صاحب امتیاز: محمد رضا هویدا

مدیر مسوول: محمد هدایت

سر دبیر: حفیظ الله زکی

چهارشنبه ۵ ثور ۱۴۰۳

دانلود صفحات امروز روزنامه: 1 2 3 4 5 6 7 8

قدرت، پادشاهی در حال مرگ را فراموش می‌کند (نگاهی به فلم تاریخی J F K ساخته الیور استون)-بخش دوم و پایانی

قدرت، پادشاهی در حال مرگ را فراموش می‌کند  (نگاهی به فلم تاریخی J F K ساخته الیور استون)-بخش دوم و پایانی

علی محبی »:
«X » مامور بلند رتبه پنتاگون که ماموریت عملیات سیاه را به عهده داشته و در دستکاری انتخابات ایتالیا، سرنگونی رژیم مصدق در ایران، جنگ روانی و... دست داشته؛ در قسمتی از فلم در ملاقات با جیم میگوید: «عناصری مثل اسوالد، جک روبی، کوباییهای تبعیدی و مافیا فقط مردم را در خواب خیالی نگه میدارند، تا مثل یک بازی مهمانی، حل معما را حدس بزنند. اما این عناصر تنها آنها را از پرسشهای بسیار مهمتر دور نگه میدارد.» در ادامه سوالهای جدی را برای جیم مطرح میکند. این که «چرا؟ چرا کندی کشته شد؟ چه کسی از آن سود برد؟ چه نیرویی قادر بود آن را انجام دهد؟ و چه گروهی قدرت داشت که آن را پوشش بدهد؟» الیور با طرح این سوالات به رمزگشایی مسائل پنهانی سیاسی – تاریخی زیاد میپردازد.
از جمله این سوالات را میتوان به اتفاق یازده سپتامبر نیز تعمیم داد. اتفاق یازده سپتامبر چرا اتفاق افتاد و چه گروهی از آن سود برد. همین قسم سوال های زیاد دیگر.
این سوالها از این جهت قابل توجه است که الیور سیاستمداران را نه بلکه نهاد دولت را در امریکا زیر سوال میبرد. براساس اعلامیه استقلال امریکا، دولت امریکا باید مردم امریکا را از حقیقت محروم نکرده و واقعیتها و حقیقتها را با مردم شریک کنند چنان چه در متن اعلامیه آمده است: «آنگاه که درگذار رخدادهای انسانی مردمی ناگزیر میشوند رشتههای سیاسیای را که آنها را با مردمی دیگر پیوند داده است بگسلند و برای خود در میان قدرتهای روی زمین جایگاهی جداگانه و برابر بیابند که قوانین طبیعت و خدای طبیعت آنها را سزاوار آن دانسته است، احترام شایسته به افکار عمومی بشریت ایجاب میکند که آنها عللی را که آنها را به جدایی وا میدارد اعلام کنند.»
مبارزه برای دسترسی به حق آزادی، حقیقت و عدالت
«جیم گاریسن» (کاستنر) دادستان شهر نیو اورلیانز، سه سال پس از قتل «جان اف کندی» و به دنبال ارائه گزارش «کمیسیون وارن»، خود به تحقیق درباره زاویههای تاریک و پرسش برانگیز حادثه میپردازد و به این نتیجه میرسد که ترور رئیس جمهور حاصل توطئهای گسترده و چند جانبه بوده است.
جیم در آغاز بازخوانی پرونده ترور جان اف کندی میداند که بررسی این پرونده برای او و حتی خانوادهای او درد سر ساز و هزینه بردار است، اما او به عنوان شهروند ایدهال امریکایی الیور، حق دسترسی به حقیقت و عدالت را به عنوان ستونهای اصلی بقای ایالات متحده امریکا میداند.
از همین رو در پاسخ به مطبوعات میگوید: «آسمان به زمین بیاید اما عدالت اجرا شود الا این دولت دردی را دوا نمیکند و دولتی که نتواند عدالت را تامین کند سزاوار بقا نیست.»
در قسمت های از این فلم علاقه مردم امریکا برای دسترسی به حق حقیقت نیز به نمایش گذاشته است. زنان و مردان بی بضاعت و فقیر و مریض از سراسر امریکا برای تحقیق و پیگیری پرونده پول فرستاده اند. از سوی دیگر در این فلم رسانه های امریکایی به عنوان بازیچه دست سیاست مداران و صاحبان قدرت جنگ عنوان شده است. رسانه هایی که دروغ به خورد مردم می دهند و مستقل نیستند.
این فلم مردم امریکا را به دفاع از مردم و کشور شان دعوت می کند. دفاع از کشورشان در برابر دولت. بر اساس مفاد نظریه  قرار داد اجتماعی که به عنوان خواستگاه دولت شمرده می شود باید دولت جامعه را از وضعیت طبیعی که در آن ترس و بیداد حاکم است به وضعیت مدنی گذار بدهد تا امکان آزادی، انصاف و سعادت افراد جامعه تامین شود و با تاسی از این نظریه در اعلامیه استقلال ایالت متحده اشاره شده است که :« ما این حقایق را بدیهی میانگاریم که همه انسانها برابر آفریده شدهاند و آفریدگارشان حقوق سلب ناشدنی معینی به آنها اعطا کردهاست، که حق زندگی، آزادی، و جستجوی خوشبختی از جملهی آنهاست و این که برای تضمین این حقوق، حکومتهایی در میان انسانها برپا میشوند که اختیارات بحق خود را از رضایت حکومتشوندگان کسب میکنند و هرگاه هر شکلی از حکومت پایمالکنندهی این هدفها شود، حق مردم است که آنها را تغییر دهند یا براندازند و حکومت تازهای بر پا دارند و بنیان آن را بر چنان اصولی بگذارند و قوای آن را به چنان صورتی سازمان دهند که بیشتر از همه به نظرشان محتمل میرسد که به امنیت و سعادتشان بیانجامد.» الیور استون در این فلم مطابق با نظریه اصحاب قرار داد اجتماعی و اعلامیه استقلال وضعیت دولت امریکا را بررسی کرده است. فرضیه الیور در شروع فلم بر این است که در ترور رییس جمهور کندی توطیهای بزرگ در کار است چون دولت امریکا از مسیر اصلی خود که در متن اعلامیه استقلال آمده منحرف شده و با همین فرضیه پیش می رود با فلش بک ها این فرضیه را مستند و استدلال می کند.
الیور با استفاده از ژانر مهیج تاریخی (دلهره و ترس) این فلم سه ساعته (188 دقیقه) را قابل تحمل و جذاب ساخته است. این ژانر در زیر مجموعه ژانرهای راز آلود و جنایی محسوب می شود و در آن از تعلیق، مشیش و هیجان به عنوان عناصر اصلی بهره گرفته می شود. در نگاه کلانتر می توان زبان ژانر را هم به کشیش و علاقه مردم امریکا به دانستن معلومات و حقیقت نسبت داد.
علاقهای که رسانه ها و دستگاه تبلیغاتی دولت آن را با دروغ های بزرگ اشباع میکند.
«جیم گاریسن» (کاستنر) دادستان شهر نیو اورلیانز در دادستانی دعوا را می بازد و پرونده به نفع شاو بسته می شود، اما جیم در پایان فلم در جواب خبرنگاران میگوید: «در انتخابات شرکت می کنم و  اگر سی سال طول بکشد تا همه آدم کشها را محاکمه کنم سی سال دیگر این تحقیق را ادامه می دهم» و در همین هنگام شاو از دادستانی بیرون می شود و خبرنگاران جیم را و پرونده ای جان اف کندی را فراموش کرده به دنبال شاو راه می افتند. شاو در پاسخ به خبرنگاران که با هیجان می پرسند حالا چه کار می کنید با نیشخند و آرامش پکی به سیگارش می زند و می گوید: «باید بگویم واقعا خسته کننده بود. می خواهم بروم خانه و غذای خوب درست کنم.»
یادآوری: «قدرت، پادشاهی در حال مرگ را فراموش میکند» دیالوگی یکی از شخصیتها در همین فلم است.