صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

شنبه ۱ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

رهبر زادگان؛ مشی رهبرانه یا اقتضائات جدید

-

در روزهای گذشته مصاحبه احمد مسعود فرزند احمدشاه مسعود قهرمان ملی با یکی از رسانه های داخلی خبرساز شده و او را در محور بگومگوها به خصوص در شبکه های اجتماعی قرار داده است. این که احمد مسعود به عنوان یک جوان تحصیل یافته و متعلق به نسل پسامجاهدین دارای چه ظرفیت هایی است مشخص نیست. شاید ده ها هزار جوان دیگر هم چون او و هم نسل او در کشور حضور داشته باشند که چه بسا بسیار بیشتر از او هم ظرفیت داشته باشند و هم دارای تحصیلات بیشتر از وی باشند. اما آن چه احمد مسعود را با دیگران متفاوت می سازد جایگاه پدر او به عنوان یکی از تاثیرگذارترین چهره های سیاسی و جهادی در عصر مجاهدین و یکی از چهره های موثر در تاریخ معاصر کشور است. بدون شک اگر احمد مسعود فرزند قهرمان ملی نمی بود شاید ده ها پله دیگر را طی می کرد تا به مرحله ای می رسید که در مناسبات کلان کشور ورود می کرد و در باره معادلات سیاسی افغانستان از جایگاه یک رهبر سیاسی سخن می گفت.
حضور او در عالم سیاست با ژست کاملا رهبرانه و در قامت مسعود دیگر به خصوص در سایه کلاه پکول پدر یک بار دیگر بحث جایگاه رهبرزاده ها و فرزندان چهره های سیاسی در عالم سیاست را پیش کشیده است. در سال های گذشته کمتر چهره سیاسی در میان رهبران مجاهدین و رهبران احزاب سیاسی بوده است که یکی از فرزندان خود را به عنوان چهره سیاسی و بازیگر جانشین خود معرفی نکرده باشد. تقریبا همه چهره های تاثیرگذار سال های اخیر اکنون دارای یک الترناتیف نه در سطح ملی و حتی درون قومی بلکه در میان اعضای خانواده و اقربای خویش هستند. اگر بخواهیم این رهبران یا فرزندان جوان و در عین حال سیاستمدار شان را لیست کنیم به ده ها تن می رسند. هر کدام از این جانشینان جوان غالبا مشی رهبرانه دارند و در واقع در کتله های قومی و مناسبات درون حزبی خود مشق رهبری می کنند. برخی از رهبران حتی همزمان چندین تن از اعضای خانواده و فرزندان خود را در حال آموزش رهبری هستند و به نظر می رسد که آنان حتی قصد ترک عالم سیاست پس از خود را نیز ندارند و دوست دارند نام شان هم چنان زنده بمانند.
اکنون رهبرزادگان جوانی که عمدتا میراثدار پدر به حساب می آیند و قصد ورود به عالم سیاست را دارند با چند چالش اساسی مواجه هستند. این چالش ها سبب شده است که کمتر رهبرزاده ای در عالم پرپیچ و خم سیاست موفق از کار برآیند.
نخستین چالش مشروعیت عرفی و اجتماعی رهبری یک جوانی است که تنها خصوصیتش این است که فرزند یکی از بزرگان بوده است. این چالش برای رهبری نسلی که تحصیل یافتگی، آگاهی های سیاسی و اجتماعی و ارتباطات از خصوصیات آن است نه تنها مشکل آفرین بلکه گاهی حتی تنفرزا است. به همین خاطر توجیه قرار گرفتن در جایگاه رهبری بدون میکانیزم های عقلانی و صرف به خاطر نسبت با یکی از چهره های سیاسی برای نسل امروز پذیرفتنی نیست.
چالش دیگر وضعیت ذووجهی فراروی رهبرزادگان است. از یک سو آنان خود شان عمدتا تحصیل یافته و روشنفکر هستند و شخصیت شان در مراکز اکادمیک شکل گرفته اند که اقتضائات خاص خود را دارد. از سوی دیگر باید در مسیری حرکت کنند که پدران شان به عنوان چهره های سنتی بنیان گذاشته اند. رهبران سنتی هر کدام دارای خصلت هایی بوده اند که بیش از قواعد و ظوابط همین خصوصیات و خصلت های فردی تعیین کننده بوده است. اما فرزندان شان به  عنوان جانشینان جوان نمی توانند این خصلت ها و ویژگی های آقتدارآمیز را از خود به نمایش بگذارند.
چالش مهم تر توانایی مواجهه با شرایط دشوار و مشخصا خشونت و جنگ است. نسلی که گذشت و به مرور تبدیل به رهبران سیاسی و جهادی شدند هر کدام ده ها سال سابقه حضور در شرایط سخت جنگی و منازعات کوچک و بزرگ را داشته اند و شخصیت شان عمدتا در جنگ شکل گرفته اند. اما فرزندان شان به عنوان جانشینان سیاسی حتی یک روز چهره جنگ و خشونت را ندیده اند و عمدتا در کشورهای خارج و در ناز و نعمت زندگی کرده اند. بنابراین اگر چنانچه روزی شرایط پدران دو باره تکرار شود و افغانستان یک بار دیگر در شرایط جنگی مطلق قرار گیرد، بعید به نظر می رسد که رهبرزادگان تاب تحمل حتی یک شب زیستن در سنگرهای داغ جنگی را داشته باشند. آنان تا کنون در سایه نظام سیاسی موجود و در شرایط حاکمیت دموکراسی نیم بند مشق رهبری می کنند. اگرچه برخی از این رهبران جوان از جمله احمد مسعود در این اواخر با پیش کشیدن تیوری مقاومت دوم و تشکیل دادن جبهات نظامی در برخی از مناطق دوردست در حال آزمودن شخصیت و بخت خویش هستند. ولی تاریخ ثابت خواهد کرد که این نسل از رهبران سیاسی چه دستاوردی برای افغانستان آینده خواهند داشت.

دیدگاه شما