صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

سرمایه های خفته و مردم گرسنه!

-

سرمایه های خفته و مردم گرسنه!

سال گذشته یکی از موسسات آمریکایی که روی معادن افغانستان تحقیق می نمود، اعلان نمود که در افغانستان به ارزش یک تریلیون دالر معادن دست نخورده زیر زمینی وجود دارد، اما دولت افغانستان این آمار را در آن زمان سه تریلیون دالر تخمین زد. این خبر، در آن زمان بازتاب گسترده ای در رسانه ها یافت، اماهیچگاهی – نه در آن زمان و نه در حال حاضر- متکائی در بحران اعتماد و آرزوهای مرده و فروریخته مردم افغانستان تبدیل نگردید.

این خبر بجز خوراک رسانه ای و تبلیغات سرد و بی روح حکومتی، تاثیر دیگری در میان مردم نداشت؛ چون مردم افغانستان خیلی ها قبل از آن، میدانستند که دارند با شکم گرسنه روی سرمایه های دست نخورده و طبیعی انبوهی می خوابند که جز، رنج و درد، چیزی برای آنان ندارند. به عقیده مردم افغانستان معادن سرشار و دست نخورده پای نیروهای اشغال گر را در مقاطع مختلف تاریخی به افغانستان کشانده و مردم افغانستان هزینه های زیادی را بابت بازی های سیاسی و استخباراتی بر روی معادن و منابع افغانستان پرداخته اند. راستی؛ آیا مردم افغانستان واقعا تا چه اندازه میتواند به چشم انداز توسعه و انکشاف افغانستان از رهگذر استخراج معادن امیدوار باشند؟ آیا دولت افغانستان قادر به استخراج معادن خواهد بود و اصولا برنامه ای در این خصوص دارد یا خیر؟

اخیرا وزیر معادن در جلسه استماعیه مجلس نمایندگان، از پیشرفت ها در استخراج معادن و برنامه های آینده این وزارت در این عرصه یاد کرد. وزیر معادن گفت که در سال جاری دولت افغانستان از بابت معادن بیش از 150 میلیون دالر عاید خواهد و داشت و این رقم را برای پنج سال اینده به 1.3 میلیارد دالر اعلان کرد.

این در حالی است که یکی از موسسات خیریه و غیر انتفاعی انگلستان در کشور (اکسفام) با نشر آمار تکان دهند از خرابی اوضاع در افغانستان، افغانستان را برای یک بار دیگر در رده ای فقیرترین کشور های جهان قرار داد. نتایج تحقیقات این نهاد نشان می دهد که در افغانستان تا هنوز از هر پنج کودک افغان، یک کودک پیش از سن پنج سالگی جان خود را از دست می‌دهد و از هر هشت زن، یک زن در هنگام زایمان می‌میرد و در حال حاضر تنها نیمی از کودکان افغان به مکتب می‌روند و معاش ماهیانه بسیاری از مردم نیازمندی های اساسی آنان را برطرف نمی نماید.

هرچند آمار ارایه شده از سوی مسولین موسسه اکسفام انگلستان در افغانستان، بسیار تکان دهنده و مایوس کننده به نظر می رسد اما از تازه گی چندانی برخوردا ر نبوده و مردم افغانستان خیلی زودتر از آن بر بحرانی بودن اوضاع در کشور پی برده بودند و به این نتیجه رسیده بودند که آری افغانستان از جمله فقیر ترین کشور های جهان است و از لحاظ معیشتی در پایین ترین سطح قرار دارد.

با اینکه پس از سقوط طالبان برخی پیشرفت ها در کشور حاصل شده است، اما طوریکه دیده می شود هنوز بیش از 40 فیصد مردم افغانستان زیر خط فقر واقعی زندگی می کنند، مرگ و میر مادران و کودکان به دلیل بالا بودن گراف فقر بصورت روز افزون ادامه دارد، بی سوادی و بحران آموزش و پرورش تداوم یافته و...
تمام این نابسامانی ها در شرایطی است که مردم افغانستان روی گنج های سرشار و دست نخورده به ارزش سه تریلیون دالر، قرار دارد. اینکه چه وقت این ذخایر دست این مردم بیچاره و فقیر را می گیرد سوالی است که همگان برای پاسخ آن لحظه شماری می نماید.

بدون شک استفاده موثر و بهینه از این معادن عظیم زیر زمینی ضمن اینکه می توانند مردم افغانستان را از فقر و فلاکت نجات دهند، می توانند این کشور را به یکی از صادرکنندگان رده نخست مواد معدنی در جهان تبدیل کنند. واقعیت این است که افغانستان مانند اکثر کشور های جهان؛ آب، زمین، معادن و سایر منابع طبیعی کافی دارد اما بنابر نبود فرصت استفاده یا تغافل برای استفاده از آن ها، هنوز این معادن دست نخورده باقی مانده و به تبع آن فقر هم دوام خود را در این کشور حفظ کرده است.

هر چند شنیدن خبر وجود معاون سرشار در نقاط مختلف کشوربرای مردم افغانستان نوید بخش و امیدوار کننده است؛ اما تنها وجود این معادن- بطور دست نخورده- چنانچه نتوانسته در گذشته حلال مشکلات باشند در آینده نیز در نفس خود امتیازی نخواهند بود. مردم افغانستان در گذشته نیز می دانستند که بروی سرمایه های هنگفت زیر زمینی و در کنار دارایی های فراوانی که هدر می روند گرسنه می خوابند و به خاطر عقب افتادگی و دست های خالی شان تحقیر و شکنجه می شوند.

این معادن مانند هر سرمایه بالقوه دیگری فقط در صورتی که اداره ملی و کارا داشته باشیم، سرمایه بالفعل خواهد شد. و گرنه وجود یک و شاید دهها تریلیون سرمایه خفته در خاک بلای جان و بهانه تازه ای برای دست درازی های دیگران گشته و بر مشکلات ما خواهد افزود. از این رو مهم است که بدانیم حکومت افغانستان برای بهره برداری از این منابع چه برنامه ای دارد؟ آیا ظرفیت و اراده ای برای جلوگیری از غارت معادن وجود دارد؟ به عبارت دیگر کشف منابع فراوان طبیعی در یک کشور در حال رشد همیشه و در ذات خودش خبر خوشی نیست و در صورتی به یک مژده تبدیل می شود که خبر استفاده موثر و بهینه از آن نیز در کنار خبر کشف آن قرار گیرد. متاسفانه در کشوری مثل کشور ما عوض این که از این منابع در جهت بهتر ساختن وضع زندگی مردم استفاده شود، این منابع به علت فساد اداری و داشتن موسسات ضعیف تلف شده و مصیبت آفرین است.

اگر قرار باشد مانند گذشته هر کس به نفع خود عمل نماید، به جای اینکه این ثروت عظیم خدادادی برای آسایش و سعادت مردم مورد استفاده قرار گیرد، در جیب های برخی از بزرگان جای خواهد گرفت.
هنگامی که سخن از استخراج و انکشاف این معادن معدنی به میان می آید سوال این است که در کشور جنگ زده و غرق در فساد اداری افغانستان، چگونه می تواند در این کار موفق شود در حالی که بسیاری کشور های دارای موسسات به مراتب قویتر در این کار ناکام شده اند. اما برخی کارشناسان مسائل مالی کشور معتقدند که باید برای جلوگیری از تلف شدن منابع و عواید جدید حاصل از این معادن، یک صندوق کاملاً مقتدر و مستقل به وجود آید تا امور و عواید به دست آمده از منابع معدنی را اداره کند، پالیسی دراز مدت مالی طرح نماید، جلو فساد اداری و سو استفاده های سیاسی را بگیرد.

برای ایجاد چنین صندوقی، لازم است تشکیلات و چارچوب قانونی تهیه و آماده شود و دستور العمل های مشخص که دارای خصوصیاتی از جمله اهداف مشخص، بازرسی و نظارت دقیق کاملا مستقل، استخدام افراد شایسته، غیر سیاسی و عاری از هرگونه زد و بند سیاسی برای این نهاد، و همچنین دارای سیستم مالی قوی برای انتقال این عواید به بودجه سالانه دولت باشد، تشکیل گردد.واضح است که اگر واقعا غربیها در معامله با دولت و ملت افغانستان صادقند، باید هرچه زودتر این صندوق تاسیس و پلان گزاری گردد. حتی قبل از اینکه عوایدی از این منابع معدنی بدست آید.

دیدگاه شما