صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۶ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضرورت تغییر رویکرد جنگ در برابر شورشیان

-

دیشب مهلت آتش بس یکجانبه حکومت در برابر طالبان پایان یافت. دراین مدت افغانستان شاهد حملات خونین از سوی طالبان بودند و تعداد زیادی از نیروهای امنیتی و مردم ملکی توسط نیروهای طالبان کشته شدند. این نشان داد که نه تنها آتش بس یک جانبه حکومت بر روحیه جنگی طالبان اثر نکرده که سبب گردید رهبران طالبان بیشتر از گذشته بر طبل جنگ بکوبند و کوشش کنند صحنه جنگ را گرم نگهدارند.
طالبان تلاش کردند از مدت آتش بس سؤ استفاده کنند و بر تسلط و سیطره بر برخی مناطق کوشیدند. پایان آتش بس به معنای این است که طالبان نتوانست و یا نخواست از فرصت آتش بس برای صلح دایمی در افغانستان سود ببرند. طالبان نتوانست رویکرد جنگی خود را مهار کرده و آهسته آهسته به زندگی مدنی و عادی برگردند.
رهبران طالبان برملا ساخت که در شرایط کنونی حاضر به گفتگوهای صلح نیستند و آنها تا هنوز با همان ایده¬ها و عقاید فرسوده دهه نود زندگی می کنند و تحولات جدید روی نگاه، روحیه، ایده ها و عقاید آنها تأثیر نگذاشته است.
حکومت با اعلام آتش بس یک طرفه در آخر ماه مبارک رمضان و ایام عید و تمدید آن تا ده روز دیگر که نیمه های دیشب مهلت آن پایان یافت، نشان داد که نیت واقعی برای صلح و مذاکرات سیاسی دارد و می خواهد که طالبان نیز مانند حزب اسلامی از فاز نظامی وارد فاز سیاسی گردد؛ اما طالبان به این پیام ها وقعی نگذاشت و با تشدید جنگ و حملات نظامی در ولایت های مختلف به این فراخوان حکومت پاسخ رد دادند.
حال سؤال این است که حکومت پس از پایان آتش بس چه خواهدکرد؟ آیا همچنان بر رویکرد دفاعی تأکید خواهد کرد و از حمله تهاجمی بر نیروهای شورشی پرهیز خواهد کرد؟ یا پس از پیشنهاد بی قید و شرط صلح و اعلام آتش بس و تمدید آن، می خواهد در عرصه نظامی توانایی بیشتری از خود به نمایش بگذارد و اجازه ندهد که طالبان با استفاده از رویکرده مدارا جویانه¬ای حکومت، همه روزه نیروهای امنیتی ما را هدف قرار دهد.
رویکرد دفاعی نشانه ضعف و ناتوانی است. یک نیرو زمانی به حالت دفاعی در می آید که قدرت تهاجمی و جنگی را از دست داده باشد. در مدت آتش بس وقتی همه روزه نیروهای امنیتی ما کشته می شدند و این نیروها دست شان برای حملات انتقام جویانه بسته بودند، این مسأله برای بسیاری ها درد آور و ناگوار بود؛ ولی بخاطر صلح و برای امنیت که حتا احتمال آن در شرایط فعلی از سوی طالبان به زیر ده در صد می رسد، مردم این کشتارها را تحمل کردند و با تلخ کامی جنازه های عزیزان شان را در نیروهای امنیتی تشییع کرده و دفن خاک کردند. بدون شک تحمل این وضع برای مردم افغانستان در آینده دشوار و ناممکن می باشد. مردم نمی توانند تنها شاهد کشته شدن نیروهای امنیتی باشند، بدون این که این نیروها بتوانند از توانایی های نظامی شان در مقابله با دشمنان استفاده کنند.
دوام این سیاست بدون شک بر روحیه نیروهای نظامی تأثیر منفی گذاشته و انگیزه آنها را برای دفاع و مبارزه با دشمنان کاهش می دهد. در سال های گذشته نیز بارها موضع تحمل و مدارا با دشمنان افغانستان تجربه شده؛ اما همه این سیاست ها به نتایج عکس انجامیده و به شرارت، جرأت و بی باکی شورشیان انجامیده و نیروهای امنیتی را در سنگرهای جنگ در حالت آشفتگی و بلاتکلیفی قرار داده است.
ریشه جنگ و ناامنی در افغانستان به عوامل داخلی و خارجی مربوط می شود. اما قدرت جنگی و دفاعی نیروهای امنیتی و برخورد قدرتمندانه حکومت در برابر شورشیان، می تواند امیدواری مردم را در پایان جنگ در افغانستان امیدوار سازد و شورشیان را مجبور می سازد تا برای دوام حیات سیاسی شان پروسه صلح و مذاکره با حکومت را ترجیح دهند.
تا زمانی که حکومت برتری خود را در جبهه های جنگ به اثبات نرسانند، امید رجوع شورشیان به صلح و پروسه مذاکرات سودمند و نتیجه بخش سناریویی بیش نخواهد بود. حکومت اگر می خواهد صلح در افغانستان به نتیجه برسد باید هم در سطح داخل افغانستان وهم در سطح منطقه و جهان اجماعی در این زمینه به وجود آورد. خواست عملی کشورهای منطقه و جهان برای صلح در افغانستان می تواند برخی کشورهایی را که از ناامنی و جنگ در این کشور حمایت می کنند، مجبور به کمک از پروسه صلح گرداند. همانطوری که فشار سیاسی در سطح منطقه بر رویکرد کشورهای حامی شورشیان تأثیر می گذارد، فشار نظامی بر شورشیان در داخل می تواند دیدگاه های آنها را نسبت به جنگ و آینده افغانستان تغییر دهد.  

دیدگاه شما