صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

خشکسالی؛ پیامد بی توجهی به حفظ محیط زیست کشور!

-

خشکسالی؛ پیامد بی توجهی به حفظ محیط زیست کشور!

طبق گزارش های دریافتی بسیاری از ولایات کشور، بویژه ولایات مرکزی با خشکسالی شدید مواجه گردیده اند. البته که پدیده خشکسالی در سالهای اخیر پدیده ای ناشناخته و غیرمترقبه نبود،‌ اما تشدید آن درشرایط کنونی برای کشور فاجعه بار و تشدید کننده وضعیت بحرانی جامعه تلقی می شود. در گزارش های نشرشده گفته شده است که در ولایتهای میدان-وردگ، بامیان و دایکندی بخش عمده ای از کشتزار های آنان به دلیل خشکسالی نابود گردیده و صدها خانواده مجبور به ترک روستاهای خود شده اند. ناگفته نباید گذاشت که پدیده خشکسالی و بی آبی در پایتخت کشور نیز نمایان گردیده است. هم اکنون در برخی از نقاط کابل مردم به دلیل خشک شدن چاه های آب آشامیدنی شان با مشکلات جدی مواجه می باشند. این در حالی است که هیچگونه زمینه دست یابی به آب آشامیدنی صحی در پایتخت برای شهروندان وجود ندارد.

از آنجایی که اقتصاد نیم بند و سنتی کشور وابسته به زراعت و دامداری می باشد، پدیده خشکسالی و بی آبی به آسانی می تواند سایر عرصه های زندگی مردم ما را نیز تحت تاثیر خود قرار دهد. حتا می توان گفت که چرخ زندگی را در کشور از حرکت باز دارد. بنابر این توجه به امر خشکسالی و پدیده بی آبی در ولایات و مرکز کشور یک موضوع جدی تلقی می شود؛ ‌در غیر این صورت ممکن است که با یک فاجعه کلان و جبران ناپذیر انسانی و محیط زیستی روبرو شویم. این تاکید بدان جهت است که متاسفانه مسئولان حکومتی برخلاف ادعای خدمت گذاری به مردم، هیچ توجهی به نیازمندی ها جامعه ندارند. بطور مثال در موضوع خشکسالی و بی آبی یکی از شکایات عمده مردم عدم توجه مقامات حکومتی در زمینه رفع نیازمندی و حداقل توجه نسبی به وضعیت آنان می باشد.

بدون شک رفع خشکسالی و یا بی آبی مسایلی نیستند که بتوان بصورت فوری و دستوری میسر گردد، ولی همین که مسئولان نسبت به نیازمندی های مردم ابراز همدردی و احساس هم نوایی بنمایند، تسکین قوی بر درد و رنج مردم خواهد بود.
اما با تاسف شیوه مقامات بگونه ای است که گویا آنان هیچ مسئولیتی در برابر وضعیت و نیازمندی های مردم ندارند.

اما در ارزیابی از موضوع یاد شده باید گفت که علاوه بر اینکه مسئله خشکسالی یک پدیده جهانی و منطقه ای است، بسیاری از کشورهای جهان و منطقه با این مشکل مواجه می باشند، ولی در افغانستان این مشکل از زمینه ها و علل خاص ریشه می گیرد. بطور کلی می توان گفت که جنگ های طولانی، عدم برنامه ریزی دقیق در قسمت زیست شهری، گسترش اسکان و ایجاد ساختمان های بی رویه در ولایات و پایتخت،‌ عدم کنترول آنچه که به محیط زیست زیان می رساند مانند ایجاد کار خانه های مختلف، داش ها، کثافات، ورود و استفاده بی رویه وسایل حمل و نقل انواع موترها، وسایل حربی... عوامل و زمینه هایی بوده اند که زیان های اساسی و ریشه ای را بر محیط زیست ببار آورده است. علاوه بر آن قطع جنگلات و نابودی باغها، استفاده نادرست از مراتع و چراگاهها،‌ استفاده وسیع از هیزم های کوهی برای سوخت سبب گردیده است که بر محیط زیست اثر منفی برجای بگذارد.

بدنبال وخیم شدن وضعیت محیط زیستی در کشور، بویژه درکابل حکومت برخی تدابیر لازم را جهت مقابله و کنترل تخریب محیط زیست روی دست گرفته است. از آن جمله ممنوع ساختن واردات موترهای که تاریخ تولید شان از ده سال بیشتر باشد،‌ اعلام رخصتی های خاص مانند روزهای پنجشنبه در کابل، ممنوع کردن تولید و وارد نمودن تولیدات پلاستیکی مانند خریطه های پلاستیکی، جمع زباله ها و کثافات از سطح شهرها و.... ولی این اقدامات نه تنها کافی بشمار نمی آیند، بلکه مقامات و مسئولان حکومتی، بخصوص در بخش حفظ محیط زیست بایستی دقیق و قاطع برنامه های اساسی را روی دست گیرند. مهم تر از همه اینکه این برنامه ها و طرح ها بایستی دنبال گردیده و به اجرا گذاشته شود.

پرواضح است که سالهای جنگ و بحران افغانستان را از همه چیز محروم ساخته است. تمامی زیرساخت های کشور نابود گردیدند. از این جمله می توان به منابع و زیر ساخت های زراعتی و دامداری اشاره داشت. نابودی جنگل ها و مراتع بخش دیگری از این فاجعه می باشد. این نابودی گسترده یا بطور مستقیم در اثر جنگ بوقوع پیوسته است یا بخاطراستفاده نادرست؛ ‌ولی نتیجه یک چیز بوده است و آن نابودی محیط زیستی و طبیعت زیبای کشور می باشد. مراجعه به اسناد تاریخی همه حکایت از زیبایی های خاص افغانستان دارند.

کشوری که از شادابی و طراوت ویژه طبیعی برخوردار بوده است. بخصوص کابل که زیبایی آن زبانزد عام و خاص بوده است. بگونه که با برشاه به همین خاطر وصیت نموده بود که پس از مرگ، وی را بکابل دفن نمایند. اما امروز از آن همه زیبایی چه مانده است؟ جز طلی از خاک و خاکروبه!؟ مزارعی خشک و زمین های تکیده!؟ جنگل های انبوهی که اکنون فقط تک درخت هایی از آن باقی مانده است!؟ کوههای پر برف و رودخانه های که غریو آبشار های آن گوش را نوازش میداد و به چشم جلا می بخشید!؟ اما اینک یا خشک گردیده اند یا اینکه تبدیل به گنداب و مرداب شده اند!؟ نمونه روشن آن رودخانه کابل است. رود خانه ای که روزی به شهر کابل زیبایی می بخشید، ولی حالا از مرداب و گندیدگی آن نه تنها چهره شهر را زشت ساخته است، بلکه زندگی در کابل را با دشواری مواجه نموده و منبع تولید دهها مرض ساری و غیرساری گردیده است!؟

به هر صورت اگر در سالهای جنگ و بحران حاکمیت سیاسی مشخص و مسئول وجود نداشت، اینک نظام سیاسی مشخص و مقامات مسئولی در کشور وجود دارند که بایستی نسبت به این مسایل از خود حساسیت و وظیفه شناسی نشان دهند. یکی از ادارات و بخش های مهم که بخشی از بودجه ملی را نیز بخود اختصاص میدهد اداره حفظ محیط زیست می باشد. در شرایط کنونی اگر کاستی ها و زیان های گذشته قابل جبران نیست، ولی این انتظار هم وجود ندارد که آن کاستی ها و زیان ها هم چنان ادامه یافته و گسترش یابند. حکومت باید از ادامه قطع جنگلات در تمام ساحات کشور بصورت قاطع جلوگیری نماید، دست زورمندان محلی را از ارتکاب به این جرایم قطع سازد.

در بازسازی و بهسازی شهرها و مناطق مسکونی هم طرح و برنامه عملی داشته باشد و هم برای مردم اطلاع رسانی و آگاهی دهی داشته باشد. بدون شک در این راستا هم مردم مسئول اند و هم بایستی نهادهای اجتماعی و خصوصی نیز همکاری داشته باشند.

همینگونه دوستان بین المللی را باید ترغیب نمود که در این عرصه نیز سرمایه گذاری و حمایت نمایند. نکته ای دیگری که در این ارتباط نباید فراموش گردد که بخشی از آلوده شدن محیط و در نهایت موجب ایجاد فجایع و وضعیت ناگواری کنونی می گردد، افزایش بی رویه جمعیت و خصوصا اسکان آنها در شهرها بدون طرح و برنامه منظم می باشد. زیرا با خالی شدن دهات و قریه ها، در واقع زمین های زراعتی متروک گردیده و فضای طبیعی رو به نابودی می رود. متاسفانه مردم ما یا از سر اجبار یا بخاطر تغافل و عدم آگاهی لازم نسبت به این مسایل بی توجهی نشان میدهند. وزراعت شهرسازی و مسکن و نیز وزارت زراعت مسئولیت دارند که در ارتباط با مسایل یاد شده بصورت جدی و هماهنگ وارد عمل شوند.

اگر حقیقت موضوع را در نظر بگیریم کوتاهی و عدم کفایت مقام های یاد شده یعنی وزارت زراعت، وزارت فواید عامه، ‌وزارت شهرسازی و مسکن، شهرداری ها، اداره محیط زیست مقصرین واقعی وضعیت تکان دهنده محیط زیست در کشور دانسته می شوند.

زیرا طی چندین سال گذشته آنان نه تنها در ولایات، بلکه حتا قادر نگردیدند که ولایت و شهرکابل را بعنوان نمونه ای از توانایی و کارکرد خود دچار تغییرات مثبت و سازنده بسازند. اگر این کوتاهی ها و غفلت ها ادامه یابد قطعامی توان گفت وقتی مردم ولایات و نقاط دور افتاده به دلیل مشکلات ناشی از خشک سالی و نبود آب آشامیدنی به شهرها و پایتخت روی می آورند؛ چند صباح بعد شهرهای متراکم شده و غرق در آلودگی وسیع و خطرناک، بدل به کشتار گاهای وحشتناک خواهد گردید. همین اکنون از هزاران مریضی که در کابل وجود دارند طبق برآورد های شده اکثریت شان بخاطر آلودگی محیط زیست می باشد.

بنابر این تغییرات منفی پیش آمده در طبیعت کشور،‌بخصوص خشکسالی های ممتد و عدم دسترسی به آب آشامیدنی لازم و صحی در ولایات و بخصوص کابل همه ریشه در نابودی و تخریب بی رویه محیط زیست و تغافل و سهل انگاری مقام ها و نهادهای مربوطه دارد.

دیدگاه شما