صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ما و رویای توسعه اقتصادی

-

ما و رویای توسعه اقتصادی

ده سال پیش هنگامیکه جت ها و جنگنده های ایالات متحده آمریکا و ناتو در فراز آسمان افغانستان برای نابودی گروه طالبان نمایان گردید، امیدواری های زیادی در خصوص چشم انداز توسعه، پیشرفت و آرامی افغانستان در دل های مردم خلق گردید. باسقوط رژیم تاریک اندیش طالبان و برقراری حکومت نسبتا مردمی و مورد توافق، نخستین روزنه های امید و دلگرمی از آینده خوب و توسعه اقتصادی افغانستان در دل مردم رنجدیده این کشور خلق گردید. مردم افغانستان پس از سالها جنگ و ستیز و نیز تحمل یک دوره تاریک و خفقان طالبان، اینک تازه زندگی جدید و فضای مساعدی را تجربه می کردند. فضایی که در آن امید بهروزی و پیشرفت متصور بود و هرکس برای آینده های خود طرح و برنامه ریختند.

وجود تروریسم، طالبان والقاعده که پای نیروهای آمریکایی و حضور سیاسی جامعه جهانی را در افغانستان کشاند، از یک سو سبب شد تا افغانستان از یک انزوای سنگین و خطرناک رهایی یافته و تماس گسترده با خارج برقرار کرده واز تسهیلات و فرصت های حضور نظامی و سیاسی جامعه جهانی در افغانستان بهره مند شوند و لی از سوی دیگر، این عامل سبب گردید تا آرزوها و امیدهای که در آغاز فصل جدید کشور شکل گرفته بود، به واقعیت تبدیل نگردیده و دورنمای روشن و امیدبخش آینده، دوباره کدر گردد. طی این مدت فرصت خوبی برای بازسازی افغانستان ایجاد شده بود، اما تداوم جنگ و ترور و خشونت سبب گردید این فرصت دوباره از دست مردم افغانستان گرفته شود.

سه دهه است كه جنگ و خشونت سايه قبیح خود را بر اين سرزمين گسترانده است. افغانستان يك كشور توسعه نيافته و محاط در خشكي است. اين كشور در زماني كه مي توانست از فقر فاصله بگيرد، طي سه دهه با جنگ ها و درگيري هاي متعدد روبه رو بود.

همين شرايط جنگي، پاي نيروهاي بيگانه را به افغانستان باز كرد و در حال حاضر نيروهاي 40 كشور خارجي همراه آمريكا در کشور حضور دارند. اما اين حضور نه تنها از ميزان تحركات شورشيان نكاسته، بلكه هر روز بر دامنه درگيري ها و تلفات انساني نيز افزوده است. كشورهاي خارجي در افغانستان اكنون از بازسازي افغانستان سخن مي گويند، اما شرايط سیاسی و امنیتی در کشور امكان بازسازي افغانستان را با دشواريروبه رو كرده است.

كشورهاي خارجي هر چند كمك هايي براي بازسازي افغانستان اختصاص داده اند، اما از آنجاییکه این کمک ها اکثرا از طریق موسسات و انجوهای خارجی فعال در افغانستان به مصرف می رسد، تاثیرچندانی در احیا و بازسازی زیرساخت های کشور نداشته است. برخي از همين كشورها نيز براي توسعه بخش زراعت افغانستان، ماشين آلات مختلف زراعتی به افغانستان ارسال كرده اند، ولي نبود يك برنامه جامع و نظارت متناسب سبب شد كه اين وسايل سر از كاشت خشخاش در آورند.

اما آنچه بيش از همه جامعه افغان را ضعيف و پژمرده كرده، ادامه درگيري ها و خشونت ها در کشور است. افغانستان از نظر اقتصادي در وضعيت نامساعدي قرار دارد. بخش زراعتی و صنعت افغانستان با استانداردهاي موجود فاصله زيادي دارد، در حالي كه وضعيت تعلیم و تربیه و دانشگاه هاي کشور به عنوان نهادهاي تربيت كننده نسل آينده، در شرايط بيمارگونه به راه خود ادامه مي دهد.

در بخش زراعت، وسعت اراضي قابل كشت افغانستان كمتراز 10 درصد كل مساحت آن است. با اين حال خشخاش به صورت انبوه در کشور كشت مي شود، اما فرآورده هاي آن به عنوان ماده مخدر از كشور قاچاق مي شود و دود آن به چشم همه مي رود. در كنار كشت خشخاش، غلات بويژه گندم و همچنين ميوه و سبزيجات نيز در افغانستان به عمل مي آيد. مالداری و پرورش گاو، گوسفند، شتر و بز در افغانستان رايج است. زارعان و گله داران بيش از 60 درصد نيروي كار را در افغانستان تشكيل مي دهند.

حالا تمام تلاش ها براي تغيير الگوي كشت در افغانستان از گياه خشخاش به سمت محصولات ديگر از جمله گندم متمركز است؛ اما سود حاصل از تجارت خشخاش، همه برنامه ها براي مبارزه با كشت خشخاش را ناكام گذاشته است.
افغانستان داراي منابع زير زميني غني مانند زغال سنگ، گاز و نفت و آهن است. اين منابع به دليل نبود امكانات و تکنولوژی استخراج، دست نخورده باقي مانده است.

جلگه هاي شمالي افغانستان نيز سرشار از گاز طبيعي است كه عمده آن به كشورهاي ديگر صادر مي شود. صادرات غيرنفتي اين كشور نيز شامل ميوه هاي تازه و خشك، پشم و پنبه است. با اين حال هر چند مردم افغانستان از ثروت هاي رو زميني و زير زميني سرشاري برخوردار هستند، اما نبود برنامه هاي توسعه اي، افغانستان را در رديف يكي از كشورهاي توسعه نيافته و عقب مانده نگه داشته است.

اگرچه تجاوز ارتش شوروي سابق به افغانستان و شروع جنگ هاي داخلي در کشور، افغانستان را از رسيدن به توسعه اقتصادي بازداشت، اما ورود نيروهاي خارجي به كشور نيز نتوانسته است بحران هاي افغانستان را فرو نشاند.
افزایش روز افزون تحركات گروه شورشي طالبان و ضعف عملکرد نیروهای خارجی و امنیتی افغانستان در مبارزه با آنان، سبب جنگ زمین گیر و نفس گیر برای مردم افغانستان شده و سردرگمی و ابهام در اوضاع امنیتی و سیاسی کشور تمامی پروسه های بازسازی و نوسازی را مختل کرده است. نه تنها که خشتی برای بازسازی و احیای بناهای تخریب شده گذاشته نمی شود، بلکه همه روزه در نتیجه جنگ و ناامنی، کشتا و انفجار بناهای نیم بند فروریخته و امید مردم به زندگی و آینده کم نور تر می شود.

با اين حال مي توان عامل اصلي نبود توسعه اقتصادي در افغانستان را به وقوع جنگ هاي داخلي مرتبط دانست. جنگ به زيربناي كشور آسيب رسانده و در نتيجه شريان هاي اصلي اقتصاد كشور از حركت باز مانده است. افغانستان قابليت هاي باالقوه اي براي توسعه و رشد در اختيار دارد. اين قابليت ها و توانمندي ها هنوز به درستي مورد استفاده قرار نگرفته است. جنگ هاي پي در پي عامل اصلي عدم شناسايي اين قابليت ها بوده است.

افغانستان در حال حاضر از نيروي سرشار انساني فراواني برخوردار است، اما اين نيروها از تخصص كافي برخوردار نيستند؛ چنانچه اين نقيصه در مهاجران افغاني در كشورهاي همسايه، از جمله ايران ديده مي شود. اگر اين نيروها به مهارت هاي مورد نياز دست يابند به رشد و توسعه جامعه افغان سرعت خواهند بخشيد.

تقويت تعلیم و تربیت افغانستان، يكي از راه هاي تربيت نيروهاي متخصص است. سرمايه گذاري در اين بخش قطعا سود دراز مدتي نصيب کشور خواهد كرد. اغلب گروه ها و احزاب افغاني خواهان پيشرفت كشور خود هستند و اين مورد را بايد در عمل نيز نشان دهند. حل بحران 30 ساله افغانستان نياز به فداكاري دارد و در اين جهت گروه هاي افغان براي حفظ منافع ملتشان بايد براي كمك به مردم خود از يكديگر سبقت بگيرند. حل مساله افغانستان و پايان جنگ و درگيري در کشور، با از خود گذشتگي و ناديده گرفتن برخي منافع گروهي پيوند خورده است. اين راهي است كه افغان ها بايد طي كنند و در غير اين صورت، معضلات افغانستان همچنان باقي خواهد ماند.

دیدگاه شما