صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

پنجشنبه ۱۳ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

موسیقی فولکلور هزارگی درحال نابود شدن است

موسیقی  فولکلور هزارگی  درحال نابود شدن است

بحرانهاي سياسي، تحولات فرهنگي و مهاجرت هاي نزديک به چهاردهه گذشته در کشور و کم توجهي دولت سبب شده که موسيقي محلي و فولکلور هزارهگي در حال نابود شدن قرار گيرد. با آنکه سالانه دهها ميليون دالر در راستاي توسعه فرهنگ و هنر توسط ارگانهاي دولتي و مؤسسات غير حکومتي به مصرف ميرسد؛ اما موسيقي محلي باميان و برخي از ولايتهاي همجوار آن وضعيت اسفبار دارد.  از انواع موسيقي محلي مثل دمبوره، غيچگ، دايره، چنگ و زيربغلي که پيش از انقلات در باميان و ديگر ساحات مرکزي هزارهجات مرسوم بود، هم اکنون تنها دمبوره و زيربغلي باقي مانده است.
پيشپو، غونبور، اخوچِي، بولبي، مخته و ديدو که بيشتر توسط زنان اجرا ميشد و درسالهاي پيش جزء آهنگهاي محلي مردم باميان محسوب ميگرديد، امروز به فراموشي سپرده شدهاند.  صفدر توکلي يکي از دمبوره نوازان و آهنگ سرايان معروف بامياني مي گويد، موسيقي محلي اين ولايت سير نزولي خود را طي ميکند. آقاي توکلي که حدود نيم قرن دمبوره نواخته و چندين جايزه ملي و بين المللي را از آن خود کرده ميافزايد؛ نسل نو هزارهها  از موسيقي اصيل آبا و اجداد شان، چيزي نميدانند. او تأکيد ميکند که  فاصله گرفتن اين نسل از موسيقي عاميانه، نواختن زنگ خطريست براي نابود شدن اين هنر.
اسماعيل صفدري يکي ازغزل سرايان محلي هزاره جات، سبب سير نزولي موسيقي محلي و عاميانه ولايت باميان  را، عدم حمايت دولت از اين هنر، مخالفت برخي از علماي دين  و مهاجرتها ميداند.
او مي گويد:» جنگ و مهاجرت در نابودي موسيقي فولکلور هزاره گي نقش مؤثر داشته است». صفدري مي افزايد نسل نوهزاره که در خارج از افغانستان بزرگ شده اند، موسيقي محلي باميان را با موسيقي غربي، ايراني و تاجکستاني تلفيق ميکنند.
به گفته آقاي صفدري،  پيش از انقلاب در مراسمهاي خوشي مثل: عروسي، عيد، شب نيشيني، نام شاني و ختنه صوري در هزاره جات دمبوره، غيچک و چنگ نواخته مي شد. زنان و مردان هرکدام با خيل و دسته خود آهنگهاي محلي را اجرا مينمودند، پسران و دختران  جوان شبها را با مسابقه شعر خواني صبح ميکردند؛ اما فعلا جاي  اين همه را سازهندي، موسيقي ايراني و تاجکستاني و آهنگ هاي غربي گرفته است.  اما وحيد قاسمي يکي از آهنگ سرايان و آواز خوانهاي معروف کشور به اين باور است که موسيقي مردم باميان به حالت بومي خود و دست ناخورده مانده است. او ميگويد:» لهجه هزارگي باصداي دمبوره ترکيبي است که موسيقي محلي باشندگان ولايت باميان  و نواحي آن را تشکيل ميدهند و اين موسيقي تاهنوز هم در ميان مردم جايگاه خاص خود را دارد و  از محبوبيت ويژه برخوردار است».
آقاي قاسمي که تحقيقات وسيع در راستاي موسيقي فولکلور افغانستان انجام داده ميگويد:» موسيقي عاميانه هزاره گي منحصر به فرد و از غنامندي زياد برخوردار  است». او ميافزايد» هزارهها در هرجاي که بودهاند آن را حفظ کردهاند». ميرچمن سلطاني يکي از استادان موسيقي محلي هزارگي  نيز ميگويد، تا يک دهه پيش، شنيدن موسيقي و نواختن دمبوره در ولايت باميان و نواحي آن گناه کبيره به حساب ميآمد، اما هم اکنون اين فرصت ايجاد شده است که در اين ولايت زنان نيز دمبوره مي نوازند.
وي ميافزايد، همين که در موترهاي لين باميان و ديگرمناطق هزاره جات بيشتر موسيقي محلي شنيده ميشود وهر آواز خوان ملي يک آهنک هزارگي دارد، خود محبوبيت موسيقي هزارگي است.
عدم حمايت دولت
وزارت اطلاعات وفرهنگ کشور در راستاي رشد و توسعه موسيقي محلي هيچ برنامه ندارد. سيد احمد حسين احمدپور سرپرست رياست اطلاعات و فرهنگ ولايت باميان ميگويند که در اين اداره کدام تشکيل و يا ديپارتمنت فرهنگ و هنر وجود ندارد که موسيقي محلي را حمايت نمايد. او علاوه ميکند، هيچ بودجه انکشافي هم ازسوي حکومت مرکزي در حمايت از موسيقي محلي باميان در اختيار اين رياست گذاشته نشده است، اين رياست پاليسي ساز است و از طريق مؤسسات همکار برنامههايش را تطبيق ميکند.
فقراقتصادي محليخوانها از دلايل عمده عدم رشد موسيقي محلي هزارگي
امين علي يار يکي ازطبله نوازان محلي مي گويد:» دوست داشتم  که در نواختن طبله مهارت بيشتر پيدا کنم اما فقر اقتصادي سبب شد که نتوانم آموختن  طبله را بصورت مسلکي ادامه دهم؛ چون براي يادگيري آن ماهانه بايد مبلغي را حق الزحمت پرداخت ميکردم».  علي درياب بندري، از نوازندگان و آهنگ سرايان محلي ولسوالي سنگ تخت و بندرولايت دايکندي، علاوه بر فقر اقتصادي، فقر فرهنگي، سنت هاي ناپسند در جامعه، درهم آميختن فرهنگها و موسيقي وارداتي را ازشهرها وديگرکشورها سبب فراموشي موسيقي محلي باميان ميداند.
موسيقي محلي باميان؛ درگذشته هاي دور
حاجي اکبر باشنده ولسوالي ورس باميان  که حدود هفتاد سال عمر دارد ميگويد:» در کودکي و جوانيام در محافل شعر و موسيقي که به مناسبتهاي مختلف اجرا ميشد، شرکت مي کردم؛ آن زمان مردم دمبوره، چنگ، دايره را زياد دوست داشتند. زنان پيشپو ميکردند و غونبور ميزدند، بچه ها و دختران آواز مي خواندند».  او با حسرت از گذشته ياد نموده ميافزايد» تاهنوز هم همان موسيقي قديم را دوست دارم اما حالا نه کسي پشپو ميکند و نه غيچک و دمبوره مينوازد و نه آن شوق وعلاقه قديم، به مردم مانده است».
فتواي علماي مذهبي عليه موسيقي محلي
تنها عدم حمايت دولت، هجوم فرهنگي همسايهها، تحولات چند دهه اخير نبوده که موسيقي محلي باميان را با نابودي مواجه کرده است،  بلکه فتواي علماي مذهبي يکي از عوامل مؤثر در به چالش کشاندن اين موسيقي بوده است. آنان موسقي عاميانه هزاره گي را «غنا» و»طرب» انگيز دانسته هر از گاهي يک بار فتواي تحريم آن را صادر ميکنند. نگهداري دمبوره و ديگر آلات موسيقي را در خانه بدعت و خلاف شرع قلمداد ميکنند.  نمونه آن فتواي يک هفته پيش تحريم جشنواره دمبوره درباميان بوده است.
سيد انور آزاد يکي ديگر از آوازخوانهاي محلي ميگويد:» بارها در ساحات مختلف هزارجات ديده شده که علماي دين تيپ» ضبط صوتي» را که کسيت «دمبوره» را نشر کرده، تير باران کرده اند».
اما صادق علي يار يکي از علماي مذهبي باميان ميگويد» علماي دين درتحريم موسيقي محلي هزاره جات اتحاد نظر ندارند، بلکه يک تعداد خاصي آنان دمبوره را حرام مي پندارند، وي افزود» برگزاري جشنواره دمبوره مي تواند موسيقي محلي مردم باميان را که جزء فرهنگ بومي اين مردم است قباهت زدايي کند».
جشنواره دمبوره
براي اولين بار به تاريخ 16 و17 سرطان امسال جشنواره «دمبوره»  با اشتراک دهها هنرمند محلي و ملي در مرکز باميان برگزارشد و مورد استقبال پر شور نهادهاي اجتماعي،  فعالان مدني، جوانان و مردم قرار گرفت.  در اين جشنواره که توام بود با مخالفت هاي شديد برخي از علما، هزاران تن از ولسواليهاي مختلف اين ولايت و برخي ولايتهاي ديگر شرکت کرده بودند.  تمويل کننده اين جشنواره کشور چين و سازمان علمي و فرهنگي سازمان ملل متحد «يونسکو» بود. هدف از برگزاري آن معرفي موسيقي محلي باميان، تجليل و نيکوداشت از هنرمندان پيش کسوت اين ولايت خوانده شد. اگرچه دمبوره معروف ترين موسيقي محلي ولايت باميان در سالهاي اخير شنوگان  بيشتري پيدا کرده است، اما چنگ قديمي ترين وسيله موسيقي محلي باميان و بسياري ازآهنگهاي عاميانه اين مرز وبوم به فراموشي سپرده شده است که جز نام آنها ديگر چيزي در ذهنها باقي نمانده است.
نوروزرجا