صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تعهدات سیاسی، تضمين دموكراسي در كشور

-

تعهدات سیاسی، تضمين دموكراسي در كشور

هر چند گفته شده است كه براي جامعه حكومتي لازم است ، هر چند آن حكومت ظالم باشد ؛ ولي با توجه به رشد جامعه بشري امروز اين واقعيت كاملا پذيرفته شده و در باره آن اجماع كامل و جمعي وجود دارد كه هر نظام و زمامداري براي جامعه مفيد نخواهد بود . نظام و زمامداري براي جامعه مفيد خواهد بود كه جامعه بگونه اي در ساختار و تعيين آن كه در حقيقت شركت در تعيين سرنوشت خود مي باشد ، سهيم باشد .

با رشد جامعه بشري نظام هاي سياسي نيز رشد يافتند . انواع نظام هاي سياسي مطرح گرديد و در بستر آزمون هاي متعدد گزيده ترين آنها منتخب شده اند . آنچه اكنون از ديدگاه همه دانشمندان علوم سياسي و اكثريت جوامع مورد قبول واقع گرديده نظام دموكراسي مي باشد .

البته اين بدان مفهوم نبوده و نمي تواند باشد كه نقد كنندگان و كساني مخالف اين نظر و ديدگاه وجود نداشته باشند . از ويژگي هاي اساسي دموكراسي اينست كه روند اعمال خواست و اراده مردم را در تعيين سرنوشت شان مجاز دانسته و راهكار هاي قابل توجه و عملي را ارائه ميدهد .

يعني اينكه مردم سالاري در نظام دموكراتيك يك شعار بي پشتوانه و دور از عمل نيست . در طي ساليان متمادي و گذر از فراز و نشيب هاي بسيار و در نظر داشت تئوري هاي گوناگون امروز اين امر پذيرفته شده است كه نظام دموكراتيك به دليل داشتن ظرفيت و استعداد حضور و مشاركت مردم در سرنوشت شان از طريق انتخابات يكي از مناسب ترين نظام ها و شيوه هاي اداره جامعه و كشور محسوب مي گردد .

هر چند كه بر اين شيوه و طريق اداره جامعه از راهكار دموكراتيك نمي توان خط پايان نهاد . چه بسا كه فردا بشر به راهكار جديد تر و قابل قبولتري دست يابد . خوش بختانه كه اين موضوع در نظام هاي دموكراتيك پذيرفته شده و نسبت به آن واقع بينانه برخورد گرديده و انعطاف لازم گنجانيده شده است .

نكته مهمي كه در اين راستا قابل تذكرمي باشد اينست كه تحقق نظام دموكراتيك بستگي به رشد جامعه نيز دارد. يعني هرچه جامعه از رشد و آگاهي كافي و شرايط مناسب اقتصادي و ساختار سازمان يافته اجتماعي برخوردار باشد سهولت در جهت تحقق اهداف دموكراتيك سهل تر خواهد بود .

اين موضوع بدان جهت حائز اهميت مي باشد كه ما در جوامع جهان سوم و در حال گذار كمتر شاهد به ثمرنشستن شيوه هاي دموكراتيك بوده ايم . زيرا به دليل عقب ماندگي تاريخي و اجتماعي و عقيم بودن سياست تلقي و برداشت روشن و دقيقي از نظام دموكراتيك و مردم سالاري وجود ندارد .

چنانچه چندي قبل رئيس جمهور كشور حكم روايي متنفذين و قدرتمندان محلي را هم نوعي از حاكميت مردم سالاري تعريف نمودند ! از ويژگي ديگر نظام هاي مبتني بر دموكراسي اينست كه عناصر سياسي نسبت به سرنوشت مردم و جامعه داراي تعهد مي باشند . يعني قدرت براي آنان در چهار چوب خدمت به جامعه و تحقق اهداف مردم سالارانه قابل فهم و پذيرش مي باشد . تلاش آنان براي كسب قدرت جهت خدمت است نه اشباع غرائز خود خواهانه و جاه طلبانه و انحصار گرايانه شخصي و قومي .

به همين جهت نيروها و نخبگان سياسي جوامع رشد يافته قبل و بعد از انتخابات نسبت به شعار ها و نويد هاي كه به مردم داده اند داراي روحيه تعهد و احساس مسئوليت پذيري مي باشند . اينگونه نيست كه به محض دست يافتن به قدرت و پاي گذاردن به كاخ رياست جمهوري همه وعده ها و تعهدات خود به مردم را فراموش نموده و پس از آن نظام و كشور را بر اساس سليقه شخصي و قومي و تيمي خود مديريت نمايد .

متاسفانه كه چنين روحيه و شيوه اي در كشور هاي جهان سوم از جمله در افغانستان بصورت يك رفتار طبيعي و عادي نگريسته مي شود . يعني هم نيروهاي سياسي و هم نخبگان جامعه و هم توده مردم چنين باور نموده اند كه تعهدات دموكراتيك فقط براي انتخابات و كسب راي مردم لازم است و ضرورتي براي تعهدات پس از انتخابات وجود ندارد ! به همين دليل روند رشد سياسي در چنين كشور هايي هميشه عقيم بوده و هرگز به نتيجه مطلوب منتج نمي گردد .

از چندي بدين سوي بحث و تب فعاليت هاي سياسي دو باره در كشور جان گرفته است . بدون شك اين يكي از مهم ترين دست آورد هاي دوران جديد سياسي كشور بشمار مي رود . اين براي نخستين بار در تاريخ سياسي كشور است كه مردم مستقيما براي مشارکت سیاسی و بر گزيدن حاكم مملكت خود درصحنه های سیاسی حاضر مي گردند .

اما اين برايند به همان اندازه كه نقطه قابل اميدواري تلقي مي شود به همان اندازه نيز مي تواند نگران كننده باشد . اين نگراني از آنجا ناشي مي شود كه ما ويژگي ها و شرايط يك نظام مطلوب و دموكراتيك را ندانسته و يا عمدا اصول آن را ناديده بگيريم ؛ و فاجعه انگيز تر اينكه چنين ويژگي ها را بر اساس ذهنيت قبيله اي یاانحصارگرایانه خويش تفسير ناصواب نماییم . عدم توجه و تعهدنسبت به آنچه میگوییم ومحورفعالیت های سیاسی قرارمیدهیم موجب مي گردد كه فعاليت سياسي در جامعه بعنوان يك عمل فرصت طلبانه قلمداد گرديده و بنياد اعتماد سياسي كاملا واژگون گردد .

فقدان اعتماد ميان نيرو هاي سياسي و جامعه اثر نا مطلوبي را بر وضعيت كلي جامعه بر جاي خواهد گذارد . بنا بر اين درشرایط حساس کنونی که هنوزجامعه ازکام بحران نجات نیافته است هوشياري و بيداري وتعهد فعالان سیاسی ومردم یک امرقطعی وجدی می باشد.

نبايد اجازه داد كه تجربه های تلخ و ناگوار گذشته دوباره تكرار گرديده و مملكت با فاجعه غير قابل جبران دیگرمواجه گردد . باید کوشید که این امررا به اثبات برسانیم که نجات کشوردرگروحضورومشارکت فعال مردم درعرصه سیاست وکشورداری می باشد. همینطورنیروهای فعال سیاسی نیزقادربه جلب اعتماد مردم بوده ودرتعهدخویش به مردم ووطن صادق می باشند.

زيرا اكنون موجي از فعاليت هاي قومي و تفرقه افگنانه و تحريكات قبيله اي براي منحرف ساختن روند دموكراسي در كشور در جریان است . براي پيش گيري از فاجعه هاي احتمالی وریشه نگرفتن نگرانی هادرعرصه اعتمادسیاسی ، مسئوليت اساسي همه نيروهاي سياسي است كه بر مباني و اصول روشن نظام دموكراتيك پاي فشرده و آن را وارد شعور اجتماعي سازند . بنا بر اين بيداري ملي نسبت به رعايت اصول دموكراتيك از جمله تعهدات سیاسی از مهم ترين شرايط و تضمين هاي تحكيم و بقاء دموكراسي در کشور مي باشد .

دیدگاه شما