صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

جامعه ما و همگانی شدن نفرت و خشونت

-

روز پنجشنبه در لیلیه دانشگاه کابل غایله ای رخ داد که تمام بخش های دانشگاه و وزارت تحصیلات عالی را تحت تاثیر خویش قرار داد و تقریبا همه کارهای مربوط به تحصیلات عالی را با اختلال مواجه کرد.
اصل قضیه در ابتدا بسیار کوچک و ساده بود. دو محصل بر سر نوبت غذا با همدیگر مشاجره کرده بودند و باید مثل همه قضایای این چنینی زود خاتمه می یافت. اما چون این دو محصل متعلق به دو قوم بودند، قضیه زاویه پیدا کرد و کلان شد. تا جایی که منجر به درگیری گروهی شد و می رفت که تبدیل به یک غایله دیگر شود. اما خوش بختانه این غایله به زودترین فرصت ممکن با توجه خاص ریاست جمهوری، حضور فوری پلیس و تلاش مسولین دانشگاه و وزارت تحصیلات عالی خاتمه یافت.
این قضیه به خوبی نشان داد که ما در افغانستان بر روی شعله های آتش زندگی می کنیم. شعله هایی که در زیر خاکستر پنهان هستند و هر آن ممکن است مشتعل شوند و همه چیز را در کام خود فرو ببرند. ساختار اصلی این آتش را تنفر اجتماعی تشکیل می دهد. نفرت در لایه های زیرین حیات جمعی ما خانه کرده است و گویا تاریخ این سرزمین با خشت هایی از تنفر و تعصب ساخته شده است. وقتی یک منازعه بزرگ قومی از یک قضیه ساده در دانشگاه شروع می شود و تمام فعالیت های اکادمیک در کشور را تحت تاثیر قرار می دهد، بیانگر آن است که تنفر اجتماعی به قدری گسترش یافته است که حتی در مقدس ترین اماکن عمومی مثل دانشگاه شیوع یافته است. نه تنها دانشگاه بلکه حتی مساجد و مکان های مذهبی ما نیز مملو از تنفر و تعصب است.
اکنون هر انسانی در این سرزمین یک بمب خشونت زا است. چه بسیارند شاعرانی که سال ها شعرهای نغز و شیرین سروده اند. اما امروز به چیزی جز خشونت نمی اندیشند و چیزی غیر از تعصب و تنفر اجتماعی ترویج نمی کنند. زمانه به گونه ای چرخیده است که واژگان و کلمات حامل رکیک ترین دشنام ها و توهین ها هستند. هر کسی که می تواند چیزی بگوید و یا بنویسد، سعی می کند با کلمات و واژگان زهرآگین روان رنجور و خسته دیگری را بخراشد و شدیدترین زخم ها را بر او وارد کند. بزرگ ترین هلهله و شادمانی برای کسانی سر داده می شود که عمیق ترین زخم ها را بر جان بی رمق دیگری نشانده باشد. زندگی در این جا چیزی جز تنفر و خشونت نیست.
برآیند تنفر و تعصب، خشونت و رفتارهای خشونت آمیز است. از آن جا که تاروپود حیات جمعی ما را تنفر و تعصب شکل می دهد، خشونت طبیعی ترین رفتار هر انسانی در این جامعه و تنها برآیند منطقی آن تنفر و تعصب است. غایله دانشگاه کابل تنها یک نشانه است. در حالی که دانشگاه باید مرکز تولید علم و دانش و مکانی برای تکثیر سرمایه های اجتماعی و نمادین باشد، اکنون تبدیل به مرکز تولید تنفر و تعصب و در نهایت مکانی برای تولید رفتار شده است. هر از گاهی در دانشگاه کابل حوادثی به وقوع می پیوندد که تنفر و در نهایت خشونت را نهادینه می سازد. در طی سال های گذشته رخدادهای خشونت آمیز و نفرت افکنانه در دانشگاه کابل کم نداشته ایم.
اما بزرگ ترین پرسش این است که در برابر امواج تنفر و خشونت چه باید کرد؟ شاید این بزرگ ترین پرسش در برابر هر انسانی در این سرزمین است.
پاسخ فوری و آنی به این پرسش بسیار سخت و دشوار است. اما آن چه که همه باید بدان اعتراف کنیم این است که زندگی هر کدام از ما آمیزه ای از نفرت و خشونت است. هیچ کسی نمی تواند خود را و آموزه هایی را که با آن ها رشد کرده است و در میان آن ها زندگی می کند، از نفرت و تعصب و خشونت تبرئه کند. به همین اندازه که اذعان کنیم که حیات جمعی ما مشحون از نفرت و خشونت است، یک گام بزرگ به جلو است و مایه امیدواری. مهم این است که قبول کنیم که نفرت و تعصب و خشونت همگانی شده است و سراسر زندگی ما را تحت تاثیر قرار داده است. آن گاه شاید راه چاره ای برای زدودن آن ها بیابیم.

دیدگاه شما