صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

پس از خروج ناتو چه؟

-

پس از خروج ناتو چه؟

پاولا نیوبرگ - دانشگاه جورج تاون / برگردان: عبدالاحد بهرامی

پس از تنش های فزاینده میان دولت افغانستان و ایالات متحده امریکا در مورد اختلافات دو طرف بر سر مسائل مربوط به جنگ افغانستان و اشتباهات فاحش در درک متقابل همدیگر، اکنون هم دولت افغانستان و هم امریکا به این نکته اذعان دارند که ناتو راه خروج را در پیش گرفته است. حرف و سخن ها در مورد خروج زودهنگام ناتو و ایالات متحده از افغانستان بر مسائلی چون شمار سربازانی که خارج خواهند شد، استراتژی جنگ و قلمرو جنگ متمرکز بوده است و اینکه رویکرد و سیاست کدام طرف قضایای افغانستان با ناکامی مواجه شده است؛ منافع کدام جانب برآورده نشده است؛ کی با کی معامله می کند و بعد از آنکه ناتو افغانستان را ترک کند، این کشور به دست کیها خواهد افتاد.

این سوال ها برای آینده افغانستان و همسایگان آن بسیار حیاتی اند. از طرفی این موضوعات، دید و نگرش کوته نگرانه، معامله ای، و در نهایت ناقص است که که با چنین لنزی به مسائل پیچیده کشوری مانند افغانستان -و اقتصاد سیاسی منطقه ای پیچیده تر از آن- که بعد از سالهای متمادی جنگ، اکنون به ندرت می توان گفت که در حال رشد است. در جریان سالهای متمادی، بسیاری ها در غرب بر این تاکید داشتند که "ملت سازی" در افغانستان ربطی به ماموریت ناتو و در کل غرب در این کشور ندارد اما اکنون این موضوع مسلم شده که ایجاد حکومت قوی و کارامد در این کشور، دقیقا چیزی است که ضرورت بوده و چیزی که اکنون افغانستان بصورت وحشتناکی فاقد آنست.

شواهد بصورت گسترده ای ناگوار اند. در آستانه خروج نیروهای خارجی، بانک جهانی و دولت افغانستان اخیرا چشم انداز اقتصادی افغانستان بعد از ناتو را مورد بررسی قرار دادند و چیزی را گزارش کردند که در داخل افغانستان همه با آن از دیر زمانی به اینطرف به خوبی آشناست: اینکه حضور نیروهای بین المللی، کمک رسانی جامعه بین المللی را به عنوان یک اولویت به افغانستان معطوف کرده است که اغلب هم در راستای نیازهای اساسی افغان ها هزینه نمی شود.

با آنکه بخش اعظم این بودجه در بخش نظامی بوده، اما این کمک ها نقش حیاتی در بقا و پاگرفتن نظام و دولت جدید این کشور داشته است. در غیاب ناتو و با توجه به ناهماهنگی ها و ناسازگاری های کشورهای کمک کننده در مورد آینده افغانستان، به نظر می رسد کمک ها در بخش غیرنظامی بصورت قابل ملاحظه ای کاهش یابد.

با کسری گسترده بودجه امنیت با چالش های جدی مواجه خواهد شد و بر این اساس، سرمایه گذاری ها در بخش های انکشافی بصورت فزاینده ای مشکل خواهد بود. علیرغم شکوه های رییس جمهور کرزی در مورد عملیات نیروهای خارجی مستقر در افغانستان،‌ و در حالی که نیروهای خارجی اکنون در این کشور حضور دارند، فعالیت سازمان های کمک رسانی در بخش های ناامن بسیار دشوار و تقریبا غیرممکن بوده است. زمانی که نیروهای خارجی کشور را ترک کنند ممکن است وضعیت بدتر از این هم شود. هر طوری محاسبه کنی یک حقیقت ساده بدست می آید: بدون امنیت، کمک ها ناپدید خواهد شد؛ بدون کمک های خارجی، دولت افغانستان به سختی می تواند به بقای خود ادامه دهد.

افغانستان نمی تواند با کمک های بخور و نمیر کشورهای کمک کننده دوام آورد و به بقای خود ادامه دهد. این هشدار برای آنهایی به خوبی آشنا و قابل درک است که افغانستان را در دهه 1990 به حال خود رها کردند و شاهد چالش های فرامنطقه ای ناشی از آنارشیزم و عدم موجودیت دولت در این کشور بودند.

استراتژی توسعه ای بلندپروازانه دولت کرزی در اوایل بر این راستا بود تا دولتی به تدریج در حال خودکفا شدن بنیاد بگذارد اما ده سال جنگ این هدف را به سوی نابودی کشاند. خارج شدن ناتو از این کشور، ممکن است دستکم یک نتیجه داشته باشد: شوک اقتصادی. شوکی که رهبران افغان را متقاعد سازد که دولت کارامد، قانونمند و مسئول باید بوجود آید تا این کشور از فقر مزمن و اقتصاد ضعیف برهد؛ و کشورهای همسایه افغانستان –به خصوص پاکستان که هنوز هم میزبان دو میلیون مهاجر افغان است– را متقاعد سازد که کمک برای رفع مشکلات و گرفتاری های اقتصادی افغانستان، کامل به نفع خود آن کشور نیز خواهد بود.

شاید هضم و درک چنین واقعیتی برای نظامیان پاکستانی دشوار باشد. اما واقعیت دیگر اینست که عملیات های بی انتهای نیروهای پاکستانی که به هدف باثبات سازی امنیت در آن کشور صورت می گیرد، موثر نبوده است. تلفات نظامی و غیرنظامی در این کشور به شدت بالا رفته؛ در حالی که ارتش مدعی پیروزی علیه شورشیان طالبان در مناطق مرزی با افغانستان است، شورش در این کشور بیش از پیش رشد کرده؛ و نسل جوان دیگر کمتر تحمل و شکیبایی در برابر دولتی محصور در حصارهای امنیتی با افسران نظامی-امنیتی مداخله جو، جنرالان بی احساس و سیاستمداران فاسد از خود نشان می دهند.

اخیرا نظرسنجی های عمومی نشان می دهد که نارضایتی های گسترده در سطوح سیاسی، بسیاری از دست اندرکاران به خصوص سیاستمداران، قاضی ها، و بدون تردید حتی شماری از جنرالان را وا می دارد تا به نقش خود دوباره تدبر کنند و به ماهیت نظام و کشوری که در جریان شصت سال گذشته بنا کرده اند، فکر کنند.

این پیام سیاسی است که می تواند روابط جدیدی را میان دو کشور رقم زند. با آنکه نقطه آغاز، چندان دلگرم کننده نیست اما منطق تغییر، امیدبخش و دلگرم کننده هست. اقتصاد پاکستان با آنکه بسیار حجیم تر و فراگیرتر از اقتصاد افغانستان است –درآمد سرانه نزدیک به 3000 دالر پاکستانی ها حتی تصورش هم برای افغان ها دشوار است– با رکود غم انگیزی دست به گریبان است و از شکوفایی و رونق افتاده است.

هزینه جنگ، بودجه ملی پاکستان را به سختی ضربه زده و تاوان بی اعتمادی ها و بی ثباتی های منطقه ای می تواند در خسران سرمایه گذاری های اقتصادی این کشور قابل محاسبه باشد. اینها پیامد ماجراجویی های نظامی در افغانستان و منطقه است؛ اما بسیاری از پاکستانی ها به این باورند که این ها از همپیمانی نابجا با ایالات متحده امریکا است.

اگر بنا باشد افغانستان چیزی را به پاکستان بیاموزاند، آن اینست که امنیت فقط منحصر به وجود ارتش نیست؛ جنگ و خشونت معضل فقر را حل نمی کند؛ مرزهای بسته، پناهجویان گرسنه و وحشت زده را متوقف نمی تواند و مداخله جو و بدخواه، خود ناگزیر باخت های بزرگتری خواهد داشت.

در عدم حضور ناتو در افغانستان و با کاهش ناگذیر حضور امریکایی ها در پاکستان،‌ هر دو کشور نیاز دارند تا روابط دوجانبه خود را مورد بازنگری قرار دهند؛ بازنگری که اقتصاد در محور آن قرار داشته باشد. در این صورت، آنها شانس این را دارند تا از عهده چیزی که پیش از این در آن ناکام بوده اند، برآیند.

این راهی است که می توان خوشبین بود که این دو کشور همسایه از مصایبی که بر همدیگر وارد آورده اند، نجات یابند. ناتو ناگذیر دیر یا زود باید افغانستان را ترک کند. اکنون کار مهم باید در جایی و توسط آنهایی که ضرورت است انجام شود: کابل و اسلام آباد.

دیدگاه شما