صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۳۱ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

ضعف دولت در مبارزه فرهنگی با بنیادگرایی

-

بنيادگرايي مذهبي مسئله جديدي در افغانستان نيست. بنيادگرايي در اين شکل و شمايل بسياري از حرکت هاي سازنده و اصلاح گرايانه را در گذشته با شکست مواجه ساخته، زمينه جنگ هاي دوامدار را فراهم ساخته، و جامعه را از پيشرفت و ترقي بازمانده است. از هجوم و قتل عام به وسيله فتواها گرفته تا را فتواهاي قتل و اعدام در اين روزها به نوعي با پشتوانه افراط گرايي اعمال مي شوند. بررسي رفتارهاي سياسي و اجتماعي چند نکته را واضح مي سازد:
يک؛ دولتمردان افغانستان شناختي کامل از جامعه، عوامل موثر بر رفتارهاي آنان ندارند، و تلاشي نيز براي يافتن عوامل موثر بر رفتارهاي اجتماعي نمي کنند. مراجعه به بسياري از اعلاناتي که از رسانه هاي گروهي براي مبارزه با طالبان و درخواست از آنان براي همکاري با دولت پخش مي شود به خوبي نشان مي دهد که سازندگان اين اعلانات دولتي چقدر ناشيانه و ساده لوحانه با مسايل برخورد مي کنند. طالبان با پشتوانه رسوخ قرائت شان از دين در ميان مردم، به سربازگيري و حضور در ميان مردم موفق مي شوند، در غير اين صورت بعيد است که بدون پشتوانه افکار تندروانه در ميان مردم بتوانند در مناطق وسيعي از کشور حضور و فعاليت داشته باشند. همچنين طالبان به همين وسيله از افراد و گروه هاي تندرو ديگر کمک مالي دريافت مي کنند. حتا طالبان از مردم به نام «زکات» پول مي گيرند.
دو؛ نهادهايي مانند پارلمان نه تنها در مبارزه با افراط گرايي مذهبي ناتوان بوده اند، بلکه افرادي در اين نهادها وجود دارند که افکار کاملا تندروانه داشته و مردم را به رفتارهاي افراط گرايانه تشويق مي کنند. در گذشته شماري از قوانين  در پارلمان که در تضاد با باور اين گونه افراد قرار داشته با جنجال ها و کشمکش هاي زيادي براي تصويب مواجه شده اند. پارلمان افغانستان در هيچ زمينه اي، کار و تلاشي قابل توجه براي مبارزه با افراط گرايي نداشته است.
سه؛ عوام گرايي و عوام فريبي آفت بزرگي است که در ميان سياستمداران افغانستان بسيار پرطرفدار است. سياستمداران و دولتمردان افغانستان به رفتارهاي عوام فريبانه براي کسب راي و نظر بخش هايي از مردم سخت علاقمند هستند. اين بخش از سياستمداران حتا براي دلربايي از بخش هايي از جامعه بر دموکراسي و مولفه هاي دموکراسي از جمله آزادي بيان، حضور زنان، حقوق بشر، و... حمله مي کنند و آنها را به مسخره مي گيرند.
چهار؛ دولت افغانستان کنترولي بر موسسات و نهادهايي که تحت نام مذهب فعاليت مي کنند ندارد. دولت ارتباط با بخش بزرگي از مساجد و مدارس مذهبي ندارد. اين نهادهاي توسط افراد و اغلبا با کمک هاي مردمي و نهادهاي خيريه اداره مي شود که زمينه نفوذ حلقات و گروه هاي تندرو را فراهم ساخته است. دولت هيچ تمهيد عملي براي مبارزه با نفوذ افکار تندروانه توسط گروه ها و افراد تندرو افغاني و خارجي از اين طريق ندارد. نهادهاي چون شوراي علما نيز در برخورد با افراط گرايان ضعيف، منفعلانه و غير فعال عمل کرده اند. در حالي که جنگ افغانستان يک جنگ نابرابر ميان مردم و دشمنان مردم افغانستان است، اما کاري جدي براي شناسايي اين جنگ، مردم و دشمنان مردم توسط شوراي علما نشده است.
پنج؛ تصور حاکم در دولت افغانستان اين است که مبارزه با افراط گرايي، تندروي و تبعات آن را بر دوش ادارات نظامي و امنيتي چون وزارت هاي داخله و دفاع ملي و رياست امنيت ملي گذاشته و ادارات و وزارت خانه هاي ديگري چون وزارت حج و اوقاف و اطلاعات و فرهنگي در اين زمينه منفعلانه عمل مي کنند و کمتر کار مفيدي داشته اند.
در کل، بايد گفت که در نبود استراتيژي مبارزه فرهنگي با افراط گرايي و بنيادگرايي، مبارزه و تلاش جدي نهادهاي نظامي و امنيتي در مبارزه با تروريزم و بنيادگرايي سخت، پرمشقت و فرساينده است. و به همين جهت نيز دولت افغانستان بايد به بعد فرهنگي جنگ عليه تروريزم نيز توجه جدي داشته باشد تا بتواند از دستاوردهاي خود دفاع کند و نگذارد دشمن از اين طريق حمله کند.

دیدگاه شما