صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

تدبیر صلح و واقعیت جنگ در افغانستان

-

افغانستان نزدیک به چهل سال است که در بحران جنگ و نا امنی به سر می برد. این بحران تا کنون خسارات جانی و مالی زیادی را بر مردم افغانستان تحمیل کرده است. عقب ماندگی افغانستان و رشد پدیده های منفی در این کشور، بیشتر از عوامل جنگ و نا امنی سرچشمه می گیرد.
ماهیت منفی و نفرت انگیز جنگ و پیامدهای ناگوار آن که زندگی مردم را در چهل سال گذشته به تباهی و عقب ماندگی کشانده است، اکنون خواست صلح، امنیت و آبادانی در سایه عدالت و برابری را در فضای عمومی کشور برجسته کرده است. همه مردم افغانستان خواهان صلح و تأمین امنیت و برقراری ثبات در کشور بوده و از داعیه صلح با تمام وجود استقبال می کنند.
مردم افغانستان حضور نیروهای خارجی در کشور را به خاطر صلح و امنیت پذیرفته است، مردم از سیاست های جامعه جهانی به خاطر صلح در کشور حمایت کرده است. مردم به قانون اساسی و نظام جدید سیاسی، به دلیل پایداری صلح و ثبات در کشور، رأی داده اند.
نیم نگاهی به رویه و رویکرد عمومی درهفده سال گذشته ثابت می کند که مردم برقراری امنیت و تأمین صلح در کشور را یک ضرورت حیاتی برای افغانستان می دانند. هر انسانی می فهمد که توسعه و آبادانی در کشور بدون امنیت امکان پذیر نمی شود، همه می دانند که صلح تنها راه حل بحران کشور بوده و دوام بیشتر جنگ و خشونت جز تباهی مردم و بربادی کشور، نتیجه¬ای ندارد.
بنابراین مردم افغانستان همواره حامی و پشتیبان صلح و امنیت بوده و به همین دلیل رویکردهای صلح طلبانه همواره با اقبال عمومی مواجه شده است. مشکل صلح و امنیت افغانستان را نباید در خواست ها و رفتارهای مردم جستجو کرد، این مشکل پیش از آن که به عوامل داخلی ارتباط بگیرد، ریشه های عمیق بیرونی دارد. غفلت از عوامل بیرونی صلح، می تواند مردم افغانستان را از مسیر اصلی منحرف کرده و به یک باتلاق ناشناخته و بی بازگشت سوق دهد.
در یک و نیم دهه حکومت افغانستان، تلاش های زیادی را برای پیشرفت روند صلح انجام داد، امتیازات مادی و معنوی بی شماری را به طور یکجانبه به گروه های شورشی تقدیم کرد و مفاهیم جدیدی را، وارد ادبیات سیاسی کرد. در واقع حکومت با این سیاست های صلح جویانه و مداراگرایانه¬ای خود، ده سال به دشمنان شکست خورده فرصت داد، تا دوباره خود را سازمان دهی کرده و با آمادگی های بیشتر در میدان نبرد برگردد.
تجربه کشورهای درحال منازعه و پس از منازعه و تجربه مردم افغانستان از روندهای جاری، بیانگر این است که صلح و امنیت بدون قدرت مرکزی قوی و توانمند به دست نیامده است. این یک قاعده است که تا زمانی که گروه های شورشی از دوام جنگ خسته نشوند و تداوم جنگ را به زیان خود ارزیابی نکنند، دست از اسلحه نمی کشند و به صدای صلح طلبانه حکومت پاسخ نمی دهند. این گروه ها زمانی حاضر به صلح شده اند که منافع صلح را بر زیان های جنگ ترجیح داده اند.
در افغانستان هنوز گروه های شورشی احساس قدرت می کنند. آنها این توانایی را دارند که کشت و قاچاق مواد مخدر را مدیریت کنند و از استخراج غیر قانونی معادن، وضع مالیات بر مردم و شرکت های بزرگ بهره ببرند و از طریق تعامل با عوامل فساد در درون حکومت، بخشی از درآمدهای ملی را به تاراج ببرند.
سیاست های ناسنجیده گذشته، سبب گردید که گروه های شورشی هم در داخل و هم در سطح بین المللی هویت پیدا کنند و احساس کنند که می توانند خود را در تعاملات سیاسی افغانستان سهیم و شریک بسازند. از اینرو با تشدید خشونت و جنگ و توسعه قلمرو نفوذ شان در افغانستان و تعامل با کشورهای منطقه و جهان تلاش می کنند تا روندهای سیاسی را به نفع خود تغییر دهند.
در سه سال گذشته سیاست های کلی کشور و نیز سیاست حکومت در مورد جنگ و صلح تا حدی شفاف تر گردیده و حکومت مبتنی بر خواست و منافع همگانی سیاست های خود را در برابر هراس افگنان و حامیان خارجی آنها تنظیم کرده است. این سیاست تا هنوز پیامدهای مثبتی در پی داشته و از تحرکات جنگی دشمنان در مناطق مختلف تاحدودی کاسته است. به این دلیل در پیش گرفتن راهکارهای نظامی و برخورد شدید و غیر قابل انعطاف با دشمنان مردم افغانستان و تضعیف مورال جنگی آنها، تنها راه برای کشانیدن این گروه ها در پای میز مذاکره است.
همچنان که ما نمی توانیم دروازه صلح را به روی گروه های شورشی ببندیم، همانطور نمی توانیم تمام راه حل ها را به مذاکرات خیالی صلح محدود سازیم. جنگ و صلح دو راهکاری است که باید با تدبیر از سوی حکومت افغانستان در اوضاع و شرایط مختلف مدیریت شود.

 

دیدگاه شما