صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

نادیده انگاری واقعیت‌های افغانستان در طرح صلح امریکا

-

طرح صلح امریکا متأسفانه از جامعیت لازم برای برقراری یک صلح پایدار در افغانستان برخوردار نیست. در این طرح واقعیت های سیاسی و اجتماعی این کشور مد نظر قرار نگرفته است.
چهاردهه است که مردم افغانستان در آتش جنگ و خشونت های عریان و بی حد و حصر می سوزند. چهاردهه است که زیربناهای اقتصادی افغانستان نابود می شوند و راه پیشرفت و توسعه در کشور به بن بست می رسد. مردم افغانستان بیش از هر زمان دیگر تشنه و علاقه مند صلح است؛ اما صلحی که به پایان خشونت های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی منجر شود و به بی عدالتی ها و تبعیض های ناروای نژادی و جنسیتی خاتمه دهد. ولی طرح صلحی که از سوی امریکا ارایه گردیده، مردم افغانستان را به خواسته های مشروع شان نمی رساند. این طرح گذشته از این که تا چه حد منافع امریکا و برخی کشورهای منطقه را تأمین می کند، آغاز یک جنگ داخلی دیگر را در افغانستان فراهم می کند.
راه رسیدن به صلح معمولا از دو طریق پیموده می شود:
_   پیروزی نظامی
_  گفتگو و مذاکره
راه جنگ هیچگاه به صلح پایدار منجر نشده است. پیامد پیروزی نظامی و برقراری امنیت از راه زور، حاکمیت استبدادی و جرم پنداری آزادی بیان و ارزش های دموکراسی است. دوره های صلحی که پس از پیروزی نظامی به دست می آید، اغلب با حذف، بی عدالتی و استبداد همراه می باشد. این وضعیت به خفقان منجر شده و سر انجام به کودتا، شورش های بزرگ اجتماعی و انقلاب ختم می شود. اما مزایای پایان دادن به جنگ از راه گفتگو این است که این راه اولا؛ کم هزینه است؛ ثانیا؛ تلفات انسانی کمتری دارد؛ ثالثا، منازعات پس از گفتگوهای صلح کمتر مرگبار می باشد. از این همه گذشته، دموکراسی، مشارکت و حکومتداری خوب در نتیجه توافقات صلح به وجود می آید، نه جنگ.
در افغانستان راه غلبه نظامی به بن بست رسیده است. هر دو طرف جنگ به این نتیجه رسیده اند که تصاحب قدرت از راه پیروزی نظامی در افغانستان امکان ندارد. پس باید راه دوم؛ یعنی راه مذاکره و گفتگوهای سیاسی برای ایجاد صلح پایدار جستجو شود. بنابراین تمامی طرح ها و پلان ها و سیاست ها بایستی حول محور صلح پایدار تدوین و ارائه گردد.
اهداف صلح پایدار در کشور ایجاد دوستی و همبستگی میان مردم، توسعه آرامش و امنیت در سطح کشور، افزایش ارتباط سازنده اجتماعی و فرهنگی میان لایه های مختلف اجتماعی، ایجاد صلح عادلانه و پایدار در کشور، بسیج همگانی برای توسعه و بازسازی کشور، افزایش سطح اعتماد میان گروه های سیاسی و طیف های گوناگون اجتماعی؛ ایجاد یک نظام مطلوب، فراگیر، دموکراتیک و پاسخگو، ایجاد گفتمان ملی صلح و رسیدن به اجماع از طریق قانع شدن جوانب مختلف و رسیدن به توافق می باشند. ضرورت گفتمان در پروسه صلح با توجه به ویژگی کثرت گرای جامعه مدنی که بر مبنای آزادی فردی بنیان نهاده شده، توجیه می شود.
پروسه صلح زمانی امید بخش و سازنده است که شرایط مطلوب برای موققیت مذاکرات سیاسی فراهم باشند. این شرایط عبارتند از این که:
- اطراف مذاکره باید به این نتیجه رسیده باشند که دوام جنگ به نفع شان نیست و گفتگو را یگانه راه برای رسیدن به اهداف سیاسی شان بدانند؛
- چهارچوب مذاکره باید معین و مشخص باشد؛
-  آجندای مذاکرات باید عینی و قابل پذیرش باشد؛
- هدف مذاکره باید معلوم باشد؛
- شروع مذاکرات بهتر است سری و محرمانه باشد؛
- میانجی باید مورد توافق دو طرف مذاکره کننده باشد؛
- محل مذاکره بر مبنای توافق جناح های درگیر تعیین شود؛
- فرماندهان مشهور نظامی نیز در مذاکرات حضور داشته باشند؛
- مذاکرات صلح باید حمایت های منطقه ای و بین المللی را با خود داشته باشد؛
- واقعیت های سیاسی و اجتماعی کشور باید در نظر گرفته شود؛
- حقوق شهروندی، برابری و عدالت در همه سطوح باید رعایت شود؛
- مذاکرات صلح در زمان مناسب شروع شود؛
- هیچ درخواستی به عنوان پیش شرط گفتگوها مطرح نشود؛
- هیأت های مذاکره کننده تصمیم بگیرند که اتفاقات و رویدادهای خارج از اتاق مذاکره بر روند گفتگوها تأثیر نگذارند؛
- رهبران طرف ها اراده جدی و قاطع و دلسوزانه برای صلح داشته باشند؛
- هیأت های مذاکره کننده باید راز دار و از مهارت های لازم برای انجام مذاکره برخوردار باشند؛
- جناح ها تعهد دوامدار برای ادامه گفتگوها تحت هر شرایطی داشته باشند؛
- همه طرف ها برای تقویت روند اعتمادسازی تلاش کنند؛
با توجه به شرایط فوق، طرح صلح امریکا حد اقل دارای نقایص و کاستی های زیر می باشد:
1. در این طرح تنها دو طرف (حکومت و طالبان) به عنوان طرف گفتگوهای صلح به رسمیت شناخته شده است. در حالی که در مذاکرات باید تمام اقشار مردم افغانستان نقش داشته باشند.
2. تقسیم قدرت هم میان دوطرف طالبان از یک طرف و جمهوریت از جانب دیگر صورت گرفته و نقش و سهم مردم افغانستان در این طرح نادیده گرفته شده است.
3. مسأله مهم دیگر این که در این طرح حکومت و طالبان به صورت مساوی در نظر گرفته شده است؛ در حالی که همه می دانند که حکومت از طریق انتخابات به وجود آمده و حمایت اکثریت مطلق مردم افغانستان را با خود دارد.
4. مشکل دیگر طرح امریکا این است که حقوق اقوام، مذاهب و اقلیت های نژادی و مذهبی به صورت مشخص مورد توجه قرار نگرفته و اشارات کلی نمی تواند تأمین کننده منافع اقوام و مذاهب در افغانستان باشد.
5. در این طرح حفظ دستاوردهای دو دهه اخیر تضمین نشده و تدابیری که در ساختار سیاسی مد نظر قرار گرفته شده، بیش از پیش ارزش های دموکراسی را به مخاطره می اندازد.

دیدگاه شما