صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

گزینه های محدود واشنگتن در آستانه نشست شیکاگو

-

گزینه های محدود واشنگتن در آستانه  نشست شیکاگو

جاوید احمد – روزنامه دیلی بیست / برگردان: عبدالاحد بهرامی

علیرغم بررسی های همه جانبه در داخل امریکا و در سطح بین المللی در مورد استراتژی جنگ افغانستان، اکنون چشم انداز وضعیت افغانستان در دوره بعد از سال 2014 و بعد از خروج نیروهای خارجی از این کشور، بیش از پیش مبهم به نظر می رسد. با آنکه توافق اخیر ایالات متحده و دولت افغانستان بر سر موافقتنامه استراتژیک میان دو کشور یک دستاورد قابل توجهی محسوب می شود اما بر اساس گزارش ها، این موافقتنامه بیشتر نمادین پنداشته می شود تا واقعا استراتژیک.

اکنون مسلم است که تعیین موعد زمانی سال 2014 برای خروج از افغانستان نه تنها یک جدول غیر واقعبینانه است بلکه بصورت قابل توجهی ضعف استراتژیک ایالات متحده در برابر گروه های شورشی را به نمایش می گذارد. با این حساب، امریکا به طالبان و دیگر گروه های شورشی این فرصت را داده تا بر اساس طرح خروج نیروهای خارجی، برنامه ریزی کنند. بر این اساس، این جدول زمانی خروج، اهرم فشار ایالات متحده برای متقاعد ساختن طالبان به برگشت به میز مذاکره را بیشتر تضعیف می کند.

به نظر می رسد واشنگتن اکنون به این استراتژی امید بسته است تا از یکسو مذاکره با طالبان را به ثمر برساند و از سوی دیگر مسئولیت های امنیتی را به نیروهای امنیتی افغان واگذار کند. اما این دو پروسه، هیچکدام طوری که واشنگتن انتظار دارد، به پیش نمی رود. در حالی که حرف و سخن ها در مورد مذاکرات صلح بسیار است، اما این روند به کندی به جلو می رود؛ گاهی کاملا متوقف می شود؛ و تاکنون هیچ ثمره ای نداشته است. علیرغم درخواست های مکرر مقامات امریکایی و افغان از پاکستان برای کمک به مذاکرات مستقیم با رهبران طالبان، اسلام آباد تاکنون از همکاری در این مورد خودداری ورزیده است.

رهبری طالبان نیز نه تنها بصورت جدی و صادقانه اراده خود را در مذاکرات صلح در قطر نشان نداده است، بلکه از مذاکره با امریکا کنار کشیده و دولت افغانستان را نیز یک دولت "دست نشانده" می خواند و حاضر به مذاکره با آن نیست. از سوی دیگر، آمادگی نیروهای پولیس و ارتش افغانستان نگران جدی تری است. علیرغم افزایش نیرو، تردیدهای جدی در مورد توانایی، کفایت و تجهیز نیروهای افغان وجود دارد. همچنان نگرانی از گرایش های قومی در نیروهای امنیتی ملی وجود دارد؛ که اگر دولت مرکزی افغانستان نتواند از عهده اداره کشور به خوبی برآید، این نیروها می توانند به سوی جنگ داخلی کشانده شوند.

در نشست سران ناتو در شیکاگو، این بسیار با اهمیت خواهد بود تا با فرض شکست روند انتقال و پروسه صلح در افغانستان، گزینه های دیگری به عنوان "گزینه هایی برای شرایط غیر مترقبه" در نظر گرفته شود. اگر ایالات متحده مصمم به خروج از افغانستان در دو سال آینده است، راهکار اصلاح روند کنونی الزامی است و اعمال یکی از راهکارهای زیر برای خروج از بن بست کنونی بسیار حیاتی خواهد خواهد بود.

اولا، در صورتی که ایالات متحده مصمم به ادامه گفتگوها با طالبان در قطر به عنوان یک میانجی است، این کشور باید ریسک بیشتری به خرج دهد و روند گفتگو را تسریع بخشد تا به توافق سیاسی قابل قبول و تا پیش از خروج از افغانستان برسد. چنین ریسکی شامل گزینه هایی از این قبیل خواهد شد: رهایی شماری از مقامات طالبان از زندان گوانتانامو؛ تحویل بعضی از اعضای طالبان زندانی در بگرام به دولت افغانستان؛ اعمال فشار بیشتر بر پاکستان به اینکه اجازه دهند اعضای خانواده های طالبان مذاکره کننده به افغانستان برگردند؛ اجازه سفر به بعضی از رهبران طالبان؛ دادن امتیازهای چون مصونیت، امنیت، اشتغال و مسکن برای طالبان مصالحه جو در عوض به زمین گذاشتن اسلحه و برگشتن به میز مذاکره.

در صورتی این استراتژی بسیار ریسک آور و یا از لحاظ سیاسی غیر قابل قبول باشد، استراتژی دیگر برای امریکا می تواند این باشد که تلاش برای گفتگوهای مستقیم با طالبان از طریق دفتر قطر را متوقف سازد و به جای آن ایالات متحده باید گفتگوی مستقیم و برنامه ریزی شده ای را با پاکستان به خصوص نظامیان و سازمان استخباراتی این کشور آغاز کند. نقش پاکستان در گفتگوهای صلح افغانستان غالبان دست کم گرفته می شود؛ در واقع این کشور یک بازیگر عمده در این رابطه است و رهبران ارشد طالبان و سایر گروه های شورشی را در خود جای داده است. اغلب این طنز بر زبان ها رانده می شود که در پایگاه های سازمان اطلاعاتی پاکستان، طالبان بیشتری اند تا در افغانستان؛ و بر این اساس امریکا باید با طالبانی که در نهادهای نظامی و اطلاعاتی پاکستان هستند، مذاکره کند.

اما این مسیر نیز بصورت بالقوه ای چالش زا است. از جمله عدم حمایت سیاسی و اجماع ملی در افغانستان. در این رابطه، عمدتا کوتاهی و ضعف از رییس جمهور کرزی است که نتوانسته اجماع ملی را برای مذاکره با طالبان ایجاد کند. در موازات مذاکره با پاکستان، دولت افغانستان باید در این رابطه با گروه های اپوزیسیون درداخل کشور به خصوص جناح های ائتلاف شمال نیز مذاکره کند.

نقش و دخیل بودن گروه های اپوزیسیون دولت افغانستان در موفقیت و دوام صلح با طالبان حیاتی است. قبل از پایان یافتن روند انتقال، تلاش قاطعانه دولت حامد کرزی به ایجاد یک توافق و اجماع ملی برای مذاکرات صلح، به این روند کمک به سزایی خواهد کرد. نقش پاکستان در هر نوع مذاکرات صلح با طالبان بسیار سوال برانگیز خواهد بود. پاکستان به عنوان یکی از طرف های ذینفع در جنگ افغانستان، در افغانستانی باثبات منافع خود را اندک و ناچیز می بیند.

نظامیان پاکستانی معتقدند که امریکا در افغانستان به شکست مواجه می شود و جریان تحت حمایت اسلام آباد بار دیگر افغانستان را تحت سلطه خود گیرند و این دلیل عمده عدم همکاری پاکستان در مذاکرات صلح است. تا زمانی که نظامیان پاکستان به این متقاعد نشوند که هزینه چنین سیاستی از سوی پاکستان در افغانستان برای خود این کشور بسیار سنگین خواهد بود، اراده این کشور در همکاری با روند صلح در افغانستان همچنان مورد سوال باقی خواهد ماند.

اما واشنگتن نگران است که فشار بیشتر بر پاکستان، دولت غیرنظامی این کشور را بیشتر تضعیف می کند؛ شکاف دیپلماتیک را افزایش می دهد؛ احساسات ضد آمریکایی را دامن می زند و در نهایت منجر به تقویت بیشتر بنیادگرایان می شود. در نهایت، خواست پاکستانی ها در رابطه با جایگاه آینده طالبان و نحوه حضور هند در افغانستان، با اهداف امریکا و دولت افغانستان در روند صلح و آینده این کشور بصورت عمده ای متناقض و ناسازگار است.

از سوی دیگر، ایران به عنوان بازیگر دیگر منطقه ای با آنکه ظاهرا نقش مثبت تری در افغانستان ایفا می کند اما این کشور افغانستان را بخشی از معادلات گسترده تری در منطقه و در سطح بین المللی می داند. بر این اساس، ایران بیشتر تمایل به داشتن همسایه ضعیف تر است و به گفته مقامات امریکایی این کشور همچنان با بعضی گروه های شورشی رابطه دارد.

بازیگران دیگر منطقه از جمله هند، چین و روسیه از این نگرانند که خروج امریکا از افغانستان، ممکن است این کشور را بار دیگر به سوی جنگ مزمنی بکشاند که تبعات امنیتی گسترده ای را بر این کشورها و کل منطقه خواهد داشت. اما با توجه به منافع ناسازگار و حتی متضاد کشورها و قدرت های منطقه ای، چشم انداز همکاری های همه جانبه و قاطعانه از روند صلح جاری در افغانستان کمرنگ به نظر می آید.

با توجه به هزینه مالی و انسانی جنگ در افغانستان، ایالات متحده و دولت افغانستان اکنون این را درک کرده اند که یگانه راه حلی که می تواند به جنگ پایان دهد، راه حل سیاسی و مصالحه است. دولت باراک اوباما در این شرایط باید یا با طالبان اعتمادسازی کند و شرایط مصالحه را فراهم سازد و یا هم با پاکستان از در گفتگو و مذاکره جدی و دوامدار وارد شود.

با توجه به موضع انعطاف ناپذیر طالبان، روند جاری گفتگوها و چشم انداز مبهم آن، رسیدن به توافق سیاسی با پاکستان، یگانه راه حل معقول و قابل حصول است. با توجه به اینکه رها کردن افغانستان در دستان نظامیان پاکستان چشم انداز وحشتناکی را به تصویر می کشد، به طور مسلم، مذاکره و رسیدن به توافق سیاسی با اسلام آباد تنها راه برای کابل و واشنگتن، برای پایان دادن به یک دهه جنگ و خشونت در افغانستان است.

دیدگاه شما