صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

استراتژي جديد امريکا؛ فصل نوين براي افغانستان و مبارزه با تروريسم

-

اعلام استراتژي جديد امريکا در قبال افغانستان و منطقه، فصل نويني را براي افغانستان و متحدان آن در امر مبارزه با تروريسم، ثبات منطقه اي و تداوم همکاري هاي راهبردي گشوده است. اداره دونالد ترامپ پس از تأخير زياد و بررسي همه جانبه بالاخره مناسب ترين تصميم را اتخاذ کرد. در ميان گزينه هاي سه گانه-خروج کامل، خصوصي سازي جنگ و تداوم حضور قدرتمند و موثر امريکا-   که مورد بحث بود و موجب به تعويق  افتادن مکرر اين استراتژي گرديده بود، بي ترديد، منطقي ترين، مسئولانه ترين و موثرترين گزينه بر گزيده شده است. از اين رو اگر اين استراتژي را سنجيده ترين راهبرد بين المللي دونالد ترامپ از زمان روي کار آمدنش بدانيم، ادعاي گزاف نخواهد بود. اين استراتژي با توجه به اشتباهات استراتژيک اداره اوباما مبني بر خروج زودهنگام از عراق و تعيين جدول زماني براي خروج از  افغانستان، از عمق و ژرف نگري برخوردار است و فصل تازه را نويد مي دهد.
تداوم و تقويت همکاري با دولت افغانستان، مبارزه  قاطع با تروريستان تا دست يابي به پيروزي، عدم تعيين جدول زماني براي پايان مأموريت بين المللي در افغانستان، تقويت نيروهاي امنيتي افغانستان، اعلام موضع امريکا در قبال پاکستان و افزايش نقش هند در افغانستان، محورهاي کليدي اين استراتژي به شمار مي روند که دولت و ملت افغانستان، انتظار آن را داشتند.
اظهارات صريح، روشن و بي پيشنه رئيس جمهور امريکا در قبال پاکستان، پيروزي بزرگ براي دولت افغانستان به شمار مي رود. افغانستان در طول بيش از يک دهه گذشته همواره پاکستان را به عنوان پناهگاه امن شبکه هاي تروريستي و طراح بسياري از اقدامات دهشتت افگنانه عليه افغانستان و نيروهاي بين المللي ميدانست. اما متحدين غربي افغانستان و در رأس آنها امريکا هيچ گاه به اين ميزان،  پاکستان را مورد بازخواست قرار نداده بودند. در هفده سال گذشته اين نخستين بار است که شخص رئيس جمهور امريکا، به صراحت پاکستان را به عنوان حمايت گر گروههاي دهشت افکن معرفي کرده و تداوم اين رفتار را با توجه به  کمک هاي ميلياردي امريکا به اين کشور، غير قابل تحمل دانست. با باور ما رئيس جمهور ترامپ نشان داد که تيم او سر نخ  اصلي کلاف سر در گم جنگ و به تعبير خودش «وضعيت به هم خورده» در افغانستان را پيدا کرده است و اراده دارد تا به اين وضعيت سامان دهد.
يکي از ابعاد اين فصل نو تغيير احتمالي پازل منطقه اي بازيگران خواهد بود. هرچند تا زمان نگارش اين متن، موضع رسمي پاکستان در قبال اين استراتژي اعلام نشده است و تنها « ژنرال آصف غفور» سخنگوي ارتش پاکستان با ابراز نظر محتاطانه گفته که هيچ گروه شبه نظامي در پاکستان پايگاه ندارد، اما اعلام نظر وزارت خارجه چين در حمايت از پاکستان مبني بر اين که اين کشور در خط مقدم جنگ عليه تروريسم قرار دارد، حکايت از صف بندي جديد در منطقه دارد. با توجه به سرمايه گذاري رو به رشد چين از 2001 به اين طرف در پاکستان و مشکلات مرزي و سياسي هردو کشور با هند از يک طرف و افزايش نقش هند در افغانستان مطابق استراتژي جديد امريکا و استقبال وزارت خارجه هند از اين راهبرد از جانب ديگر، به نظر مي رسد صف بندي منطقه اي و فرا منطقه اي حول محور مبارزه با تروريسم دارد برجسته تر از قبل مي شود. در اين پازل هند و افغانستان بيش از پيش با حمايت امريکا در مسير واحد قرار خواهند گرفت و چين و پاکستان  برجسته تر از گذشته با اتکا به حمايت هاي سياسي و احيانا نظامي روسيه  در صف ديگر. اين صف بندي محتمل  دقيقا چالش اصلي فرا روي موفقيت استراتژي جديد امريکا و ثبات منطقه اي خواهد بود که هزينه هاي سنگين را براي پاکستان نيز در پي خواهد داشت. بنا براين بايد منتظر ماند که پاکستان به عنوان يک بازيگر مهم در منطقه و دخيل در قضاياي افغانستان کدام مسير را در پيش خواهد گرفت. اين گمانه که در صورت تمرد پاکستان از راهبرد امريکا، چين مي تواند خلاهاي ناشي از تحريم و کاهش کمک هاي اقتصادي امريکا به پاکستان را جبران کند، چندان موجه به نظر نمي رسد، زيرا در آن صورت پاکستان در ليست سياه قرار خواهد گرفت و امريکا همانند کورياي شمالي قادر به اعمال فشار بر چين نيز خواهد بود. ضمن اينکه  احتمال عمليات هاي نظامي ويژه امريکا در خاک پاکستان همانند قتل بن لادن، و افزايش حملات پهبادها عرصه را بر پاکستان تنگ خواهد کرد. 
از طرف ديگر شاهد فصل نويني در چگونگي مواجهه مسئولان و نيروهاي امنيتي افغانستان با گروههاي دهشت افگن در داخل افغانستان خواهيم بود. اين استراتژي به نيروهاي افغانستان پيام پيروزي در ميادين نبرد را داده و آنها را به لحاظ روحي و تجهيزات جنگي در موضع بسيار متفاوت از قبل قرار خواهد داد. کاهش کمک ها و خروج نيروهاي بين المللي با ابهامي که اخيرا در مورد راهبرد امريکا در قبال افغانستان به وجود آمده بود، نوعي ترديد و بي باوري را در نيروهاي نظامي و فرماندهان افغانستان، ايجاد کرده بود و طالبان و ديگر گروههاي تروريست روز به روز تقويت و تشجيع شده بودند. اين استراتژي معادله رواني و نظامي را به نفع نيروهاي افغانستان بهم زده و زمينه موثريت روند صلح را نيز فراهم مي سازد. 
هرچند موضوع دولت- ملت سازي، نهادينه سازي دموکراسي و مبارزه با فساد،  در اين استراتژي جزء مسئوليت هاي امريکا شمرده نشده است، اما عدم اعطاي چک سفيد به معناي اهتمام به اين مسايل است و انتظار مي رود در مسايل داخلي از جمله حکومت داري خوب، پاسخگويي، اصلاحات و مبارزه با فساد نيز شاهد فصل نوين و اميدوار کننده باشيم.

دیدگاه شما