صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

قانون گرايي و مسوليت پذيري؛ راه غلبه بر بحران

-

قانون گرايي و مسوليت پذيري؛ راه غلبه بر بحران

وضعيت و شرايط كشور در سال جاري بر خلاف انتظارات و توقعات در حركت است؛ وضعيت امنيتي هر روز بد تر مي شود و مشكلات و نابه ساماني هاي اقتصادي برجسته و نمايان تر مي گردد، از سوي ديگر، جنجال هاي داخلي و تنش هاي سياسي هم ميان نهادها و قواي داخلي دولتي ايجاد و گسترش يافته است و هم شخصيت هاي برجسته كشور به جاي همگرايي و تشريك مساعي، سياست واگرايي و تك روي را بر گزيده اند.

از طرف ديگر افغانستان شرايط خاص سياسي را پيش رو دارد؛ نيروهاي خارجي به تدريج كشور را ترك مي كند و قراراست مسوليت ها، بخصوص در بخش امنيت به عهده خود افغانستان گذاشته شود، مخالفان مسلح طي گذشت زمان نيز قوي و كار آموزده تر گرديده و با سياست ايجاد رعب و وحشت در صدد ترور شخصيت ها و چهره هاي شناخته شده كشور است و همچنان به روند صلح و آشتي تن نمي دهند.

مجموع اين شرايط وضعيت نا خويشاند، توام با نگراني و اضطراب را براي مردم خلق كرده است و همه، اين روزها در پي يافتن اين جواب اين سوال است كه فرجام كشور چه خواهد شد و ما به كدام سمت و سو در حركت هستيم؛ گذر از بحران و غلبه بر مشكلات و يا سقوط و بد بختي دوباره؟ به راستي كه پيدا كردن پاسخ روشن و قانع كننده به اين سوالات اين روزها دشوارتر از سالهاي قبل شده است. هرچند كه انتظار مي رفت با گذشت زمان بيشتر مشكلات و چالشها به تدريج كم و كمتر شود اما اين گونه نيست؛ نگاهي به تمام بخش هاي جامعه بخصوص اقتصاد و امنيت نشان مي دهد كه كه دستاورد ها قناعت بخش و مورد رضايت مردم نيست.

مشكلات اقتصادي بانك هاي خصوصي كشور و عدم موفقيت دولت در ايجاد اشتغال و فراهم نشدن زمينه هاي سرمايه گزاري براي شركت هاي بزرگ در داخل افغانستان و نيز حل نشدن انبوه مشكلات فراه راه صادرات افغانستان از جمله مسايلي هستند كه به شدت بر نظام اقتصادي و زندگي مردم سايه افگنده و زندگي و امرار معاش را براي شهروندان افغانستان با مشكلات بسياري مواجه ساخته است.

در بخش امنيت نيز مخالفان موفق شده اند تا هر روز ديوارهاي امنيت رواني جامعه را بيشتر مورد هدف قرار دهند و امنيت رواني و فزيكي شهروندان را مختل كنند. ترور شخصيت هاي برجسته و اشخاص مطرح، تاكتيك خطرناكي است كه ادامه آن مي تواند جامعه را فلج كند و به همين دليل به عنوان اخرين تلاش ها براي نابود ساختن افغانستان از سوي دشمنان آن روي دست گرفته شده است. بدون شك يك جامعه زمان فلج مي شود كه مغزهاي و نخبگان سياسي و نظامي آن بين برود و ستون فقرات اقتصاديش شكسته شود؛ اين طرحي است كه مخالفان مسلح و كشورهاي حامي آن براي نابود كردن افغانستان روي دست گرفته شده است.

تنش هاي سياسي كه اين روزها ميان قواي سه گانه كشور بوجود آمده، از حالت طبيعي و عادي خارج شده است؛ هركدام از قواي سه گانه در صدد زمين گير كردن ديگري و ضربه زدن به آن است. حتي كار بجايي رسيده است كه براي فشار عليه همديگر، گام هاي برداشته مي شود كه كشور را به سمت سقوط و نابودي مي كشاند. اين يك خطر بزرگ و ايجاد فرصت هاي طلايي براي دشمن است تا اخرين ضربه هاي خويش را به افغانستان وارد كنند. فساد و بي نظمي در نهادهاي عدلي وقضايي سبب ايجاد فاصله ميان مردم و حكومت شده است و اعتماد و اعتبار نظام كشور مرتب در حال كاهش است و اين امر خود خلاهاي بزرگي را در كشور بوجود اورده است كه خود بزرگترين تهديد و چالش به حساب مي رود.
گام هايی براي بهبود وضعيت

اگر وضعيت و شرايط به همين گونه ادامه يابد، نمي توان منتظر سرنوشت و آينده خوبي براي كشور و مردم بود؛ زيرا وضعيت به سمت شاردگي و از بين رفتن نظم و مديريت در حركت است. نظام سياسي كشور هر روز ضعيف تر و از اعتبار قواي سه گانه به ميزان نگران كننده ي كاسته مي شود. بدبيني ها در باره سرنوشت كشور در حال افزايش است و حتي تلاشها براي بيرون كردن سرمايه ها در جريان است. تعداد زيادي از شهروندان در حال فرار از كشور هستند و عده ي ديگر دست از سرمايه گزاري و كار در مملكت كشيده اند و در بلا تكليفي مطلق به سر مي برند.

براي جلوگيري از وخيم تر شدن اوضاع و تغيير وضعيت لازم است كه گام هاي برداشته شود و نخست لازم است مقامات سياسي كشور و نمايندگان مردم اين حركت را انجام بدهند و مقامات با تعيين و انجام اولويت هاي كاري، سلسله اقداماتي مهم و فوري را براي جلوگيري از افتادن افغانستان در ورطه سقوط روي دست بگيرند كه به برخي از آنها اشاره مي شود:

1- قانون گرايي: مسلما ريشه اصلي بحران و مشكلات سياسي واداري كنوني ناشي از قانون گريزي و بي توجهي به قانون از طرف مسولان كشوراست؛ عدم تعهد واقعي به كشور سبب شده است كه طي ده سال گذشته مردم مكررا شاهد نقض قانون توسط مقامات و سران حكومتي باشند و مملكت از اين ناحيه بشدت آسيب پذير شود. قانون گريزي تنها بين سياستمداران كشور نه بلكه نظاميان و كارمندان ملكي ارادات را نيز رايج گرديده است و هيچ كس از اينكه علنا و آشكارا در برابر انظار مردم قانون را بكشند، ابايي ندارد، زيرا كه نظام مجازات و مكافات بخاطر قانون شكني ها از بين رفته است.

2- اصلاحات سريع در نيروهاي امنيتي: نفوذ مخالفان در تركيب نيروهاي مسلح و امنيتي كشور، مدتي است ذهن همه را به خود مشغول كرده است. در سال جاري اتفاقات ناگواري صورت گرفت كه ناشي از همين مسله بود. طراحي عمليات به نقاط حساس و ترور شخصيت هاي برجسته از طريق نفوذ در ميان نيروهاي مسلح كشور، باعث نگراني شديد مردم است و حتي مقامات عالي رتبه بخاطر ترس و واهمه ي كه از نفوذ احتمالي مخالفان دارند، ممكن است نتوانند درست و به گونه ي لازم كارها و مسوليت هاي خويش را انجام بدهند. قطعا تداوم اين وضعيت فجايع بيشتري را به بار خواهد آورد و افغانستان از اين رهگذر متحمل خسارات جبران ناپذير خواهد گشت. بنابر اين لازم است تدابير عاجل، هدفمندانه و صادقانه براي خشكانيدن ريشه اين معضلات روي دست گرفته شود و اصلاحات گسترده و اساسي در تركيب و ساختار نيروهاي امنيتي كشور صورت بگيرد.

ضرورت و اهميت اين امر زماني بيشتر مي شود كه افغانستان قرار است مسوليت تامين امنيت را خود به عهده بگيرد و به تدريج طي چهار سال آينده، عهده داراين امر خطير گردد. در صورت كه از دورن اين نيروها با مشكلات و چالشهاي جدي مواجه باشد، به هيچ صورتي در انجام ماموريت و مسوليت خويش موفق نخواهد بود. متاسفانه چالش ها تنها به نفوذ مخالفان خلاصه نمي شود بلكه كثرت بي سوادي، مشكلات رواني، آغوشته بودن به مواد مخدر، فساد و ... نيز همچنان در ساختار اين نيروها رخنه كرده است و اگر به صورت عاجل به اين مشكلات رسيدگي نشود، وضعيت نيروهاي امنيتي را بسيار دشوار و خطرناك خواهد ساخت.

3- همگرايي: طي سالهاي گذشته يكي از معضلات جدي افغانستان تك روي و واگرايي هاي مقامات سياسي و روسايي قواي سه گانه كشور بوده است؛ اين سياست سبب شده كه همواره يك روابط سرد و حتي تقابل و تضاد ميان اين قوا حاكم باشد و در بيرون از حكومت نيز بيشتر مسير سياست رهبران براي تضعيف بوده نه تقويت و همكاري. اين خلاء بزرگ، سبب رشد نا به هنجاريهاي فراوان در ادارات كشور و نيز تقويت فزيكي و رواني مخالفان مسلح شده است. وارد كردن اتهامات غير مسولانه به همديگر، ايستادگي و موضع گيريهاي نا سنجيده، بي اعتنايي به مصالح كشور و منافع مردم درموضع گيريها و... هم اعتبار و تعهد اين قوا را با سوال مواجه ساخته و هم باعث وارد ساختن صدمات جبران ناپذير در همگراي هاي سياسي در كشور شده است. بنابر اين لازم است كه مسولان ارشد كشوراز حيط مسوليت هاي كاري خويش فرا تر نروند و بجاي رويكردهاي واگرايانه و تكروانه، با هم هماهنگ و هم گام باشند تا افغانستان بتواند از اين بحران ها ودشواريها آسان تر و راحتر گذر كند.

4- مسوليت پذيري: بي توجهي به مسوليت و نپذيرفتن مسوليتها ، سبب تشديد بحران جاري و تضعيف كشور شده است و اين يكي ديگر از ريشها و منشا مناقشات نا صواب جاري است. در حال حاضر هركدام از بخش هاي دولت ديگري را متهم به ايجاد مشكلات كرده و خود را مسوليت پذير و متعهد به اجراي وظيفه مي داند و اصلا توجهي به حدود، صلاحيت ها و مكلفيت هاي خويش ندارند. مسلما تا زمانيكه اين وضعيت ادامه داشته باشد و هركس در حدود و صلاحيت هاي خود گام بر ندارد، نمي توان به مشكلات و شرايط دشوار جاري خاتمه داد. بنا براين، مقامات كشور از لجاجت در برابر همديگر دست بكشند ومنافع مصالح كشور و مردم را بر مصالح فردي و گروهي خويش مقدم بدانند وبا عمل به مسوليت خويش، كمك كنند تا افغانستان از شرايط دشوار امروزي سالم عبور كند.

دیدگاه شما