صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

صلح افغانستان؛ پروسه یا پروژه؟

-

آخرین سخن مهم در باره صلح افغانستان را حمدالله محب مشاور امنیت ملی افغانستان بر زبان آورده است. وی گفته است که سفر اخیر خلیلزاد پس از یک وقفه یک و نیم ماهه به کابل صرفا به خاطر رهایی انس حقانی بوده است و به روند صلح ارتباط نداشته است. استقبال سرد ارگ از نماینده خاص ایالات متحده در این دور نیز همین نکته را می رساند که گویا وی چیزی برای دولت افغانستان در زمینه صلح نداشته است. او فقط می خواسته است چیزی بر سفر خویش بیفزاید و بدین ترتیب دستاوردی هر چند کوچک برای آن دست و پا کند. رهایی انس حقانی یکی از خواستههای اصلی طالبان و احتمالا همکاران و حامیان منطقهای این گروه است. مهم جلوه دادان این سفر از سوی اپوزیسیون داخل نظام و گرفتن عکسهای فیسبوکی با وی نه توانست موقعیت انتخاباتی آنان تقویت کند و نه به منزلت سفر آقای خلیلزاد افزود. این سفر اما به این پرسش اساسی یک بار دیگر دامن زد که چرا صلح افغانستان ره به جایی نمیبرد؟ چرا هرچه زمان میگذرد و هرچه تلاش بیشتر صورت میگیرد، ما بیش از آن که به سمت صلح برویم، از آن دورتر میشویم و صلح دست نیافتنیتر میگردد؟
اگر واقعا سخن مشاور امنیت ملی افغانستان درست باشد که هدف آقای خلیلزاد از سفر اخیرش به منطقه و کابل صرفا به خاطر رهایی انس حقانی بوده است و در باره صلح کدام پیام روشنی نداشته است، ما را در یافتن پاسخ به پرسش فوق کمک شایانی میکند. پاسخ کوتاه آن پرسش این است که متاسفانه صلح افغانستان بیش از آن که یک پروسه باشد، تبدیل به یک پروژه شده است. به این معنی که همه کسانی که در این روند دخیل هستند، تنها به دنبال آن میگردند که از این بازی چه چیزی نصیب آنان میگردد. در آخرین مورد ما اجلاس چهارجانبه در مسکو را داشتیم که تنها به خاطر اظهار وجود روسیه در عرصه بین المللی بود و چنان حرف مهمی در آن مبادله نگردید. حتی اجلاس آینده به خاطر صلح افغانستان در چین نیز در همین راستا قابل تحلیل است. اکنون چین هم میخواهد به نحوی در برابر رقبای بین المللی خود عرض اندام کند تا از دیگران عقب نماند. ارتباطات ایران با طالبان و حمایتهای پیدا و پنهان از این گروه نیز به خاطر این است که از این نمد برای خویش کلاهی بسازد. به همین خاطر هر کسی به دنبال ساختن پروژه است و یکی از جذاب ترین موضوعاتی که پروژههای سیاسی را قابل اعتنا و توجیه پذیر میسازد، صلح افغانستان است.
متاسفانه تاریخ و تجربه چندین ساله روند صلح و تمام فعالیتهای مرتبط با این موضوع نیز نشان میدهد که هر کسی قدمی در این مسیر برداشته است، تنها به خاطر ساختن یک پروژه جانبی و اهداف خاص بوده است. از روزی که شورای عالی صلح تاسیس گردید تا کنون ما حتی شاهد یک نقطه مثبت در زمینه صلح نبوده ایم و هیچ دستاوردی این شورا تا کنون نداشته است. حتی برخی بزرگان در این زمینه جان خویش را نیز از دست دادند ولی در اصل صلح هیچ پیشرفتی حاصل نشد و هیچ نتیجهای به دست نیامد.
واقعیت این است که نهادهای مرتبط با صلح تا کنون کوچک ترین نتیجهای در زمینه صلح نداشته اند و تنها شاهد مصرف بیهوده و عبث بودجههای کلان تحت عناوین مختلف بوده ایم. همه بزرگانی که تا کنون در راس شورای عالی صلح قرار گرفته اند تنها به خاطر حفظ مصالح و قناعت بخشی آنان در این سمت قرار گرفته اند و هیچکدام ابتکاری نداشته اند که به صلح کمک کرده باشد. درست است که اکنون این شورا تقریبا بیکاره است و چندان هزینه ای هم احتمالا بر دوش بیت المال نداشته باشد. اما در سالهای گذشته هزینههای گزافی در این زمینه مصرف شده است که نتیجه عملی آن واقعا صفر است. اگر کدام دستاوردی در سالهای گذشته در زمینه صلح وجود داشته باشد نتیجه فعالیتهای بخشهای دیگر مثل امنیت ملی و دیگر نهادهای مرتبط است نه نتیجه کار شورای عالی صلح.
ناکامی چندین ساله افغانستان در زمینه صلح علی رغم تاسیس نهادهای مختلف و مصرف هزینههای هنگفت و تحلیل عوامل شکست در این عرصه، نشان میدهد که متاسفانه تا کنون به رون صلح افغانستان به عنوان یک پروژه منفعت آور دیده شده است تا یک روند طبیعی و هدفمند که منجر به آرامش و امنیت افغانستان گردد.

دیدگاه شما