صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۷ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جامعه و تفاله های بجا مانده از ایده های قبیله سالارانه

-

ردر حالی که ما یک تاریخ از حاکمیت های دیکتاتوری، استبدادی و انحصاری را پشت سر گذاشته ایم و تازه می خواهیم از گذرگاههای سخت و دشوار این دوره سیاه تاریخی عبور کرده و به پهن دشت آزادی، برابری و عدالت برسیم؛ برخی رفتارها و گفتارهای تفرقه افگنانه و امتیازخواهانه از سوی بعضی روشنفکران جامعه ما، فضای همدلی و همگرایی میان اقشار اجتماعی را آلوده کرده و با خلق و بازتولید ذهنیت های منفی و ترویج افکار کهنه و ورشکسته، جامعه را به سوی افتراق و انشقاق سیاسی سوق داده و زمینه های تقابل و تعارض بر محورهای فروملی را فراهم می سازد.
مردم افغانستان پس از سه دهه جنگ، مهاجرت، بدبختی و فلاکت به این نتیجه رسیده اند که راه حل نهایی ختم جنگ، نزاع و بدبینی، به رسمیت شناختن هویتها و تفاوتها و ایجاد فضای مناسب برای زیست مسالمت آمیز جمعی است. تشکیل نظام نوین سیاسی و تدوین قانون اساسی جدید بر مبنای ارزش های ملی و آموزههای دموکراسی و حقوق بشری، تلاش جمعی متحدانهی بود که از سوی مردم افغانستان مورد پذیرش قرار گرفت.
در سال های پس از2001 مردم افغانستان با امیدواری تمام به فاز جدید سیاسی گام نهادند. رعایت ارزش های حقوق بشر و شهروندی، تکثرگرایی، قانونمداری و تمکین به اصل حاکمیت ملی از ویژگی های بارز دوره نوین سیاسی به شمار می آید. مردم به این مفاهیم اعتبار بخشیدند و سعی کردند آنها را در مناسبات اجتماعی شان لحاظ کنند. در حالی که افغانستان به سوی همگرایی پیش می رفت و خط کشی های قومی، سمتی و نژادی در کشور کمرنگ می شد، متأسفانه در سال های پسین، خطوط گسل تحت نام ها وعناوین مختلف از سوی برخی سیاستمداران، فرهنگیان و شهرت طلبان دوباره مطرح شد و برخی طیف های اجتماعی را نیز متأثر کرد.
برجسته سازی خطوط گسل قومی، نژادی و گاه مذهبی در جامعه فروپاشیده و ناهمگرای مانند افغانستان، می تواند به راحتی در رفتارها و موضع گیری های اعضای جامعه تبارز کرده و به صورت آشکار خود را در تعاملات سیاسی و اجتماعی نشان دهد. از اینرو در سال های اخیر پیش از آن که ما در عرصه همسویی و همدیگرپذیری توفیقاتی داشته باشیم، تفاله های بجا مانده از ایده های دوره حاکمیت های استبدادی را رشد و پرورش داده ایم و بر تفریق و تبعیض صحه گذاشته ایم. البته جریانهای غالب اجتماعی با توجه به گذشته فلاکت بار کشور، گرایش به برتری نژادی و قومی را منسوخ و غیر انسانی می دانند و آن را به ضرر وحدت و انسجام جامعه و در تضاد با توسعه و رشد کشور تشخیص می دهند.
مردم افغانستان پیش از آن که تفکر برتری خواهانه و انحصارگرایانه را به عنوان یک آمال و آرزو مطرح کنند، بایستی روی وحدت، یکپارچگی و بهره برداری از تمامی ظرفیت ها و توانایی های بشری برای توسعه و آبادانی کشور بیندیشند. وقتی افغانستان آباد شود و برابری و عدالت اجتماعی و سیاسی تحقق پیدا کند، زمینه های نزاع میان اقوام و مذاهب کاهش یافته و همه شهروندان بر اساس شایستگی، لیاقت، کار و تلاش شان از منابع اقتصادی و سیاسی بهره مند گردیده و جایگاه شان را در لایه های مختلف جامعه پیدا می کنند.
افغانستان وقتی به آبادی و توسعه دست می یابد که همه شهروندان بدون در نظر داشت وابستگی های قومی و سمتی در آبادانی آن سهم داشته باشند. چنانچه برخی اشخاص و حلقات فکر کنند که افغانستان توسط یک قوم و نژاد و یا یک سمت و طایفه در مسیر توسعه و شکوفایی قرار می گیرد، این تصور نادرست و بر خلاف واقعیت های عینی و تاریخی کشور می باشد.
افغانستان توسط همه افغانها آباد می شود و با تلاش جمعی همه اقوام به شکوفایی و رفاه اقتصادی و برابری اجتماعی می رسد؛ لذا تکیه بر امتیازات و افتخارات یک قوم در افغانستان هرگز به نفع مردم و کشور نبوده و هیچ راهی را به سوی آزادی، ثبات و امنیت نمی گشاید. از سوی دیگر به هر میزانی که یک فرهنگ یا هویت مورد تعرض قرار بگیرد، به همان مثابه افرادی که خودشان را به آن فرهنگ یا هویت وابسته می دانند، به مقاومت و واکنش منفی وا می دارد. بر این اساس وقتی فشار بیشتر شود به صورت طبیعی مقاومت در برابر فشار و انگیزه دفاع از هویت جمعی نیز بیشتر می شود. راه ملت سازی و حکومتداری این است که ما به تکثرگرایی فرهنگی، مذهبی و قومی احترام بگذاریم و حقوق سیاسی، اقتصادی و اجتماعی یکدیگر را در قانون و رفتارهای اجتماعی و سیاسی خود به رسمیت بشناسیم. کوبیدن بر طبل واگرایی و نفاق افگنی راه حل معضلات افغانستان نبوده و نیست.

دیدگاه شما