صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۹ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مردم صلح واقعی و پایـدار می خواهند

-

موضوع جنگ و صلح در یک کشور جزء مهمترین موضوعات ملی است که نتایج آن تمامی احزاب، گروه ها و شهروندان را تحت تأثیر قرار می دهد. جنگ شالوده نظام را به خطر می اندازد و نظم موجود را از بین می برد و جامعه را به سوی هرج و مرج و خشونت مهار ناشدنی سوق می دهد.
صلح نیز به همان پیمانه دارای اهمیت می باشد. صلح ثبات و دوام نظام سیاسی را تضمین می کند و حاکمیت سیاسی را بر مبنای مشروعیت قانونی و مردمی استوار می سازد. امنیت عمومی، آسایش و آرامش جمعی تنها در سایه صلح واقعی امکان پذیر می گردد. توسعه، پیشرفت، ترقی و آبادانی کشور نیز با صلح امکان تحقق می یابد.
پس جنگ بالذات یک امر ناپسند و ویرانگر است و صلح یک امر پسندیده و آسایش بخش؛ اما این مسأله مطلق نیست؛ گاهی علیرغم خواست یک مردم، جنگ بر آنها تحمیل می شود، تجاوز نظامی، حملات نامشروع و غصب دارایی ها و نادیده گرفتن حقوق انسانی مردم توسط دولت و یا گروه خاص اجتماعی و سیاسی، ممکن است اعضای یک جامعه را مجبور سازند تا در برابر تجاوزگران بایستند و از سرزمین، مال و جان شان محافظت کنند و به دفاع از حقوق سیاسی و اجتماعی شان بپردازند. دراین صورت جنگ برای مردمی که از سرزمین شان دفاع می کنند، ضروری و پسندیده تلقی می شود.
صلح نیز همین طور است، صلح ممکن است گاهی با ویژگی ها و پدیده هایی همراه گردد که اصل مشروعیت و مقبولیت آن را زیر سؤال ببرد و سبب تغییر ماهیت صلح در قضاوت عمومی گردد. صلح در صورتی پسندیده است که تمامی ابعاد و زوایای یک زندگی انسانی در آن لحاظ شده باشد و حقوق و تکالیف انسانی همه اعضای جامعه در برابر قوانین و مقررات به گونهای عادلانه رعایت شود.
صلحی که در پرتو آن زمینه زیست جمعی انسان ها فراهم نشود و راه برای توسعه همه جانبه هموار نگردد، صلح پسندیده و با ارزش نیست. صلح باید حافظ عزت و کرامت انسانی اعضای جامعه باشد. صلح باید چتر حمایتیاش را بر سر همه افراد جامعه بالسویه بگستراند. در صلح باید نفع جمعی افراد جامعه لحاظ شود، صلح نباید به نفع گروهی و به ضرر گروه دیگر باشد.
جنگ و صلح یک مسأله عمومی است و تصمیم در باره آنها نیز باید عمومی گرفته شود. مشارکت مردم در تصمیم گیری های کلان و در نظر گرفتن دغدغه ها و نگرانی های آنان می تواند مسأله جنگ و صلح را در افکار عمومی توجیه پذیر سازد؛ ولی چنانچه بخشی از جامعه بخواهند، جنگ و صلح را مطابق خواسته ها و منافع خودشان مصادره کنند، این جنگ و صلح مشروع و دوامدار نخواهد بود؛ زیرا خواه ناخواه با واکنش بخش دیگری از جامعه مواجه شده و کارکرد مطلوب شان را از دست می دهند.
جنگ داخلی افغانستان از قیام مردم در برابر حکومت دست نشانده شوروی سابق شروع و با تجاوز نظامی شوروی به خاک افغانستان تشدید و فراگیر شد؛ اما بعدها این جنگ، به جنگ های نیابتی کشورهای خارجی بدل شد. آنچه در این جنگ ها به آنها اهمیت داده می شد، خواست و منافع کشورهای خارجی بود. منافع ملی افغانستان در محاسبات سیاسی و گفتمان های بین المللی مورد توجه  قرار نمی گرفت. پس این جنگ را نمی توان از منظر عمومی توجیه پذیر دانست؛ چون ماهیت جنگ تغییر کرده بود. جنگ از ماهیت دفاع مردمی به یک پروژه کلان سیاسی برای کشورهای ذینفع در مسأله افغانستان تبدیل شده بود.
صلحی که پس از آن به وجود آمد و در سایه آن حکومت و حکومت انتقالی تشکیل شد، نیز مؤجه نبود. چون منافع همه مردم و گروهها در آن مدنظر گرفته نشده بود. به این دلیل این صلح دوماه هم دوام نکرد و جنگ ویرانگر دیگر در مرکز و ولایات کشور شروع شد. جنگ همه علیه همه. جنگ بی هدفی که جز ویرانی، کشتار، بدبختی و بیچارگی چیزی به دنبال نداشت. پس صلح ناقصی که شروع یک دوره جنگ و کشتارهای بیرحمانهای دیگر گردد، صلح نیست؛ بلکه خود بخشی از پروژه جنگ است. ولی توافقنامه بن بنای یک صلح واقعی در افغانستان را پایه گذاری کرد. این صلح مورد استقبال عمومی قرار گرفت و نتایج و دستاوردهای خوبی را نیز به دنبال آورد.
در شرایط فعلی نیز ما به صلح نیاز داریم و آن را می خواهیم؛ اما صلح شرافتمندانهای که پاسدار عزت و اقتدار مردم افغانستان باشد و منافع جمعی مردم پایه و مبنای صلح را تشکیل داده باشد. صلح یک جانبه و تحمیلی که خواست مردم در آن تأمین نشود، صلح واقعی و پایدار نیست.

دیدگاه شما