صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

رکن چهارم دموکراسی موثر یا غیر موثر؟!

-

رکن چهارم دموکراسی موثر یا غیر موثر؟!

از زمانی که مطبوعات، رکن چهارم دموکراسی قلمداد شد تاثیرات شگرفی بر مطبوعات به وجود آمد و مطبوعات از یک نهاد کاملاً مخبر و ناقل اطلاعات، به یک نهاد موثر و کارا که می توانست تاثیرات عمیقی را بر مسائل اجتماعی، سیاسی و فرهنگی مردم و حکومت بگذارد، تبدیل شد.

در گذشته ها، مطبوعات با چالشها و مشکلات زیادی روبرو بودند و اصلی ترین مشکل آنان، سانسور بود؛ بدین معنا که آنها باید چیزهایی را منعکس می کردند که موافق با منافع و مطابق با خواست و امیال آنها باشد و خود به خود، چیزهایی که مطابق میل و ذوق حاکمان نبود، از مطبوعات حذف می شد.

با گذشت زمان و گسترش مفهوم هایی چون آزادی بیان، حقوق بشر و امثال آن، کم کم مطبوعات هم از قید و بند حاکمان رهایی یافتند و به نشر و اشاعه واقعیات جامعه پرداختند و این چنین بود که سیل اخبار به روی جامعه و مردم باز شد. در این بحبوبه‏ی آزادی بیان، سیاستمداران و سردمداران حکومت ها، به جای اینکه به سانسور و حذف اخبار ناخوشایند، بپردازند به تولید انبوهی از خبر پرداختند تا مردم ناخودآگاه چیزهایی را بخوانند که به ضرر آنها نباشد و با این حربه توانستند از خود مطبوعات بر علیه مطبوعات استفاده نمایند ولی با این وجود، مطبوعات توانستند موثریت و کارآیی خود را روز به روز افزون سازند چنانچه که در اکثر انقلاب ها، جریان های سیاسی این مطبوعات هستند که نقش اصلی و پیشاهنگ را بازی می کنند.

با این وجود، رسانه ها در جامعه رسالت ها و مسئولیت هایی دارد که به صورت مختصر به آن می پردازیم. اولین رسالت یا نقش رسانه ها در جامعه، بازسازی فرهنگی و سمت و سو دادن مردم به سوی فرهنگ غنی است. مردم یک جامعه، مخصوصاً جوانان، زمان زیادی را صرف مطبوعات و رسانه ها می کنند و اکثر افکار و معلومات خود را از این طریق اخذ می نمایند؛ رسانه ها می توانند با رهنمون ساختن جوانان به راه درست، فرهنگ یک کشور را ناب و غنی سازند.

دومین نقشی که برای مطبوعات می توان تصور کرد، نقش سیاسی مطبوعات است. چیزی که روشن است این است که حکومت ها و جریان های سیاسی برای نشر افکار و عقاید سیاسی خویش از مطبوعات مدد می گیرند، به عبارت دیگر حکومت ها و جریان های سیاسی می کوشند تا از سویی برای نشر افکار و اشاعه آن به جامعه و از سوی دیگر برای فشار بر نیروهای سیاسی مخالف، از رسانه ها استفاده کنند.

با مروری بر تاریخ می توان قدرت و نقش مطبوعات را در جریان های سیاسی، منازعات و کشمکش ها، انقلاب ها دریافت که این انقلاب ها و جریان های سیاسی با همکاری مطبوعات به نیروی قوی، یا ضعیف یا معتدل تبدیل شده اند. البته این تاثیر گذاری در همه کشورها یکسان نبوده و نیست و بستگی به میزان آزادی بیان و مطبوعات و میزان قدرت و تاثیرگذاری مطبوعات دارد.

از دیگر نقش های مطبوعات در یک جامعه می توان به کارکردهای معلوماتی – اطلاعاتی، تفریحی و علمی نام برد.
در کشور ما نیز، در ماده سی و چهارم قانون اساسی آمده است: «آزادی بيان ازتعرض مصون است. هرافغان حق دارد فکر خود را به وسيلهء گفتار، نوشته، تصوير ... .» همچنین ماده دوم قانون مطبوعات افغانستان، دولت (حکومت) را مکلف به حمایت و تقویت رسانه های همگانی دانسته است.

با توجه به این مواد و مواد مشابه در قانون مطبوعات، به وضوح دریافته می شود که حکومت افغانستان به رسانه ها و مطبوعات اهمیت فراوان داده است و آزادی بیان را به رسمیت شناخته است چنانچه رئیس جمهور کشور، آقای حامد کرزی به کرات آزادی بیان و مطبوعات را از موفقیت های حکومتش یاد کرده است و عنوان کرده که این امر در منطقه بینظیر است، اما این آزادی چند قید عمده و اساسی دارد، نخست اینکه نباید مخالف اصول و اعتقادات دین مبین اسلام باشد و دوم اینکه این آزادی نباید مخالف قانون (اساسی و عادی) کشور باشد در کنار اینکه نباید، به نظم عمومی و امنیت ملی کشور نیز صدمه وارد کند.

مطبوعات در گذشته به دلیل مشکلات سیاسی و جنگ های ویرانگر، متاسفانه فضای زیادی برای رشد و ترقی نداشت ولی با همین فضای کاری کم و جو خفقان موجود، مطبوعات کشور توانسته اند تاثیرات زیادی را در تاریخ سیاسی افغانستان بازی کند.
اما بعد از فروپاشی رژیم طالبان، با به رسمت شناخته شدن آزادی بیان، مطبوعات به یکباره هم از لحاظ کیفی و کمی نسبت به قبل رشد چشمگیری داشت و توانست در بین کشورهای منطقه، از جایگاه و مرتبه خوبی نیز برخوردار شود و حتی می توان این دوره را دوره طلائی مطبوعات افغانستان یاد کرد.

با این وجود، مطبوعات در کشور از مشکلات زیادی نیز رنج می برد و آنچنان که انتطار می رفت، هم از لحاظ کمی و کیفی رشد کافی نکرده است و چه بسا اینکه از لحاظ کمی نسبت به اوایل حکومت آقای حامد کرزی، رشد منفی داشته و از تعداد نشریات به شدت کاسته شده است.

رکود و ایستایی مطبوعات در کشور می تواند عوامل متعدد و زیادی داشته باشد؛ از جمله اینکه اکثر مطبوعات وابسته به کمک های خارجی و کشورهای بین المللی بود که اولاً این کمک ها باعث عدم استقلالیت مطبوعات می شد و دوم اینکه با قطع و یا کاهش این کمک ها، این مطبوعات نمی توانند به حیات خود ادامه دهند چیزی که به وضوح شاهد آن هستیم.

مساله دیگری که به رکود مطبوعات می انجامد، مساله عدم بی طرفی کامل مطبوعات است و این امر می تواند کارایی و موثریت مطبوعات را زیر سوال ببرد. چنانچه بعضی از مطبوعات کشور، چون هزینه های خود را از دیگران دریافت می کنند، خواسته یا ناخواسته به نشر عقاید و افکار آنان می پردازند.

نکته دیگری که باعث ضعف رسانه ها و مطبوعات شده است، مساله ضعف پخش در سراسر کشور است و اکثر مطبوعات و رسانه ها به صورت محدود خدمات ارائه می دهند و در اکثر ولایات دوردست کشور، مطبوعات هنوز جایی باز نکرده اند و این نیاز است تا مطبوعات برای تاثیرگذاری بیشتر، ساحه فعالیت خود را به تمام کشور گسترش دهند.

مشکلات دیگری را نیز می توان برای این امر برشمرد، مانند کمبود کیفیت مطالب مطبوعات، تکراری و خسته کننده بودن این مطالب که باعث شده است مردم به رسانه ها بیشتر به جنبه تجاری نگاه کنند، نه جنبه اجتماعی و تاثیرگذاری آن و نه به عنوان رکن چهارم دموکراسی.

حکومت و نهادهای مسئول، باید کوشش کنند تا از رکود و ایستایی مطبوعات در کشور جلوگیری کنند و این امر را می توانند به طرق مختلفی انجام دهند.

کمک به مطبوعات کشور از لحاظ اقتصادی و تامین بودجه آنها می توانند هم بر کیفیت مطالب مطبوعات بیافزاید و هم استقلال را برای مطبوعات فراهم کند.

در قسمت دیگر می توانند با آموزش های لازم بر خانواده مطبوعات و رسانه ها، تعریف درستی از آزادی بیان ارائه کنند و حد و مرزهای معقولی برای آن بیان کنند تا رسانه ها با سردرگمی و خوسانسوری مواجه نشوند.

در عین حال، خود رسانه ها و مطبوعات نیز باید برای اینکه موثریت و کارایی خود را از دست ندهند، سعی و تلاش زیادی در قمست کیفیت مطالب نمایند و باید سعی کنند که به رسالت های خود دست یابند.

در آخر باید گفت که مطبوعات هم سودمند هستند و هم مضر و این بسته به نوع استفاده از آن است که رسانه ها در کشور اتحاد و وحدت را به وجود بیاورند یا اختلاف را.

رکن چهارم دموکراسی، باید حضوری فعال و سودمند در جامعه داشته باشد تا بتواند به کارویژه های خود نائل آید و موثر واقع شود.

دیدگاه شما