صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

درنگی بر اعترافات رئیس جمهور

-

درنگی بر اعترافات رئیس جمهور

حامد کرزی رئیس جمهوری کشور، درست ده سال پس از سقوط رژیم طالبان دست به اعترافی زده است که در واقع مهر تائیدی بر انتقادات مخالفین سیاسی او و گفته های مردم می باشد. او به تازگی در صحبتی با بی بی سی گفته است که دولت و نیروهای خارجی طی مدت ده سال نتوانسته اند، امنیت را برای مردم این کشور فراهم کنند.

پیشتر از این استانلی مک کرستال جنرال بازنشتسته امریکائی که زمانی فرماندهی نیروهای ائتلاف در افغانستان را به عهده داشت، نیزگفته بود که ده سال پس از آغاز جنگ در افغانستان امریکا و ناتو نتوانسته اند به همه اهداف خود درین کشوردست یابند.

آقای کرزی در حالی برضعف دولت در آوردن صلح و ثبات در افغانستان اعتراف می کند که پیش از این تلاش های زیادی را برای تحقق صلح در افغانستان از طریق گفتگو و مذاکره با طالبان و گروه های شورشی دیگر انجام داده بود. این طرح صلح آقای کرزی که از حدود یک سال قبل با فراخوانی لویه جرگه مشورتی صلح به نحوی مشروعیت قانونی به خود گرفته بود، هزینه های زیادی به مصرف رساند و قربانی های زیادی هم از مردم گرفت.

سرانجام این طرح صلح با حملات گسترده و قدرتمند مخالفان مسلح دولت در مهم ترین نقاط کابل پایتخت کشور و کشته شدن برهان الدین ربانی رئیس شورای عالی صلح به شکست مواجه شد و رئیس جمهور اعلام کرد که در استراتیژی مذاکرات صلح بازنگری خواهد کرد.اکنون که رئیس جمهور تلاش هایش را برای آوردن صلح و ثبات در کشور نقش برآب می بیند، اعتراف می کند که فقدان امنیت یکی از بزرگترین کمبودها و کاستی های دولت او می باشد و نگرانی های مردم درین خصوص را برحق و به جا می داند.

آقای کرزی طی ده سال حکومت خود در افغانستان همواره مورد انتقاد حلقات مختلف سیاسی و مردم افغانستان بوده که گویا او نتوانسته است در سایه حضور سنگین نیروهای خارجی و کمک های زیاد بین المللی امنیت و رفاه ممکن را برای مردم فراهم آورد.

حال این درست است که در شرایط کنونی فقدان امنیت از مشکلات عمده مردم افغانستان می باشد، اما در کنار این نباید از یک مسئله مهم دیگر که مردم را به شدت تهدید می کند، چشم پوشید. این پدیده نا میمون که همواره در کنار امنیت یکی از دغدغه آفرین ترین مسئله زندگی انسان افغانی است، فقر و فقدان زمینه های اشتغال می باشد. مسئله مهمی که از نظر آقای کرزی در اعترافات اخیرش بدور مانده و یا برای او از مشکلات عمده در کشور به حساب نمی آید.

امنیت در واقع نیمرخی از مشکلات کشور و مردم افغانستان می باشد، اما رخ دیگر آن فقر است که هیچ گاهی مردم افغانستان نتوانسته خود را از شر آن برهانند.

داده های تاریخی و شرایط کنونی نشان می دهند که امنیت و فقر دو متغییر بهم وابسته اند که هرکدام برای رفع دیگری لازم و ملزوم می باشند. این بدین معنی است که در نبود امنیت، فقر و مشکلات اقتصادی رخ می نماید و برعکس در نبود زمینه های اشتغال و زمینه های کار و زندگی مرفه، زمینه ها برای شوررش و برهم زنی نظم و امنیت در یک کشور به وجود می آید.

امروزه در افغانستان فقر عامل مهمی در گسترش نا امنی ها و نابسامانی ها محسوب می شود. روایت های عجیب و غریبی است که چگونه افراد و گروه ها از اثر سختی و مشکلات روزگار برای تامین معیشت و یافتن لقمه نانی به دام گروه های تروریستی و خشونت طلب افتاده اند. بخش زیادی از نیروهای که امروز شورشیان در اختیار دارند، افراد و اشخاص سرگردانی هستند که از فرط بیکاری و مشکلات اقتصادی، به دام گروه های تروریستی افتاده اند.

اکنون این واقعیت دردناک و درد آور جامعه ما است که بخش زیادی از نیروهای جوان در فقدان زمینه های کار و اشتغال این گونه به دام گروه های تروریستی و هراس افگن می افتند و در آرزوی لقمه نانی با زندگی شیرین خود بازی می کنند. شاید این کار ساده ای هم نباشد که به سادگی کسی مرگ را بر خود روا دارد و تن به کاری دهد که به نابودی و هلاکت او منتهی می شود، اما سختی روزگار و رنج نان و معیشت آنان را مجبور به این کارها می نماید.

در کنار این، فقر آسیب های زیاد دیگری را نیز متوجه جامعه می کند. شرایط آنومیک اجتماعی در افغانستان امروز عمدتا معلول دوعلت عمده فقر و نا امنی می باشند. زندگی در سایه فقر باعث شده تعداد زیادی از افراد راهی برزخ اعتیاد شوند و آلوده به بد ترین پدیده کشنده که تبعات آن برای هر جامعه ای اگر از جنگ و نا امنی بد تر وبیشتر نشود، بی گمان کمتر هم نیست.

بیش از یک و نیم میلیون معتاد در افغانستان امروز رقم تکان دهنده ای است که اگر جو گسترش رو برشد آن گرفته نشود، می تواند دولت و جامعه را در آینده نزدیک به چالش های جدی تر از این مواجه کند. علاوه براین بسیاری از مفاسد اخلاقی و اجتماعی دیگری در جامعه جاری است که هرکدام به نحوی، شالوده های یک جامعه معیاری و ایدآل را می شکند.

با نگاه دقیق ریشه این مفاسد را نیز می توان در فقر اقتصادی جستجو نمود. بسیاری از افراد خواسته و یا ناخواسته برای دست یابی به منفعتی که بتواند به نحوی معیشت شان را تامین کنند دست به کارهای بسی خطرناک و قانون شکنی های خیلی آشکار می زنند.

روند برخورد این چنینی و شیوع کنش های غیر قانونی و اخلاقی به مرور زمان آنرا برای مردم تبدیل به نوعی عادت کرده است که هرکس به سادگی کارهای خلاف بسیار زیادی را برای بدست آوردن، یک منفعت خیلی کوچک می زنند. گسترش و نهادینه شدن این وضع بی گمان در ایجاد یک وضعیت مطلوب اجتماعی و فرهنگی چالش اساسی محسوب خواهد شد و ناهنجاری های زیاد تری را شکل خواهد بخشید.

به هر حال التهاب سیاسی و نا امنی ها تمام توجه دولت مردان و رهبران جامعۀ ما را به خود معطوف کرده است که هیچ کس نگاهی به آینده نا بسامان و آنومیک اجتماعی نمی کنند و هرکس در جدال معادلات سیاسی و اقتصادی برای خود جای پایی را می پالند. اما این را باید گفت که چشم پوشی و یا بی توجهی به مسائل زندگی مردم و رفاه آنان تبعات خطرناک تر وشکننده تری را برای آینده افغانستان در پی خواهد داشت.

دیدگاه شما