صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

همکاری های منطقه ای در گرو توانایی های سیاست گران کشور

-

همکاری های منطقه ای در گرو توانایی های سیاست گران کشور

افغانستان پس از ده سال که ازاستقرار نظام جدید میگذرد ، اینک در آستانه جدید قرار گرفته است. با انتقال مسئولیت تامین امنیت از نیروهای خارجی به نیروهای داخلی و نیز خروج نیروهای خارجی در سال 2014 مرحله یاد شده رونما می گردد. با تحقق روندهای یاد شده افغانستان بایستی آمادگی های لازم را برای دوام تامین امنیت و ثبات در کشور اتخاذ نماید. اتخاذ این تدابیر ضرورت به سیاست ها و روشهای موثر و گسترده ای دارد که بتواند اعتماد و اطمینان را نسبت به تامین ثبات دوامدار ایجاد نماید. البته این تدابیر بایستی در عرصه های گوناگون بایستی روی دست گرفته شود.

هم بر اساس فرضیه های سیاسی و هم مبتنی بر تجارب بدست آمده یکی از راههای استقرار ثبات دوامدار در کشور، وجود همسویی و همکاری های منطقه ای با افغانستان می باشد. بدون درنظرداشت این فاکتور تحقق یافتن ایده ثبات دوامدار بعید به نظر می رسد. همانطور که وجود بحران در کشور وابسته به علل و زمینه های متعددی بوده است، که دخالت و یا رقابت های سخت کشورهای منطقه در کشور یکی از آن عوامل و زمینه های مهم بشمار می آمد؛ اینک در جهت تامین ثبات دوامدار در کشوربازهم تمایل و همسویی کشورهای منطقه ای الزامی می باشد.

ادامه ناآرامی ها طی یک دهه گذشته با وجود حضور نیروهای بین المللی، ثابت کننده فرضیه یادشده می باشد. نکته ای دیگرکه باید یادآورشد اینست که وجود ناامنی در کشور، می تواند تبعات منفی گسترده ای را به همراه داشته باشد. بنابراین ضرورت همسویی منطقه ای برای ثبات دوامدار در کشور یک نیاز دو جانبه افغانستان و کشورهای منطقه می باشد.

در تبیین موضوع یادشده باید افزود که ما اینک ضرورت به این داریم که در مرحله اول سیاست مداران و حکومت افغانستان این مسئله را به دقت و تمام جوانب آن درک نمایند. وقتی سخن از درک گفته می شود منظور تنها دریافت سطحی از آن برای اقناع ژورنالیستیکی نیست ، بلکه درک عمیقی که بتواند یک راه کار و شیوه قابل اجرا از درون آن برای تامین منافع ملی بیرون آید. همانطور که گفته شد تردید نمی توان داشت که کشورهای منطقه پس از انتقال مسئولیت تامین امنیت به نیروهای داخلی و خروج نیروهای بین المللی از کشور اهمیت ویژه ای پیدا خواهد کرد. چنانچه هم اکنون نیز اهمیت لازم را دارا می باشد.

از جانب دیگر شرایط بین المللی جدید نیز ایجاب می نماید که مناسبات و تعامل کشورها با یکدیگر بایستی در سطح وسیعتری صورت گیرد. با مطرح شدن موضوع جهانی شدن، امر سیاست و تعامل کشورها در زمینه های گوناگون نیز در این دایره قرار میگیرد. دیگر مانند قرون گذشته این تصور را نمی توان داشت که در زمینه ارتباط خارجی ، فقط با چند کشور محدود کفایت خواهد کرد.

در شرایط کنونی سیاست ، فرهنگ ، اقتصاد ، دانش و امنیت همه کشورها بگونه ای به یکدیگر مرتبط بوده و از هم اثر پذیر اند. کشورهای جهان امروز تلاش دارند که این تعامل خود را در چهارچوب اتحادیه ها و پیمان های سیاسی و اقتصادی منطقه ای و بین المللی ایجاد و تحکیم سازند. هم چنین در قالب همین پیمان ها و اتحادیه ها به مقابله ناملایمات و چالش های داخلی و منطقه ای و بین المللی بروند.

به هر صورت بطلان عدم توجه به مناسبات گسترده و جهانی را ما در قضایای یازدهم سپتامبر تجربه نمودیم. جهان ، در سالهای که افغانستان را در آتش جنگ های داخلی و افراطی گری فراموش نموده بود ، چنین گمان می برد که این قضیه فقط در چهار چوب جغرافیای افغانستان و منطقه محدود خواهد ماند. اما پیامد این بی توجهی و فراموشی را شاهد بودیم که تا به اروپا و امریکاهم سرایت نمود.

بنابر این بی ثباتی در افغانستان هرگز بسود هیچ یک از کشور های منطقه نمی باشد. افغانستان، بعنوان کشوری با ثبات و امن، برای منطقه و جهان سودمند خواهد بود. افغانستان ناامن و بی ثبات و فرو رفته در بحران برای منطقه و جهان نیز نقطه تهدید کننده خواهد بود. ثبات دوامدار به همان پیمانه که می تواند برای خود این کشور مهم و حیاتی باشد، برای همسایه ها و منطقه نیز تعیین کننده و حیاتی باشد.

همانگونه که گفته شد ایجاد اتحادیه ها و یا انعقاد پیمان های دوستی و استراتژیک یکی از راههای ایجاد تعامل منطقه ای شمرده می شود. در این اواخر رویکرد سیاست های داخلی و منطقه ای و نیز بین المللی به این امر فزونی گرفته است. انعقاد پیمان های دوستی و استراتژیک می تواند گام مثبت و سازنده در جهت تامین ثبات دوامدار در کشور تلقی گردد. همانگونه که حضور افغانستان در پیمان ها و سازمان همکاری های اقتصادی و سیاسی منطقه ای بستر مناسبی برای تعامل و تلاش مشترک برای حل و فصل ریشه ای مشکلات و اختلافات منطقه ای دانسته می شود ، انعقاد پیمان های دوستی و همکاری و استراتژیک نیز در همین راستا قرار میگیرد.

دولت افغانستان برای تحقق امر یادشده در طی سال گذشته و روان پیمان های مختلف سیاسی، اقتصادی و استراتژیک با شماری از کشورهای منطقه و جهان به امضا رسانیده است. انعقاد و امضای این پیمان نامه ها در واقع پاسخی است به نگرانی که در مرحله جدید و پیشگیری از آن یادگردید. آخرین تلاش در این راستا برگزاری کنفرانس قلب آسیا می باشد که می تواند بیانگر اقدامی برای احساس نیاز کشور به همسویی منطقه ای محسوب گردد .

اعلام تعهد کشور های منطقه در کنفرانس کشورهای قلب آسیا برای کشور بعد از خروج نیروهای خارجی، گرچه تا مرحله اقدام جدی و همه جانبه فاصله دارد ولی حداقل در شرایط کنونی از لحاظ سیاسی و روانی اثر گذار دانسته می شود. از سوی دیگر ، نکته ای مثبت که در این زمینه می توان مشاهده نمود که برخی از کشورهای منطقه و اثر گذار بر اوضاع کشور نیز به این اهمیت بها قایل گردیده اند.

آنان نیز درک نموده اند که افغانستان ناامن تهدیدی خواهد بود برای منطقه و جهان و منافع کنونی و دراز مدت شان. در آخرین خبری که در این راستا نشر یافته حاکی از آن است که هندوستان و ایالات متحده امریکا به این توافق دست یافته اند که برای جستجوی فرصت های ترقی و توسعه افغانستان، مشاوره رسمی سه جانبه داشته باشند.

این مشورت بخش های زراعت، معادن، انرژی، ظرفیت سازی و ایجاد زیر ساخت ها را در بر می گیرد. بر اساس بیانیه مشترک که وزرای خارجه دو کشور هند و ایالات متحده صادر نمودند آنها تاکید ورزیدند که موفقیت در تامین امنیت افغانستان، منطقه و جهان نیازمند نابودی پناهگاه های امن و ریشه های تروریسم و افراط گرایی خشن در افغانستان و پاکستان است.

اما در ارتباط با ایجاد همسویی منطقه ای نکاتی چند قابل تأمل به نظر می رسد. اول اینکه این همسویی باید فراگیر باشد. یعنی از هر طریق ممکن بایستی این همسویی فراگیر ایجاد گردد. اگر این همسویی فراگیر نباشد ، مشکل هم چنان بر سر جایش باقی خواهد بود. اینکه چگونه چنین همسویی فراگیر بایستی ایجاد گردد از هنر و توانایی های سیاست خارجی کشور می باشد.

دوم اینکه اعلام حمایت ها و حتا امضا برخی قرار دادها و پیمان نامه ها و تعهدات در یک قالب کلی می باشد. ولی در زمینه اجرا شدن آنها بایستی هر مسئله و موضوعی بطور دقیق تعریف گردد. چنانچه سوء برداشت ها و یا تلقی های نادرست در این ارتباط وجود داشته باشد رفع گردد. مادر شرایط کنونی ضرورت به حمایت های قاطع و مشخص داریم.

بطور مثال وقتی همه کشور های همسایه و منطقه تاکید بر مبارزه با موادمخدر و تروریزم می نمایند و از استقرار ثبات در افغانستان پشتیبانی می کنند؛ تحقق این ایده باید اجرایی گردد، مسئولیت و چگونگی این حمایت و پشتیبانی تعریف و مشخص شود. مورد نهایی اینست که افغانستان تاکنون گام های بسیاری در راستای همسویی منطقه ای برداشته است، نیز نشست های متعددی دو جانبه و چند جانبه و فراگیرتر از آنها صورت داده است، همینطور پیمان ها و تعهدنامه های مختلفی نیز به امضا رسانده است؛ حال سوال اینست که حکومت افغانستان تا چه اندازه توانایی و کفایت خود را در زمینه تعقیب کردن و اجرایی نمودن آنها بکار بسته یا توجه نشان داده است؟ این موضوع می تواند بر چشم انداز آینده مناسبات افغانستان و منطقه در راستای تامین ثبات پایدار بعنوان ضروری ترین و فوری ترین نیاز کشور بسیار اثر گذار باشد.

تردیدی وجود ندارد که تعهد کشورهای منطقه به کمک و حمایت از افغانستان ، آنچه تاکنون صورت گرفته است ، دستاورد بزرگ برای کشور به شمار می رود؛ و آنچه درآینده بدست خواهد آمد نیز دست آوردهای بزرگی محسوب می گردد؛ اما موضوعات هنگامی عینیت خواهند یافت حکومت ناتوانی و ضعف را از دستگاه سیاسی و دیپلماسی کشور رفع سازد، تدابیر لازم را برای استفاده و بهره برداری از شرایط و زمینه های موجود را اتخاذ نماید. در نهایت اینکه تامین ثبات پایدار در کشور در سایه ایجاد مناسبات خوب و همسویی منطقه ای در گرو توانایی و درایت سیاست گران کشور قرار دارد.

دیدگاه شما