صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

جمعه ۱۰ حمل ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

دیدن دوباره؛ سریال «بازی تاج و تخت» برای من چه داشت؟

دیدن دوباره؛ سریال «بازی تاج و تخت» برای من چه داشت؟ غضنفر کاظمی :

سریال «بازی تاج و تخت» را برای بار دوم دیدم. با آنکه از من بسیار وقت گرفت، اما حقیقتا لذتبخش و سرگرمکننده بود. این سریال مناسبات پیچیده ، جذاب و در عین حال خطرناک چند سلسلهای را به نمایش میگذارد که هرکدام به دلیلی طالب تاج و تخت اند.
داستان سریال بر اساس مجموعه رمان «ترانه یخ و آتش» نوشته جرج آر. آر. مارتین است و در قارههای خیالی وستروس و اسوس در نزدیکی پایان یک تابستان ده ساله اتفاق میافتد. این سریال جذاب توسط دیوید بنیاف و دی. بی. وایس کارگردانی شده است.
داستان این سریال به جنگ بین خانوادههای اشرافی میپردازد که همه برای به دست آوردن تخت آهنین در تلاش اند. جنگ چندین خانواده اشرافی، نزدیک بودن زمستان طولانی و یورش وحشیهای شمال و نیز جنگ با ارتش مردگان از موضوعاتی است که در سریال با جزییاتی بسیار به آنها پرداخته میشود.
این سریال همزمان چندین خط داستانی را دنبال میکند و از طریق اشخاصی که اخلاقیاتی مبهمی دارند، حول مسایلی چون طبقات اجتماعی، مذهب، وفاداری، فساد، جنگ داخلی و مجازات دور میزند. اگر بخواهم از امیال و علاقمندیهای خودم در مورد سریالهای که تاهنوز دیدهام بگویم که البته بسیار بودهاند، هیچ سریالی برایم جذابتر و خواستنیتر از این سریال نبوده است. البته به جز سریال «قانون شکن» که موضوع و ژانرش با این سریال کاملا تفاوت دارد.
سریال بازی تاج و تخت دارایی تصاویر و رویدادهای بسیار هیجانانگیز و شخصیتهای مرموز و غیر قابل پیشبینی است. بازیگران این سریال از یک جمع بازیگران خبره تشکیل و از سراسر جهان جمعآوری شده و هرکدام به گونه‌‌ای در نقششان فرو میروند که گویی خود همان زندگی را داشته اند. آدم گاهی حتی تصور میکند که هیچ کس به جز این بازیگران نمیتوانسته چنین نقشهایی را به درستی پیش ببرند. شخصیتها در این سریال هر کدام دارای سبک و پرستیژ خاصی هستند که میشود از طرز زندگی و رفتارشان تفسیر و معانی بسیاری را استنباط کرد.
دیدار دوباره این سریال آن هم با این حجم زیاد حقیقتا چیزهایی بسیاری را برایم روشن ساخت. اینکه شخصیتها و مناسبات را بهتر شناختم و نیز پی بردم که در دیدن اول حتی بسیاری از سکانسها را بدون اینکه درست بفهمم تعبیرهای غلط و آبکی از آن‌‌ها کردهام. جالب است که شخصیتهای مورد علاقهام در ایندفعه کلا تغییر کردند و اینبار شخصیتها را با طرز فکر و رفتارهای کاملا متفاوت از قبل میپسندیدم. به باور من این کار یک معنی دارد و آن هم این است که افکار و خواستههای من در طول این مدت یک صد و هشتاد درجه تغییر کرده است.
داستان آدمها را زنده نگه میدارد
از دیگر چیزهایی که در دیدار دوم این سریال برایم دارای اهمیت شد، قصه است. به باور من آدمی یک موجود قصهگو است. موجودی که با قصهگویی زندگی میکند، با خیالبافی خوشحال شده و اینکه تمام نواقص و کاستیهایش را مرفوع و خودش را راضی نگاه میدارد. در واقع خیال بافی و داستانپردازی است که آدم را سرپا نگه میدارد. آدم با خیال پردازی و داستانهای گذشته و آینده است که زنده و سرحال است. وگرنه هیچ آدمی نمیتواند در حال زندگی کند و به اتفاقات پشت سر و پیشرویش نظر افگنده و از زندگیاش خوشحال و شادمان هم باشد. با آنکه این سریال نیز خود داستان و خیالپردازی درازی آمیخته با واقعیت است، در لابلای سکانسها نیز میشود سخنانی در مورد اینکه هیچچیزی جز داستان آدمها را سر پا نگهداشته نمیتواند یافت.
در فصل هشتم سریال بازی تاج و تخت که جنگ با ارتش مردگان جریان دارد، پادشاه این ارتش برای نابودی انسانها تصمیم دارد یکی از پسران ند استارک که تبدیل به زاغ سه چشم شده و تمام تاریخ انسانها را در ذهن دارد بکشد، چون با کشتن آن، نسل انسانی قصهگو و انسانی که گذشتهاش چیزی جز داستان نیست نابود میشود.
زمستان در راه است
«زمستان در راه است» شاید یکی از معروفترین و البته خطرناکترین جملهی است که بیشمار در سریال بازی تاج و تخت تکرار میشود. این موضوع برای بینندگان که این سریال را دیدهاند بسیار روشن و عیان است.
در جهان خیالی زندگی مردمان وستروس و اسوس، زمستانهای بسیار دراز دامن و خطرناکی وجود دارد. زمستانهای که میآیند و دهها سال باقی میمانند، از مردم تلفات و زندگی بسیار گرفته و به سختی میروند. طوری که این زمستان در راه است همیشه به عنوان یک تهدید در بخش بخشی از سریال قصه میشود. جدای از زمستان واقعی و باریدن برف و دیگر چیزهایی که پیاش میآیند به باور من این جمله چیزهایی دیگری را نیز با خود حمل میکند.
زمستان خود نمادی از سیاهی و تباهی است. جدای از زمستان واقعی، زمستان‌‌های با شکل و چهرههای گوناگون بر زندگی و وضعیت مردمان سرزمین وسوس و استروس و نیر بر روی زندگی تک تک آدمهای این داستان بار بار سایه میافگند.
 تیریون لنیستر مغز متفکر سریال
به نظر من از تکنیک های بسیار خیرکنندهای سریال میتوان به این موضوع اشاره کرد که با مخاطبش رک حرف میزند. در این سریال ساخت قهرمان و ضد قهرمان وجود ندارد. یکی مدتی قهرمان است، اما بر خلاف تفکر و رفتار رایج که در بسیاری از فلمها مشاهده میکنیم، مدتی بعد میبینیم که قهرمان یا مرده است و یا هم دیگر آن کسی نیست که ما در ذهن خود از او قهرمان ساخته بودیم. سریال با اینکار ما را با واقعیتهای تلخی رو به رو میسازد که قبل از این شاید در هیچ فلمی با آن رو به رو نشدهایم. 
پیتر دینکلیج در نقش تیریون لنیستر از شخصیتهای مرکزی سریال با تمام بیرحمیها و کاستیهای که دارد یکی از کسانی است که برای همیشه در ذهن بیننده میماند. او با آنکه شخصیت صد در صد مثبت و آدمی ایدهآلی نیست، اما نقش متفاوت و بازی بسیار جذابی دینکلیج باعث میشود که چنین شخصیت ماندگاری شود.
بی دلیل هم نیست که پیتر دینکلیج با بازی در این سریال جایزههای بسیاری را نیز برای خودش به ارمغان آورده است. در سال ۲۰۱۱ او برای بازی در همین سریال موفق به دریافت جایزه امی و گلدن گلوب شد. همچنین او بار دیگر در سال ۲۰۱۵ برای بازی در سریال بازی تاج و تخت موفق به دریافت جایزه امی شد؛ و بار دیگر در سال ۲۰۱۸ نیز برنده این جایزه شد. در سال ۲۰۱۹ او توانست دوباره این افتخار را تکرار کند و چهارمین امی خود را ثبت کند.