صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

افغانستان و بنیان های سست نظام های سیاسی

-

ديروز به مناسبت 26 دلو سالروز خروج سربازان شوروي از افغانستان، تعطيل عمومي اعلان شد و از اين روز در ارگ رياست جمهوري تجليل به عمل آمد. تجليل از اين روز فرصتي را فراهم مي سازد تا يک گفتمان ملي بر محور مسايل مهم کشور، آسيب ها و فرصت هايي که با آنها مواجه مي باشيم، شکل بگيرد. تجليل و گراميداشت از روزهاي مهم ملي در صورتي که با عبرت گيري، پند آموزي، آسيب شناسي و همچنان ارايه راه حل هاي معقول و منطقي همراه نباشد و دستاورد ارزشمند و عملي را براي مردم افغانستان به همراه نداشته باشد، يک کار بيفايده و عبث خواهد بود. ما با استفاده از فرصت هايي که اين روزها براي ما فراهم مي آورد، بايد يک بار دگر تاريخ اين سرزمين را مورد واکاوي قرار دهيم و بيطرفانه در باره آن به قضاوت بنشينيم. آسيب هاي سياسي، فرهنگي و اجتماعي را شناسايي کرده و به با توجه به تجربيات کشورهاي مؤفق ديگر راه عبور از گردنه هاي بحران را پيشنهاد نماييم.

افغانستان همواره از استبداد داخلي و دخالت ها و تجاوزهاي خارجي رنج برده است. استبداد داخلي ظلم، بي عدالتي، تبعيض و محو سيستماتيک هويت هاي گوناگون در افغانستان را در پي آورده است و دخالت ها و تجاوزهاي خارجي، ويراني، کشتار، عقب ماندگي، جنگ هاي بيرحمانه و مهاجرت هاي جمعي را بر مردم افغانستان تحميل کرده است. هردو موضوع مانند تيغه يک قيچي کشور افغانستان را زخمي و پارچه پارچه کرده است.

اگرچه موقعيت استراتژيک و ژيوپولتيک افغانستان مهمترين دليل براي اشغال و مداخلات نامشروع بيگانگان به شمار مي آيد، اما بايد توجه داشت که اين اهميت از دوجنبه مي تواند قابل بحث باشد. چنانچه حکومت هاي افغانستان کارامد و در انديشه منافع ملي و آبادي کشور مي بودند، مي توانستند از اين پتانسيل بهترين استفاده را به نفع مردم افغانستان ببرند. حکومت ها مي توانستند با اتخاذ سياستهاي معقول و متوازن هم افغانستان را از خطر اشغال نجات دهند و هم راه را براي توسعه و پيشرفت کشور فراهم آورند.

اگر موقعيت جغرافيايي کشور دليل اشغال افغانستان پنداشته مي شود، حکومت هاي استبدادي و نامشروع زمينه هاي اشغال و دخالت هاي ناروا را در افغانستان فراهم مي ساختند. حکمروايان کشور بجاي آن که منافع کشور را مدنظر بگيرند، در انديشه بقاي حکومت هاي نامشروع و غير قانوني خود در افغانستان بودند. حکومت هاي ضد مردمي چون نمي توانستند هنگام فشارها و تهديدها به حمايت هاي مردمي تکيه کنند، به ناچار راه حل را در کسب حمايت کشورها و وابستگي مطلق با قدرت هاي بزرگ بين المللي جستجو مي کردند.

کردن افغانستان به يکي از قدرت هاي بين المللي و وابستگي مطلق به آنها سبب از بين رفتن بسياري از فرصت هاي سياسي و اقتصادي در افغانستان مي شد. اين مسأله از يک طرف بنياد استبداد داخلي را تقويت مي کرد و آن را براي ساليان متمادي دوام مي داد، از سوي ديگر دست اندازي کشورهاي خارجي را در افغانستان به صورت روز افزون افزايش مي داد.

بنابراين ريشه مشکلات افغانستان نه در موقعيت جغرافيايي که در نبود مشروعيت نظام هاي سياسي در افغانستان نهفته است. از اينرو اين مشکل زماني حل مي شود که حکومت ها بجاي چشمداشت به حمايت کشورهاي خارجي، به قدرت مردم شان تکيه کنند.
در يک و نيم دهه گذشته اگرچه تغييرات اساسي در ساختار نظام سياسي به وجود آمده، اما تفکرات ناسازگار با منافع ملي تا هنوز به وحدت و همبستگي مردم  افغانستان لطمه مي زند و مانع توسعه و پيشرفت کشور مي گردد و راه خود اتکايي و نجات از وابستگي را مي بندد.
افغانستان بايد به آزادي، برابري و عدالت به عنوان اصول اجتناب ناپذير استقلال و حاکميت ملي توجه داشته باشد و به آنها ارج و احترام بگذارد. ناديده انگاري اين اصول، بنيادهاي توسعه و ترقي کشور را با خطر روبرو ساخته و آن را به سوي  عقب ماندگي و وابستگي اقتصادي، سياسي و فرهنگي بيشتر سوق مي دهد.

دیدگاه شما