صفحه نخست » سرمقاله » تبارز همدلی و همصدایی دولت و ملت
تبارز همدلی و همصدایی دولت و ملت
- حفیظ الله زکی
همه شاهد هستیم که امروز افغانستان در معرض تهاجم وسیع و وحشیانه دشمنان قرار گرفته است. جنگی که آتش آن با عقبه دین، تریاک، ترور، جنایت و مقاصد شوم کشورهای خارجی افروخته تر می شود.
دشمن، امروز عزت، ناموس، خاک و ارزش های معنوی و مادی ما را مورد حمله قرار داده است و می خواهد تمام دارایی های تاریخی، فرهنگی و سیاسی ما را بیرحمانه تاراج کنند و تمام هستی ما را به نابودی بکشاند.
جنگ ما با دشمن در شرایط فعلی روی منافع نیست؛ بلکه جنگ برای بقا است. امروز کشور، فرهنگ، تاریخ و ارزش های مشترک ملی و از همه مهمتر هستی ما در خطر افتاده و ما ناچاریم که از هستی خود با تمام توان و قدرت دفاع نماییم.
با آغاز خروج نیروهای خارجی از افغانستان، دامنه و گستره حملات طالبان با همدستی و همکاری گروه های تروریستی بین المللی و حمایت دستگاه های استخباراتی خارجی در سراسر کشور وسعت یافت. دراین مدت تمام جغرافیای افغانستان در آتش جنگ می سوزد و امنیت و آرامش مردم افغانستان در تمام نقاط کشور برهم ریخته است.
در این مدت تعدادی از ولسوالی ها و مناطق مهم از جمله تعدادی از بندرگاه های تجارتی به دست طالبان افتاد. ملیشه های طالب تا دروازه شهرهای بزرگ پیش آمدند و در هفته های اخیر طالبان در داخل شهرهای قندهار، لشکرگاه، غزنی و هرات در فاصله چند صد متری با نیروهای امنیتی می جنگند.
همزمان با پیشروی های نظامی طالبان، تبلیغات منسجم، برنامه ریزی شده و هدفمند این گروه برای تضعیف مورال نیروهای امنیتی و ایجاد شک و تردید در اذهان عمومی نیز شروع شد.
این که گروه طالبان تغییر کرده اند؛ طالبان با حکومت دشمنی دارند؛ نه با مردم ملکی؛ حکومت انگیزه واقعی برای جنگ با طالبان ندارد؛ سقوط ولسوالی ها و مناطق بدون درگیری و مقاومت، نتیجه یک تعامل پنهانی است؛ بنابراین جنگ و مقاومت در برابر طالبان یک کار بیهوده و عبث است.
طالبان می خواست همانند دهه هفتاد با پیشروی های برق آسا، راه اندازی تبلیغات گسترده و تماس با ریش سفیدان و متنفذان محلی و ایجاد فضای رعب و وحشت، مردم را به تسلیمی در برابر طالبان وادار سازند.
این تاکتیک طالبان هرچند در ابتدا مؤثر واقع شد و تعدادی از مناطق و ولسوالی ها بدون مقاومت سقوط کردند؛ اما مردم بسیار زود متوجه دسیسه های دشمن شدند و چاره را در مقاومت و ایستادگی در برابر طالبان دیدند. مردم درک کردند که طالبان نه تنها تغییر نکرده اند که وحشیتر و درنده خوتر از گذشته با مردم تحت کنترل شان رفتار می کنند.
گزارشات تکاندهنده از رفتارهای ضد انسانی و خلاف اصول و موازین بین المللی ملیشه های طالب در ولایت های شمال، سبب شد که وجدان عمومی بیدار شود و مردم نسبت به وظایف و مسوولیت های ملی و انسانی شان آگاهی پیدا کنند.
از یمن همین بیداری و آگاهی، اکنون ما به یک گفتمان ملی در ارتباط با تروریسم، طالبان و نظام جمهوری و ارزش های مشترک ملی دست یافتهایم. این اجماع در چهره مقاومت مردمی در ولایت های شمال و نیز ولایت های بامیان، دایکندی، غزنی و هرات و اجماع سیاسی میان سیاستمداران و رهبران سیاسی در ارگ ریاست جمهوری و نیز در جلسه فوق العاده دیروز مجلس شورای ملی تبارز یافت.
همصدایی مردم در دفاع از جمهوریت و مقابله با طالبان، مسیر جدیدی را در مبارزه با افراط گرایی و هراس افگنی باز کرده است. اکنون وظیفه و مسوولیت حکومت است که از خیزش ها و قیام های مردمی علیه طالبان و سایر گروه های دهشت افگن حمایت و پشتیبانی کرده و اشتباهات سیاسی گذشته را که منجر به تضعیف جمهوریت، ارزش های دموکراتیک و برقراری عدالت در کشور گردید، جبران کند.
اتحاد و همگرایی ملی در دفاع از تمامیت ارضی و ارزش های قانون اساسی و مقابله با تجاوز و لشکرکشی گروه های تروریستی هم اکنون به عنوان یک اصل در گفتمان ملی مطرح می باشد. همه شهروندان کشور اراده جدی برای مقابله با تجاوز سازمان یافته سازمان های استخباراتی کشورهای همسایه را دارند. شهروندان نمی خواهند تا افغانستان باردگر به میدان جنگ های نیابتی کشورها تبدیل شود. اکنون این اجماع شکل گرفته است؛ اما میزان بهره گیری از این اجماع و چگونگی مدیریت آن به مسوولان حکومتی و رهبران سیاسی مربوط می شود. اگر این بار نیز مانند گذشته از ظرفیت های ملی برای امنیت، ثبات و توسعه کشور درست استفاده نشود، دیگر فرصت برای جبران آن باقی نمی ماند.
صحبت های واضح، صریح و جامع رییس جمهور در پارلمان نشان می دهد که افغانستان به یک گفتمان ملی در مقابله تجاوزکاران دست یافته است. اکنون زمان آن است که از این اجماع برای تقویت نظام جمهوری، ارزش های دموکراسی، برقراری عدالت و حقوق شهروندی سود برده شود. اگر دشمن، دین، تاریخ و جغرافیای ما را مورد هجوم قرار داده است؛ ما باید اراده و جدیت جمعی خود را در دفاع از هویت ملی نشان بدهیم. تغییر مسیر جنگ و بازپس گیری مناطق اشغال شده می تواند به عنوان یک شاخص در مدیریت کلان امنیتی به حساب بیاید.
دیدگاه شما