورد موقعیت و جایگاه بین المللی کشور نیز وضعیت بسیار تاسف آور است. هرچند مقامات ادعا دارند که اکنون چندین کشور در افغانستان حضور تعریف شده دارند. نمایندگی های افغانستان در بسیاری از کشور ها فعال بوده و برسمیت شناخته شده اند. حضور افغانستان در سازمان ملل متحد تثبیت گردیده است ،و....

ولی باید پرسید که مفاد و نتیجه این همه چیست ؟ هدف از حضور سفارت خانه های خارجی در کشور چیست ؟ موجودیت و تحکیم مناسبات بین الدول چه چیزی را تعقیب می نماید؟ منافع بیرونی کشور ، اعتبار و حیثیت اتباع افغانستان چقدر تامین و تضمین شده می باشد؟ هم اکنون پاسپورت کشور تا چه درجه از اعتبار بین المللی برخوردار می باشد؟ اتباع افغانستان هنگام مسافرت بخارج و یا مهاجرینی که در خارج از کشور بسر می برند ، تاچه اندازه از حمایت و مصئونیت برخوردار اند؟ حکومت افغانستان چقدر توانسته است که از حقوق و حیثیت اتباع خود دفاع نماید؟ و....

حقیقت تلخ اینست که حکومت افغانستان اگر در کشور های دور دست در اروپا و امریکا نتوانسته است که از منافع و حیثیت اتباع خویش دفاع نماید ، حتی در کشور های هم جوار که میلیونها نفر از اتباع کشور در آن مسکن گزین شده اند از حقوق انسانی و بین المللی برخوردار نبوده و به فجیع ترین شکل مورد توهین و ایذا قرار می گیرند ؛ ولی دولت مردان کشور با وجود اطلاع از موضوع هم چنان ناتوان و عاجز از دفاع می باشند. چه بسا در مواردی که کشور های میزبان از بی خبری و ضعف مدیریتی مسئولین افغان استفاده نموده اغراض خود را بصورت تعهدات دو جانبه و رسمی تحمیل نموده اند.

اینک این پرسش مطرح می شود که دلایل این همه آشفتگی ها ،نابسامانی و ناکامی ها در چیست ؟ گرچه هم مقامات رسمی و هم صاحب نظران دلایل متعددی را ارائه داشته اند ؛ اما به نظر نگارنده با در نظر داشت علل و عوامل متعدد می توان دو عامل اساسی و بنیادی را بدان ها اضافه نمود ؛ این دو عامل اساسی و بینادی چالش در سازه ها و ساختار های کشور است.

در تبیین آن باید گفت که ما هنوز دربخش تئوری و نرم ا فزاری تعریف و علایق ملی و کشوری و مدیریتی دارای مشکل و کمبود می باشیم . هیچ یک از بافت های اجتماعی و لایه های سیاسی جامعه تعریف مشخص و باورمندانه از منافع ملی و وحدت ملی ندارند. برداشت ها و تلقی های که تحت عناوین گوناگون وجود دارد فراگیر نمی باشند.

هم چنین در زمینه دولت مداری هنوز ما در قرون ماضیه بسر می بریم. بطور مثال حکومت و حاکم در دیدگاه و باور ما یعنی آن شاه و فرمانروایی که بر همه چیز و همه کس حکم میراند و حکم او فوق قانون است. در حالی که در تلقی و باور سیاسی امروزین ، حکومت و حاکم نه فرمانروای مطلق العنان ، بلکه خدمتگزار و کارگزار و مجری قانون می باشد.

به معنی وسیعتر در افغانستان در عرصه سازه ها تصویر و تلقی ذهنی درست از مدیریت کلان مملکتی وجود ندارد ، شعار ها و ادعا های که صورت میگردد هیچ مبنای باورمندانه و متعهدانه ندارد. در زمینه ساختاری (سخت افزاری ) نیز تشکیلات و ساختار های اداری و سیاسی موجود در اصل بیمار و معیوب می باشند.

این ساختار با نیازمندی ها و ضرورت های نوین جامعه هیچگونه همخوانی نداشته و از جوابدهی مثبت و قابل انتظار عاجز می باشد. مصداق این موضوع را در ایجاد ساختار ها و یا نهاد های مبارزه با فساد می توان دید که این نهاد های نوبنیاد به دلیل اینکه در زمینه یک ساختار آلوده و فاسد قرار دارند ، خود به فساد آلوده گردیده و بیش از دیگر ساختار هاو نهاد ها در فساد غرق گردیده اند.از دلایل عمده عدم مدیریت حمایت های بین المللی و استفاده از فرصت های تاریخی همین که ما درقسمت سازه ها ( نرم افزاری ) و ساختار ها ( سخت افزاری ) کشورداری دارای مشکل جدی واساسی می باشیم.

بنابر این راه چاره در اینست که سیاسیون و حکومتگران کشور بر اساس یک استراتژی بلند مدت در زمینه اعمال اصلاحات لازم را در سازه ها و ساختار های سیاسی کشور به ارمغان آورند. تا در این زمینه ها اصلاحات انجام نیابد امید به بهروزی و بهسازی کشور نمی توان داشت. بدون تردید تحقق اصلاحات نیز نیازمند به آگاهی ، دانش ، تعهد و زمان کافی و لازم را دارد.

دیدگاه شما