صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

طالبان بدنبال تصاحب قدرت یا مشارکت سیاسی؟!

-

طالبان بدنبال تصاحب قدرت یا مشارکت سیاسی؟!

موضع گیری های رسمی طالبان و همینطور تشدید حملات مرگبار آنان بر نیروهای دولتی به روشنی نشان می دهد که طالبان در شرائط کنونی حاضر به نشستن پای میز مذاکرات نیستند. این گروه همانگونه که در دوران تسلط بر بخش های از افغانستان از راهبرد «همه یا هیچ» در برخورد با تمامی گروه ها و جریان های سیاسی کشور پیروی می کردند اکنون نیز به نظر می رسد در استراتیژی اصلی آنان در قبال گروه ها و جریان های رقیب تغییری بوجود نیامده است. در واقع انعطاف در مشی سیاسی آنان جایگاهی ندارد و همه چیز را فقط برای خود می خواهند و هیچ چیز را بردیگران روا ندارند.

در امارت اسلامی طالبان دقیقا از چنین الگو وقاعده ی پیروی می شد و آنان همه چیز را درافغانستان برای خود می خواستند وبرای سایر گروه های رقیب امتیازی قائل نبودند و تا آخرین لحظه برحذف و حتی قلع و قمع مخالفان خود تلاش کردند. این در حالیست که دولت افغانستان در ده سال اخیر همواره امتیازات فراوانی را برای طالبان قائل شده است از مشوق های مالی گرفته تا سهم دادن در بدنه قدرت و حاکمیت و حذف اسامی رهبران آنان از لیست های سیاه نهاد های بین المللی امنیتی، همه و همه تلاشهای پیگیر دولت برای سهم دار ساختن طالبان در قدرت بود. اما طالبان در مقام عمل نه تنها به این فراخوان حکومت پاسخ مثبت ندادند بلکه بیش از پیش بر میزان حملات و خشونت آفرینی های شان ادامه دادند و با این روش ثابت کردند که آنان به هیچ عنوان به دنبال مشارکت عادلانه سیاسی در قدرت و حاکمیت نیستند بلکه این گروه بدنبال استیلای مجدد بر افغانستان و تصاحب کامل قدرت است.

اگر طالبان بدنبال مشارکت عادلانه سیاسی در حاکمیت باشند می توانند با مشارکت در انتخابات آزاد و دمکراتیک و مراجعه به آرای عمومی جامعه میزان محبوبیت و مقبولیت اجتماعی شان در افغانستان را محک بزنند. بدیهی است در صورتیکه اکثریت جامعه در یک انتخابات آزاد و عادلانه بر مشارکت فعالانه این گروه در قدرت رای بدهند کسی نمی تواند مانع حضور آنان شده و به تداوم خشونت آفرینی ها در کشور کمک کند. اما اینکه طالبان همواره بر تداوم خشونت و جنگ تاکید دارند و حاضر نیستند میزان مشروعیت و مقبولیت خود را در جامعه افغانی از طریق یک انتخابات عادلانه و ازاد محک بزنند معلوم است که این گروه نگران از آن است که مبادا با مخالفت شدید افکار عمومی و انزجار جامعه از خویش مواجه شوند. به همین دلیل این گروه تا آخرین لحظه به وجود یک سیستم سیاسی دمکراتیک و عادلانه در کشور تن نخواهند داد و تلاش خواهند کرد از طریق تداوم کشتار و خشونت آفرینی خواسته های شانرا بر دولت و ملت تحمیل کنند.

سخنگویان این گروه هرگونه تماس احتمالی از جانب برخی از رهبران و بخش های این گروه بادولت افغانستان را نیز به صراحت رد کرده و تاکید می نمایند تا زمانیکه پیش شرط های آنان برای صلح عملی نشود آنان به هیچ عنوان حاضر به مذاکره با دولت نخواهد بود. تاکید بر این سنخ پیش شرط ها که از جمله خروج کامل نیرو های خارجی از افغانستان، تغییر قانون اساسی و کل نظام سیاسی در کشور و همین طور واگذاری قدرت به یک شورای موقت بخش های از این پیش شرط¬ها است کاملا روشن می سازد که در واقع طالبان به اصل مذاکره و تفاهم با دولت کنونی باور ندارند و اصلا این نظام کنونی را طرف خود نمی دانند تا با آن وارد مذاکره شوند.

این درحالیست که روند تدریجی خروج نیروهای خارجی از کشور عملا اغاز شده بنا بر این گام های عملی در مسیر تحقق پیش شرط اصلی آنان نیز برداشته شده است. اما طالبان هیچ گامی را نمی خواهند بردارند و در واقع این گروه با خشونت آفرینی های شان ثابت کرده اند که به تفاهم اعتقادی ندارند. این گروه در حالی بر ارزش های موورد نظر خود تاکید داشته، تاسیس نظام اسلامی را شعار می دهند و خواهان تحمیل نظام دلخواه خود بر مردم افغانستان است، که اکثریت جامعه افغانی در کنار خیل عظیم از علما و دانشمندان اسلام شناس نظام کنونی را پذیرفته اند و تمامی ملت ها و کشور های مسلمان نیز با آن همکار اند.

قانون اساسی کنونی در یک فضای ازاد با تلاش علمای اسلامی تدوین و در لویه جرکه ی که همه شرکت کنندگان آنان مومنان مسلمان و علمای دینی بوده اند تصویب شده است. بنا براین طالبان نمی توانند مدعی آن باشد که فقط خود مسلمان اند و دیگران باید تسلیم خواسته های آنان گردند. این گونه تفکرات بیشتر این باور را در اذهان عمومی جامعه مسلمان افغانی تقویت می کند که طالبان با خواسته های مشروع و قانونی این مردم مخالفت نموده و ثبات ارامش را از این مردم سلب می نمایند. به نظر می رسد به رغم حملات تروریستی که بعضا طالبان در برخی مناطق راه می اندازد شواهد و قرائن بروشنی نشانگر این واقعیت است که طالبان کاملا در موضع ضعف قراردارد.

کاهش محبوبیت طالبان در میان مردم می تواند به تقویت روند ثبات و صلح در کشور کمک فراوان نماید اما این امر منوط به آن است که دولت نیز با جدیت تمام پروسه باز سازی در مناطق محروم کشور را دنبال نماید. در صورتی که مردم شاهد اجرای پروژه های عمرانی و باز سازی در مناطق خود باشند بدون شک از همکاری با شورشیان و طالبان مسلح دست خواهند کشید. البته این را هم نباید از نظر دور داشت که متاسفانه در کشورما بعضا برخورد با پدیده های اجتماعی وسیاسی بسیار سطحی و دور از ژرف نگری ها و واکاوی های عمیق است این مسئله گاهی در عالی ترین رده های از مقامات اجرایی کشور مان نیز مشاهده می شود که حقیقتا مایه نگرانی است. زیرا این مدیران ارشد کشور با توجه به همین برداشت ها و تلقی های سطحی و چه بسا دور از واقع تصامیمی را اتخاذ واجرا می نمایند یا سخنانی را بر زبان می رانند که برای کشور بسیار زیان بار خواهد بود.

در حالیکه بسیار روشن است که حد اقل بخش های قابل توجهی از طالبان و مخالفان مسلح در شرائط کنونی نیز مانند دوران حاکمیت شان بر بخش های از کشور ازسیاست سربریدن ها، مکتب سوزاندن ها، معلم و دانش آموز کشتن، مین گذاشتن، حملات انتحاری و ... که باعث صد ها کشته و زخمی شدن غیر نظامیان می شود پیروی می کنند، برخی تلاش می کنند با تبرئه کردن عاملان این گونه جنایت ها به زعم خود بر تسریع روند صلح کمک کنند. حال آنکه چنین رفتاری در قبال عاملان این گونه حوادث دقیقا اشک کباب ریختن است که موجب طغیان آتش است. در پایان باید گفت اگرنه همه طالبان، اما این را به جرات می توان گفت بخش های عمده از مخالفان به هیچ عنوان بدنبال مشارکت عادلانه سیاسی در قدرت نیستند بنا براین بایسته است دولت در برخورد با این عده استراتیژی شفاف، موثر و روشنی داشته باشد و بیش ازاین فرصت ها را برباد ندهد.

دیدگاه شما