صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

مهاجرت، بحرانی فراتر از آنچه ترسیم می شود

-

توجه کردهاید که ما در سال 1397 هجری شمسی و 1439 هجری قمری قرار داریم؟ این بدان معنا است که تاریخ مسلمانان از یک مهاجرت رقم خورده است، مهاجرت از سرزمینی که در آن جهل، استبداد، ظلم، تبعیض و ستم، زندگی را برای کسانی که به دنبال آزادی، عدالت، رشد و تعالی و خواهان جامعهای انسانی بودند، دشوار ساخته و آنها را مجبور به ترک وطن نموده بود. همین سرزمین بعد از تسلط اسلام خود به پناهگاه امنی برای مسلمانان و کسانی که از استبداد، ظلم، تبعیض و جهالت فرار میکردند، شد. نگاهی گذرا به تاریخ حکومت های اسلامی این نکته را به وضوح نشان میدهد که جهان اسلام پس از حکومت پیامبر و خلفای راشدین، باری دیگر دچار مشکلات اساسی شد و از جمله میتوان به مسئله مهاجرت اشاره کرد. حکومتهای اسلامی در دوره های مختلف تاریخ خود سبب شدند تا بخشههایی از جامعه اسلامی که به سلطه، فرامین و قوانین ظالمانه حکومت ها تن در ندادند، راه مهاجرت و غربت را در پیش گرفته و ترک دیار کردند و شماری نیز در این راه، مصیبت ها دیده و جان دادند. تاریخ  کشورهای اسلامی شاهد فرار ده ها هزار مسلمان به شمول هزاران فیلسوف و دانشمند از کشورهای اسلامی به کشورهای دیگر است.
در عصر حاضر، نیز بخش اعظم مهاجران دنیا را شهروندان کشورهای اسلامی تشکیل میدهند. در این میان همانند حکومت های سلف اسلامی، بحث فرار مغزها از کشورهای اسلامی همچنان پابرجاست. دیگراندیشان، دانشمندان، متخصصان و دانش آموختگانی که دیگر جایی برای خود در سرزمینهای اسلامی نمی یابند تا بمانند و به تولید علم و اندیشه مبادرت ورزند، مجبورند راه مهاجرت را در پیش گیرند و به سرزمین های دور موطن گزینند تا از شر حکومتهای مستبد و ظالم خود در امان بمانند.
سالانه ده ها میلیون مهاجر برای بیرون شدن از کشورهای موطن شان  و رسیدن به کشورهای امن و دارای ثبات تلاش می کنند، در این میان بخش اعظم مهاجران را شهروندان کشورهای اسلامی تشکیل میدهند. مقصد اکثر مهاجران کشورهای غربی است، کشورهایی که به قوانین مهاجرت و حد اقل اصول ابتدایی بشری پایبند هستند و به مهاجران پناه میدهند تا بتوانند زندگی جدیدی را بر اساس اصول اولیه حقوق بشری شان آغاز کنند. کشورهایی مثل یمن، سوریه، افغانستان، عراق، پاکستان، کشورهای افریقایی و ایران از جمله کشورهایی هستند که بیشترین جمعیت مهاجران را دارند، هم این کشورها هستند که بیشترین جمعیت مهاجران داخلی را نیز دارند. افغانستان نیز از جمله کشورهایی است که بعد از سوریه بیشترین مهاجر را در کشورهای دنیا صادر می کند. در مقابل، سهم کشورهای اسلامی در پذیرش مهاجران بر اساس اصول اولیه حقوق بشری بسیار اندک است. کشورهایی که به خاطر هم مرز بودن با کشورهای درگیر در جنگ و تنش، به مهاجران پناه داده اند، به روش های متفاوت، چهره ای ناپسندی  از مهاجران به عنوان مزاحمان برای شهروندان کشور خویش تعریف نمودهاند و بسیاری از مشکلات داخلیشان را به دوش مهاجران می اندازند.
اما افغانستان داستان دیگری دارد. در این سرزمین نه جایی برای ماندن است و نه راهی برای رفتن. بسیاری از شهروندان که دیگر امیدی برای ماندن ندارند فرار را بر قرار ترجیح میدهند و راه مهاجرت را در پیش می گیرند. و دولت، نه توانی برنامه ریزی برای ماندن شهروندان خویش را دارد و نه توان حمایت از مهاجرین در خارج از کشور را.
با آنکه در سالهای اول بعد از طالبان جمعیت زیادی از مهاجرین به کشور برگشتند و با همت خود سعی در ادغام در جامعه و تولید سرمایه و کار نمودند اما ناتوانی دولت در حمایت از آنها، ادامه جنگ و خونریزی های ممتد، نه تنها باعث فرار مغزها و سرمایه بلکه باعث شد تا اندک آرزویی که مهاجران برای برگشت به کشور داشتند نیز به یاس مبدل شود. درک این مسئله که ده ها میلیون مهاجر افغانی در سراسر دنیا وجود دارد و هزاران شهروند دیگر افغانستان از ترس جنگ و فقر تصمیم به ترک وطن دارند، مسئولیت بیشتر دولت افغانستان را نشان می دهد.
افغانستان  در حال حاضر، یکی از کشورهایی است که بیشترین جمعیت مهاجر را در سطح دنیا دارد. اما اولا درگیر در جنگی فرسایشی است که امید چندانی به پایان آن وجود ندارد و ثانیا برنامه ای عملی و علمی که بتواند مهاجران را حمایت و به عودت به وطن دعوت کند ندارد. کشورهای مهاجر پذیر نیز تحت فشار افکار عمومی روی خوشی به پذیرش مهاجران نشان نمی دهند. در این میان مهاجران، شهروندان کشور ما هستند که در برزخی میان کشورهای فرستنده مهاجر و مهاچر پذیر گیر مانده اند و بیشتر خسارت و آسیب را متحمل می شوند و از دولت افغانستان جز شعار چیزی نصیب شان نمی شود.

دیدگاه شما